ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی

 اكنون به خود آمده ايم تا بارقه اي براي جوانان آينده ساز باشيم. شهر ميمه و

منطقه ميمه را بسازند نه آنگونه كه فرصت طلبان خواهان آن هستند. آنگونه بسازند

 كه مردم مي خواهند. باغات انگور ،لبنيات و ... اين اولين مشخصه اي است كه

از عبارت منطقه ميمه( ميمه ، وزوان ، ونداده ، زياد آباد، حسن رباط ، لاي بيد ،

 لوشاب ، جوشقان ، كامو، ازان ، چوگان ، خسروآباد، علي آباد، موته، سعيدآباد

وكلوخ... ) به ذهن خطور مي كند اما ( "24 و 9 و 51 ) طول شرقي ، نسبت به نصف

النهار گرينويچ و عرض شمالي (28 و 33 ) تا ( 10 و 33 ) نسبت به خط استوا و

پتانسيل هاي متعدد ويژگي هاي ديگري است كه در ذهن هر خواننده و داننده اي

ازمنطقه ميمه، نقش مي بندد اما در زير پوست اين شهر اعمال تخريب گونه اي

 نيز شكل گرفته و همچنان پيشتاز ضد ارزش ها در اين منطقه شده است .

 آيا نگاهي به كوه هاي اطراف انداخته ايد و به فكر فرو رفته ايد كه چند نفر از انها

 از منطقه ميمه هستند و به عبارتي عوايد مالي چگونه در منطقه هزينه مي شود.

 البته آويزان بودن به برخوار و سهم كم منطقه ميمه از بودجه شهرستان نيز بايد

 به اين شبهات افزود، اگرچه نظر مسئولان برخلاف اينست .

به اين نكته اكتفا مي كنيم كه منطقه ميمه تاكنون غنيمتي از دولت به ارث نبرده و

 فقط تاوان داده است و مسائل تاوان و نبود غنيمت را در آينده نزديك در وب سایت

 میمه شرح خواهيم داد.

بودجه هاي كلان دولتي در شهرهاي ديگر شهرستان برخوار و ميمه هزينه شده و

 مردم اين منطقه با مشکلات فراواني از جمله معضل بيكاري و اعتياد روبرو هستند

و علت آن نبود اتحاد محلي براي دريافت امكانات از دولت است .  تمامي تلاش ما

 در اين وبسايت اينست كه در ميمه ميل به زيستن ، زنده بودن ، باليدن صدالبته

 در چهارچوب قانون جمهوري اسلامي ايران را برانگيزيم .

به اميد موفقيت ..

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۲۹ساعت   توسط علی وطن خواه   | 
دوستان گله مند بودند تصاویر را دریافت نمی کنند. پیشنهاد می کنم تصاویر را دروبلاگ سیمای میمه که از سرور خارجی تغذیه می شود / ببینند.

درضمن سه تصویر زیر از وبلاگ پیک میمه   است .

تخت سرخ

تصوير ماهواره اي ميمه - گوگل ارث

تصوير ماهواره اي از ميمه

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۲۹ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

آيين شب يلدا يا شب چله سابقه طولاني در نزد مردم ايران داشته  است و هرمنطقه از اين آب و خاك  برنامه و رسم هاي  مخصوص به خود براي پاسداشت اين شب از گذشته تا امروز داشته اند.
ايرانيان براي اين آيين احترام خاصي قائل بوده و مراسم خاصي براي اين شب برگزار  مي كنند.

نماينده زرتشتيان ایران می گوید : شب چله به عنوان بزرگترين شب سال در نزد زرتشتيان از يك طرف به علت اينكه از فرداي آن- روشنايي   روز چند ثانيه افزوده مي شود و ازطرف ديگر به دليل طولاني ترين  شب سال - مورد احترام  مي باشد.
كوروش نيكنام  افزود: پيروان ميتراييسم در گذشته شب چله را همزمان با تولد مهر  مي دانستند كه بسيار مورد احترام و تجليل آنان بوده است.                                                                                وي تصريح كرد: در آيين هاي  مربوط به شب چله در گذشته از ميوه هايي  كه داراي مغز قرمز رنك بوده بويژه هندوانه - انار و سنجد استفاده  مي كردند.
وي استفاده از ميوه هاي  قرمز رنك را ناشي از احترام به رنك آسمان درهنگام طلوع و غروب خورشيد به عنوان نماد   روشنايي   ذكر كرد و افزود: درايران باستان خورشيد به عنوان نماد  ميتراييسم   مورد احترام بود  و رنك ارغواني آسمان به هنگام طلوع و غروب نيز براي پيروان اين آيين داراي ارزش و احترام خاصي بود.
نيكنام تصريح كرد: خورشيد از منظر ايرانيان باستان مظهر نورانيت و روشنايي بود و رويدادي زماني و مكاني كه از خورشيد نشات مي گرفت همواره از جايگاه ويژه ايي برخوردار بوده است .
وي گفت : نياكان و پيشينيان زرتشتيان در همه حال به دنبال روشنايي بودند و هر آييني كه پاسداشت و نكوداشت نور بود در نزد آنان احترام ومنزلت داشت .
نيكنام  سفره  ويژه زرتشتيان در شب چله را داراي هفت نماد امشاسپندان ( نمادهاي قابل احترام زرتشتيان ) برشمرد و افزود:   جام آب  بر سر سفره نماد   خورداد امشاسپند   (مينوي آب و آباداني و پيشرفت جهان بسوي بالندگي - رسايي و خوشبختي مردمان جهان ) است .   وي گذاشتن سبزه بر سر سفره شب چله را نماد   امرداد امشاسپند   (مينوي آباداني و افزايش درخت و بهره وري كشاورزي و دامداري )-  سفره  شب چله نماد سپندازمذ امشاسپند (مينوي هر پاك و دوستي ) -   چراغ نور   نمادارديبهشت امشاسپند   مينوي روشنايي - راستي و درستي ) از ديگر اجزاي تشكيل دهنده  سفره شب چله خواند .  وي افزود: گذاشتن فلزي همانند كاسه - نماد شهريورگان امشاسپند   ( مينوي سروري و فرمانروايي بر تن - جان - روان - دادو دادگستري )-تخم مرغ به عنوان نماد بهمن امشاپسند (مينوي نيك انديشي و پيشبرد دانش -خرد- فرهنگ وشادي و خرمي تن )مي باشد.                          به گفته وي زرتشتيان در شب چله با گردهم آمدن به شاهنامه خواني وخواندن اشعار شاعران و شب نشيني  مي پردازند .

 

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۲۸ساعت   توسط علی وطن خواه   | 
ميراث انقلاب در امريکاي لاتين

علي وطن خواه

 

یکشنبه ۲۶ آذر ماه 1385   

 
images/20061216/latin.jpg

اوهنوزهم زنده است ...

 

: هم اکنون روند به قدرت رسيدن چپگراها در انتخابات کشورهاي امريکاي لاتين و همگرايي دولتهاي بر سر کار آمده ، شتاب و گسترش فزاينده اي داشته و دارد به گونه اي که مبارزات ضد امپرياليستي که در دهه 60 ميلادي ارنستو چه گوارا و فيدل کاسترو داعيه رهبري آن را داشتند ، هم اکنون در شکل ديگري در حال ظهور است.
در حال حاضر امريکاي لاتين که زماني حياط خلوت امريکا بود ، در تلاش گسترده براي بازيابي هويت خويش است و با پيروزي هوگو چاوز و ايوو مورالس و رافائل کوررا ، رهبران مردمگراي ونزوئلا ، بوليوي و اکوادور اين مساله شکل واقعيت به خود گرفته است. کوبا ، ونزوئلا و بوليوي مثلث قدرتمند سوسياليسم و اکوادور ، نيکاراگوئه ، برزيل و شيلي در حدي ميانه روتر به دنبال آرمان هاي پوپوليستي هستند و با پشتيباني افکار عمومي بشدت در مسير عدالتخواهي و فقرستيزي در حرکتند و در مسير زياده خواهي هاي استکباري کاخ سفيد، مانع تراشي مي کنند.

در دهه 60 ميلادي افرادي مانند چه گوارا در کنار فيدل کاسترو بودند و هم اکنون کساني مانند هوگو چاوز ، مورالس و اورتگا با انگيزه اي مثال زدني درصدد حذف کامل سلطه واشنگتن بر امريکاي لاتين هستند.
ايوو مورالس و چاوز معتقدند که با فيدل کاسترو محور شرافتي را تشکيل داده اند که جنبش هاي سوسياليست ديگر نيز مي توانند به آن ملحق شوند و نيکاراگوئه ، اکوادور و پرو نيز از جمله موارد بااستعدادي در ميان کشورهاي امريکاي لاتين هستند که مي توانند در قالب اين محور ، براي امريکا چالش ايجاد کنند.
مورالس بعد از به قدرت رسيدن اظهار کرد : اين جنبش تنها به بوليوي محدود نمي شود بلکه فيدل و هوگو در حال ثبت موفقيت هايي در زمينه جنبش هاي اجتماعي و سياست هاي چپگرايانه هستند.
امسال امريکاي لاتين در حالي مراسم سالروز کشته شدن چه گواراي امريکا ستيز را برگزار کرد که چند رئيس جمهور چپگرا و ضد امريکايي براي ايجاد يک همگرايي در امريکاي لاتين در قبال واشنگتن تلاششان را مضاعف کرده اند.
هم اکنون حتي با وجود کناره گيري ضمني فيدل از قدرت و سپردن زمام امور به رائول ، برادرش ، مردم کوبا نگران نيستند و آرمان هاي انقلابي خود را متزلزل نمي بينند. نام جورج دبليو بوش براي اين مردم وجود خارجي ندارد ؛ اگر چه بحثها درباره فيدل ، بيماري و حتي مرگ احتمالي او همچنان ادامه دارد.
در جنوب کوبا متحد نزديک فيدل و يا به عبارتي يک کاستروئيست ديگر با الفاظ تندي جورج بوش را به چالش کشيده است.
چاوز در ونزوئلا
از سوي ديگر هوگو چاوز ، رئيس جمهور ونزوئلا در انتخابات 1998 به قدرت رسيد و در سال 2000 بار ديگر به عنوان رئيس جمهور انتخاب شد. وي در سال 2002 از يک کودتاي امريکايي جان سالم به در برد، سپس در همه پرسي 2004 ، اکثريت آراي مردم را به خود اختصاص داد و اکنون قدرتمندتر از هميشه مقابل سياست هاي زورگويانه امريکا در منطقه ايستادگي مي کند.
نظرسنجي ها از جمله نظرخواهي خبرگزاري فرانسه درباره انتخابات رياست جمهوري ونزوئلا نشان مي دهد چاوز مجددا به عنوان رئيس جمهور انتخاب خواهد شد. رئيس جمهور ونزوئلا که مطمئن است از حمايت چهارپنجم از مردم اين کشور برخوردار است ، در نظرسنجي هايي که در خصوص انتخابات صورت گرفته ، 60 درصد نظر مساعد راي دهندگان را کسب کرده است.
سياست نفتي چاوز به عنوان هشتمين کشور توليدکننده نفت جهان که روزانه 5.1 ميليون بشکه نفت به امريکا صادر مي کند ، از اهميت زيادي برخوردار است ، زيرا در منطقه اي چون امريکاي لاتين و کارائيب که درآمد سرانه گاهي بيش از يک دلار در روز نيست ، اين پيشنهاد جاذبه بسيار دارد زيرا بهاي نفت در اين مناطق ظرف 2 سال 2 برابر شده و به 6 ميليارد دلار بالغ شده است.
رئيس جمهور ونزوئلا در کشور خود با اجراي اصلاحات اقتصادي و اجتماعي دست امريکا را از منابع طبيعي اين کشور کوتاه کرده و مردم فقير و متوسط جامعه را از فقر مطلق نجات داده است. رئيس جمهور ونزوئلا با اجراي طرح پترو کارائيب که براساس آن ، نفت خود را با قيمت ارزان و با وامهاي بلندمدت کم بهره در اختيار کشورهاي حوزه درياي کارائيب قرار مي دهد ، تقويت و توسعه مرکوسور (بازار کشورهاي امريکاي لاتين) و تشکيل اتحاديه قدرتمند امريکاي لاتين ، واشنگتن را به چالش کشيد و آن را در اجراي طرح تجارت آزاد قاره امريکا ناکام کرده است.
کارلوس آلوارز ، رئيس کميسيون نمايندگان دائمي مرکوسور با بيان اين که مرکوسور طرح امريکايي آلکا را کشت ، گفت: ائتلاف کشورهاي عضو اين اتحاديه باعث از بين رفتن طرح تجارت آزاد قاره امريکا شد که واشنگتن محرک آن بود. به گفته مقام ارشد مرکوسور ، داشتن توافقنامه اي مانندآلکا به معناي قرباني کردن سياست اقتصادي و مدل توسعه مستقل کشورهاي منطقه است.
رهبر سرخپوست بوليوي
ايوو مورالس ، رهبر چپگراي سرخپوست بوميان بوليوي در انتخابات رياست جمهوري 27 آذرماه سال گذشته توانست با کسب بيش از 51 درصد آرا به پيروزي برسد و دولت ضدامريکايي ديگري را در امريکاي لاتين شکل دهد. پيروزي رهبر جنبش به سوي سوسياليسم روند چرخش کشورهاي جنوبي امريکا را به سمت رهبران چپگرا کامل کرد.
مورالس از مخالفان عمده امريکا و جهاني سازي است و در تبليغات انتخاباتي خود پيش بيني کرد که براي واشنگتن کابوس خواهد شد. کشف ذخاير عظيم گاز در بوليوي ، اين کشور را به دومين صادرکننده گاز بعد از ونزوئلا در امريکاي لاتين تبديل کرده است. مورالس در تبليغات انتخاباتي خود قول داده بود که در صورت پيروزي ، صنعت نفت و گاز را در کشور ملي کند.
مورالس بامداد روز يکشنبه (هفتم آبان) با امضاي قراردادهايي که به شرکتهاي نفتي بين المللي اجازه مي داد تحت کنترل دولت به فعاليت خود در بوليوي ادامه دهند ، برنامه خود را در جهت ملي کردن صنعت انرژي کشور تکميل کرد و به يکي از اهداف اصلي دولت 9 ماهه خود دست يافت. مورالس همچنين براساس صدور دستوري در اول ماه مي ، صنايع نفت و گاز اين کشور امريکاي جنوبي را ملي اعلام کرد.
براساس دستور ياد شده ، به شرکتهاي نفتي خارجي 180 روز فرصت داده شد قراردادهاي جديدي را با دولت براي واگذاري کنترل بخش اعظم فعاليت هاي خود به شرکتهاي بوليويايي امضا کنند و در غير اين صورت بايد کشور را ترک کنند. مورالس گفت: کشورش ديگر همچون قبل کشوري فقير با معضلات اجتماعي بسيار نخواهد بود و به باز پس گرفتن منابع طبيعي خود ادامه خواهد داد.
بر اساس شرايط ملي شدن صنايع نفت و گاز در بوليوي ، سهم اين کشور از درآمدها در دو حوزه عظيم انرژي از 50درصد به 82 درصد افزايش مي يابد و در حوزه هاي کوچک تر انرژي اين رقم 60 درصد خواهد بود.
اين در حالي است که بوليوي اخيرا شاهد درگيري هاي خشونت آميزي ميان گروه هاي رقيب متشکل از کارگران معدن و همچنين اعتصاب در چند استان کشور بود که چاوز اين ناآرامي ها را بخشي از توطئه عليه مورالس خواند.
اورتگا ، رهبري قديمي
و اما انتخابات در نيکاراگوئه نيز 14 آبان (پنجم نوامبر) برگزار شد و دانيل اورتگا ، رهبر جبهه آزاديبخش ملي ساندنيست با اکثريت آرا به پيروزي دست يافت. نيکاراگوئه از جمله کشورهاي فقير امريکاي مرکزي به شمار مي رود که اقليت ثروتمند و سفيدپوست آن بخش اعظم ثروت کشور را در اختيار دارد و بيش از 60 درصد جمعيت آن با روزانه يک دلار مجبور به ادامه حيات هستند.
دانيل اورتگا در پي انقلابي ضد امريکايي همزمان با انقلاب بهمن 57 ايران به قدرت رسيد ، اما امريکا ، با انقلاب نيکاراگوئه همان برخوردي را کرد که پيشينيان وي با انقلاب کوبا کرده بودند. دولت امريکا با حمايت از ضد انقلابيون نيکاراگوئه که کنتراها نام گرفته بودند ، دولت ساندنيستي به رهبري اورتگا را درگير جنگي کم شدت اما فرسايشي کرد. اين جنگ فرسايشي به صورت بزرگترين معضل دولت ساندنيستي درآمد ، به گونه اي که منابع محدود اين کشور فقير امريکاي لاتين به جاي آن که صرف توسعه اقتصادي و اجتماعي کشور شود ، به خنثي کردن مبارزه مسلحانه کنتراها با دولت اختصاص يافت.
اورتگا هم اکنون پس از 16 سال که از تسليم قدرت به ويولتا چامورا مي گذرد و 27 سال پس از قيام نظامي و سرنگوني ديکتاتوري امريکايي اناستاسيو سوموزا ، بار ديگر قدرت را در نيکاراگوئه به دست مي گيرد. بيش از يکهزار ناظر خارجي از جمله نمايندگان اتحاديه اروپايي ، سازمان ملل ، قاره امريکا و کشورهاي امريکاي لاتين شفافيت و صحت انتخابات را به مقامات شوراي عالي انتخابات تبريک گفته ، اما سفير امريکا که رياست هيات اعزامي جورج بوش به نيکاراگوئه را به عهده داشت ، مدعي وجود گزارش هايي از تقلب در روند برگزاري انتخابات شد.
توماس بورخه مارتينز ، مشاور اورتگا با اشاره به درخواست دونالد رامسفلد ، وزير دفاع و دان بورتون ، نماينده کنگره امريکا از مردم نيکاراگوئه براي راي ندادن به اورتگا، گفت: دخالت هاي امريکا در انتخابات نيکاراگوئه مانع از پيروزي اورتگا نشد.
امريکا همچنين هشدار داده بود در صورت پيروزي دانيل اورتگا ، اين کشور از کمکهاي مالي امريکا محروم خواهد شد.به گفته مارتينز ، امريکاي لاتين در اوج جنبش هاي اصلاح طلب ، انقلابي و چپگرا قرار دارد و به همين علت ، احتمال پيروزي چپگراها در دور دوم انتخابات رياست جمهوري اکوادور هم -که پنجم آذر ماه برگزار مي شد - زياد است.
وي افزود: در انتخابات رياست جمهوري مکزيک و پرو نيز نامزدهاي چپگرا پيروز انتخابات بودند، اما نامزدهاي طرفدار امريکا در انتخابات تقلب کردند و آراي مردم را ربودند. به گفته ناظران سياسي ، امريکا ديگر نمي تواند مانع تقويت چپگراهاي امريکاي لاتين شود و با پيروزي و قدرت يافتن چپ ها در اکوادور، جناح چپ به اوج قدرت خود در اين قاره مي رسد.
اکوادور و غلبه بر نامزد وابسته به امريکا
رافائل کوررا ، نامزد چپگراي انتخابات رياست جمهوري اکوادور که 15اکتبر ( 23مهرماه) برگزار شد توانست به اتفاق يک سرمايه دار وابسته به امريکا به دور دوم انتخابات راه يابد و در دور دوم نيز بر رقيب غربي خود پيروز شد.
کوررا نامزد چپگراي رياست جمهوري اکوادور بتازگي در يک سخنراني ، جورج بوش را به دليل آسيب رساندن به ملت خود و جهان بسيار پست توصيف کرد. اين در حالي است که در برزيل و شيلي نيز به نوعي دولتهاي چپگرا بر مسند قدرت هستند. به فاصله کمي از انتخابات مکزيک که نامزد جناح راست در آن به پيروزي رسيد لولاداسيلوا نامزد چپها در برزيل به مصاف جرالدو الکمين محافظه کار رفت و موفق شد در دور دوم انتخابات (هفتم آبان) پيروز شود.
لوئيز ايناسيو لولاداسيلوا ، رئيس جمهور برزيل روز سه شنبه 23 آبان در ديدار از ونزوئلا تاکيد کرد: انسجام امريکاي لاتين بايد محقق شود و امروز بيش از هر زمان ديگري بايد براي انسجام در امريکا جنوبي مبارزه کرد. داسيلوا با هشدار درباره تلاش برخي براي تفرقه افکني ميان وي و چاوز گفت ، دوستي ميان وي و همتاي ونزوئلايي اش با چنين دسيسه هايي تضعيف نخواهد شد.به عقيده بسياري از کارشناسان ، پيروزي دوباره لولا در انتخابات نشان مي دهد که مردم برزيل ، انسجام و همبستگي امريکاي لاتين را که شعار اصلي چاوز و ساير رهبران چپگرا در منطقه است ، خواستار هستند.
اين در حالي است که ديگر کشورهاي امريکاي لاتين حتي متحدان قوي امريکا نيز شروع به مقابله با سياست هاي واشنگتن کرده اند. کلمبيا در سيزدهمين دور مذاکرات تجاري با امريکا درباره الکا به خاطر وجود شرايط نابرابر، اين طرح را امضا نکرد. در کاستاريکا نيز مردم عليه طرح ابتکاري واشنگتن يعني توافقنامه تجارت آزاد امريکاي مرکزي (cafta) تظاهرات کردند.
در شيلي نيز ميشل باشله ، نامزدي سوسياليست که توانست برنده انتخابات رياست جمهوري ژانويه (25 دي) شود ، مخالف سياست هاي امپرياليستي امريکاست ، ضمن اين که کشورش بزرگترين صادرکننده مس جهان به شمار مي رود. نبايد فراموش کرد هر دو حزب دموکرات و جمهوريخواه امريکا با کليت فضاي سياسي و اقتصادي موجود در امريکاي لاتين مخالفند و بنابراين افرادي مانند کاسترو و چاوز بايد از فضاهاي اين چنيني که در آن سياستمداران امريکايي ذهن سردرگم و مغشوشي دارند ، استفاده کنند.نشست سران کشورهاي قاره امريکا در شهر ماردل پلاتا در آرژانتين چندي قبل در حالي پايان يافت که تلاش امريکا و متحدان واشنگتن نتوانست سران کشورهاي امريکاي لاتين را به پيشبرد طرح منطقه آزاد تجاري امريکا موسوم به الکا متقاعد سازد و براي نخستين بار اين نشست بدون توافق نهايي پايان يافت.
در اين نشست 5کشور مهم منطقه که پيمان معروف به مرکوسور (بازار جنوب) را تشکيل مي دهند قاطعانه در برابر واشنگتن ايستادند ، زيرا معتقدند اجراي طرح الکا نتيجه اي جز گسترش تبعيض ، نابرابري ، فقر و متلاشي کردن اقتصاد کشورهاي امريکاي لاتين ندارد. چاوز در نشست آرژانتين از طرح الکا براي ايجاد يک بازار تجاري در منطقه براساس الگوي سيمون بوليوار، قهرمان رهايي بخش امريکاي لاتين از چنگ استعمار اسپانيا دفاع کرد.
ونزوئلا در اين راه تنها نبود ؛ برزيل ، آرژانتين ، اروگوئه و پاراگوئه ، چاوز را در اين نشست همراهي کردند. سياست رهبران امريکاي لاتين با فاصله گرفتن هرچه بيشتر از امريکا و نزديکي هر چه بيشتر به ونزوئلا به سمت ايده هاي نو چپگرايانه پيش مي رود.

 
+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۲۷ساعت   توسط علی وطن خواه   | 
با سلام.

چند روزی به علت دلایلی چون مشغله کاری ناشی از انتخابات خبرگان و شوراهاو سفری کوتاه به میمه / از نوشتن به دور بودم . برخی از دوستان در کامنت های خود نوشته بودند که تصاویر وبلاگ را دریافت نمی کنند.البته من ایراد فنی قضیه را رفع کردم اما سایت مادر  که تصاویر را برای وبلاگ تغذیه می کند / به تازگی فیلتر شده است.

همچنین سرور آلمانی وبلاگ  ((سیمای میمه )) هم فکر کرده که این وبلاگ بنیادگراست و  آن را فیلتر کرده است و مکاتبان من نیز تا به امروز نتیجه نداشته است.

سایت میمه را هم که قولش را داده بودیم دوباره پرونده اش به جریان افتاده و دیگر بهانه ای برای به تاخیر انداختن آن نداریم و به اتفاق آقای فخریان به زودی آن را فعال می کنیم و تصاویر  را  برای استفاده عمومی در آن قرار  خواهیم داد.

و اما

گفته بودم درباره یک مقاله درباره آمریکای لاتین کا ر می کنم که امروز روزنامه جام جم آن را چاپ کرد.(صفحه بین الملل جام جم -ص ۱۰)

موفق باشید

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۲۶ساعت   توسط علی وطن خواه   | 
شوراهاي اسلامي  بعنوان يك نهاد اجتماعي محلي، داراي  وظايفی مانند مجلس اما درمقیاس محدودتری همچون  شهر، شهرستان، بخش و روستا هستند.
متاسفانه هم اکنون شوراها  سياسي ‌شده  و كاركردهاي اساسي‌  خود را درباره  توسعه جامعه فراموش ‌كرده اند.
با نگاهي منصفانه به عملكرد شوراها به نتيجه‌اي مثبت نمی رسیم و اگر منفي گرا باشیم می توانیم  بگوييم كه شوراها حتي دردهايي را هم بر دردهاي مردم افزودند.  وظايف شوراها (كه به نحواحسن انجام نشدند) مشتمل بر اين موارد است:
۱- تدوين و نظارت بر اجراي طرح استراتژيك توسعه شهر

۲-  توجه به كيفيت زندگي مردم

۳-  اصلاح ساختارهاي مديريت شهري (البته منظور فقط شهرداري نيست) 

۴- شناسايي نقاط قوت رشد و توسعه شهر

۵-  توجه به نظرات، پيشنهادات، انتقادات و ايده‌هاي مردم 

البته متأسفانه برخی نامزدها و اعضاي شوراهاي شهرها،  از  مديريت برخوردار نيستند و اكثراً برمبناي وجهه سياسي و شهرت انتخاب مي‌شوند كه حل اين مشكل، نيازمند رشد فرهنگي مردم و اهتمام سياست‌گذاران كلان كشور است.

 

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۱۷ساعت   توسط علی وطن خواه   | 
اين شعر را دوست عزيزي به نام  محمد سام  به لهجه وزوانی براي بنده ارسال کرده است که به علت ارسال آن به ايميل ديگرم که کمتر به آن سر مي زنم / کمي ديرتر ار ميلاد امام رضا (ع) منتشر مي شود. اما قابل تامل است .اميدوارم اين دوست عزيز به همین سبک وسياق راه خود را ادامه دهد..

 البته باعرض معذرت پاره ای تغییرات به لحاظ فونتیک اعمال کردم

 

امام رضا تو خود زونی  /    من یا یه  دوري د ايوم

 

Emam reza to khod zuni /  mon yaye douri da ayom

 

گر بطلبي  ورد بيوم /    زونبه  خو  مون سرد ايوم

 

Gar betelebi  vared biom  / zunbe kho mon sarda ayom

 

 

یه عمریه آرزومه / دون ور کوفترات ریجم

         

Ya  omria arezuma  / dun var kuftarat reejom

 

 

خدمت زائرات کرم / او دوم دستاشون ریجم

Khedmate zaerat kerom /  aou dum dastashun reejom

 

دستم به دومنت امام /  زونی خو خم را چیم نگی              

 

Dastem be dumanet emam / zuni kho khom ra cheem nagee

 

تنها اترسم نکره  /  من د  راضی نبی

Tanha atersom nekere /  monda razi nebee

 

امام رضا آرزومه / یبار رو خود بیدوینم

Emam reza arezuma  /  yea  bar roo khouda  bedvinoom

 

دستی دوم سرم کشی / نگام دومت د نوربینم

Dasti doome sarem keshi / negam dumet da noor binom

 

خوشا به حال اون آهو /  خو ضامنش شما بویی

Khosh be hale uon ahu /  kho zamenesh  shoma boee

 

چه اشکالیش دا شفیعم  /  ور خدا شما بویی

Che eshkalish  da shafiem /  vare khoda shoma  boee

 

 

قسم د این خاک عزیز / سلطان رو ایرون هاما                

 

Ghessam de in khake aziz  /  sultan roo iroon hama

 

تنها هیکی یکی ویشتر نهه  / اون جی توئی امام رضا

Tanha yeki vishtar naha / un jee to ee emam reza

 

 

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۱۷ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

به تازگی مطالبی درباره سیدفرهاد-تعزیه میمه -قالی میمه وسیمای تاریخی میمه در وبلاگهای وطن خواه (همین وبلاگ) - نتیجه صدرالاسلام       و   سیمای میمه   منتشر می شود.

گفتنی است وبلاگ جدید سیمای میمه به جای اخبار میمه منتشر می شود ودارای  امکانات ویژه از جمله صوت و تصویر و کیفیت بالای گرافیک  و طراحی زیبا ست. به این ویژگی ها سرعت بالای دانلود مطالب راهم اضافه کنید. 

باتشکر از دوست فرزانه و محقق جناب اقای محمدتقی معینیان  که مطالب مربوطه برای اینجاب فرستادند.

ضمنا دوستان عزیزی که  می خواهند از این مطالب استفاده کنند به یادداشته باشند نام نویسنده (اقای معینیان ) و نام وبلاگ را حتما ذکر کنند.

  • در کتاب جغرافیای مفصل ایران صفحه 297 در مورد میمه آمده است .

" در حوالی کاشان ( فین ) و خصوصاً در منطقه میمه گلاب فراوان تهیه می نمایند که مقدار زیادی از آن به هند و جاوه فرستاده می شود . "

  • قدیمی ترین اثر باقی مانده در منطقه میمه که بعنوان یک سند زنده می تواند مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد قنات مزدآباد است . " دکتر بهمن بهنیا " نویسنده کتاب قنوات ایران ، عقیده دارد که بخاطر شباهت این قنات با قنات ابوزید آباد کاشان و قنات معروف اردستان احتمالاً این قنات در زمان ساسانیان حفاری گردیده است . 1
  • نویسنده کتاب آثار باستانی اصفهان در مورد منطقه میمه آورده است .

" بر اساس تحقیقات باستانشناسی که در تپه های شمالی شهر میمه انجام گردیده ، و بر اساس سفالهای مکشوفه (ظروف سفالین ) درمنطقه ، توسط استاد مهریار ، قدمت اشیاء مکشوفه به زمان هارون الرشید     می رسد . "

 در کتاب معجم البلدان در مورد میمه آمده است .

  • " میمه ولایتی است از نواحی اصفهان ، شامل قراء و قصبات زیادی که ابوعلی حسن میمی         (میمه ای) و ابوالفتوح مسعود بن علی المصعی المسلمین دو نفر از دانشمندان و محققان و محدثان (در سال 574 هـ.ش) که در بغداد کرسی تدریس و مدرسی داشتند منسوب به این محل می باشند".
  • سسیل اواردز تاجر و جهانگرد انگلیسی که در سال 1352 از میمه دیدن کرده است در مورد شهر میمه در کتاب قالی های ایران آورده است .

" در حدود 100 دستگاه قالی در میمه ، روستائی واقع در جاده مهمی که کوره راهی از آن جا به جوشقان منشعب می شود موجود است . این قریه منزلی است بر سر راه اصفهان تهران در فاصله 11 میل از قریه جوشقان " .

  • در کتاب فرهنگ جغرافیای ایران ج ( 3 ) آمده است :

میمه ( م ی م ) ( اخ ) قصبه است از توابع شهرستان کاشان با 2300 تن سکنه واقع در 100 هزارگزی اصفهان و 316 هزارگزی تهران سر راه شوسه تهران به اصفهان ، مختصات آن بشرح ذیل است :

طول 51 درجه و 50 دقیقه ، عرض 33 درجه و 26 دقیقه و 30 ثانیه ارتفاع از سطح آزاد دریا 2012 گز

همه ادارات و حدود 30 باب دکان پمپ بنزین و یک قلعه خرابه از آثار قدیم دارد . در فصل زمستان عده ای از مردم آن برای کارگری به تهران می روند .

  • در ناظم الاطباء در مورد میمه آمده است :

نام قریه ای از مضافات اصفهان واقع در بلوک جوشقان ، در تداول عامه ( م ی ) به معنی شراب یا ظرف شراب نیز ابهام دارد . پس میمه استناد از میخانه دارد .

  • در لغت نامه مرحوم دهخدا در مورد میمه آمده است .

میمه ( م ی م ) ( اخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان کاشان واقع در باختر آن در طول و طرفین راه شوسه تهران به اصفهان ، هوای آن سردسیر و آب آن از قنوات و محصولات عمده آن غلات و لبنیات است . این بخش از دو دهستان به نام دهستان مرکزی میمه و دهستان جوشقالی قالی تشکیل شده و دارای 22 آبادی و حدود 17 هزار سکنه است ودیه های مهم آن عبارتند از وزوان ، ونداده ، آزان ، زیادآباد و خسرو آباد .

علاوه بر کتب که ذکر شد در کتب و آثار جهانگردان ، میسیو گدار ، تاورنیه ، ابن بطوطه ، ماکسیم سیرو ، کتب دانشمندان ومورخان ایرانی ، مطالبی در مورد منطقه میمه آمده است . که در بخشهای مختلف این مجموعه بر اساس موقعیت و موضوعیت مطلب ، آورده شده است .

قابل ذکر است ، بخاطر اینکه تا سال 1336 قریه " میمه " و قریه " جوشقان قالی " تحت عنوان بلوک جوشقان با یک مرکز سیاسی اداری واحد و یک نائب الحکومه اداره می شد . در اکثر کتب تاریخی از میمه یادی نشده و بیشتر نام بلوک جوشقان آمده یا در کنار نام روستای جوشقان ، نام قریه میمه ذکر شده است . برای مثال :

  • ابوالحسن عفاری کاشانی در کتاب گلشن مراد آورده است .

1 دهستان جوشقان از طرف شمال به کاشان از جنوب به مورچه خورت و از مشرق به نظنز و از مغرب به گلپایان محدود است " .1

  • در کتاب خاطرات مسعود میرزا ( ظل السلطان ) نیز آمده است .

" بلوک جوشقان بلوکی است در جلگه وسیعی افتاده ، قصبه ایست که این بلوک به آن مسمی               می شود" .

  • همچنین در کتاب مراه البلدان آمده است .

" از کرج تا برج دوازده فرسنگ و از برج تا جوشقان یک منزل و ده فرسنگ و از جوشقان تا اصفهان سی فرسخ است " .

  • در کتاب نصف جهان فی تعریف الاصفهان آمده است :

" دهستان جوشقان محلی است در دامنه کوهی واقع شده ، روی به اصفهان و آن کوه سرحد اصفهان و کاشان ممتد و متصل است از طرف شمال به جبال قهرود و این جوشقان چند دیه تابع دارد . از جمله دهات مشهور آن که به جانب اصفهان است " میمه " است که از جوشقان آبادتر و هوای آن سردتر از اصفهان ، اکثر آن زراعت و آب از قنات دارد باغستان که اکثر آن انگور است و ( می ) در آن یافت می شود " .

با اندکی توجه و دقت از مفهوم این چهار پاراگراف نتیجه می گیریم که منظور از جوشقان روستای جوشقان نیست . بلکه دهستان یا بلوک جوشقان بوده که از مغرب به گلپایگان و از جنوب به مورچه خورت محدود و د رکنار جاده ارتباطی ناحیه مرکزی ایران قرار داشته است و میمه مرکز سیاسی اداری و محل حکومت نشین آن بوده و از روستای جوشقان بسیار آبادتر و بزرگتر بوده است .

  

ارتباط بین میمه و جوشقان قالی که کدام اصل و کدام مهاجر بوده اند .

می توان گفت که افراد هر دو منطقه عضو ، گروه مهاجری بوده اند که عده ای در کوهستانها حل اقامت افکنده اند و عده ای در نواحی پست و جلگه ای ، چه بسا که موقعیت استراتژیکی منطقه میمه نشان              می دهد که این محل اصل واقع شده و مورد لطف سپاهیان و درباریان قرار گرفته است .

علاوه بر آن وجود روستای ونداده که نام آن بر گرفته شده از قسمتی از کتاب اوستا بنام وندیداد است 1و نیز آثار قبور زردشتیان در شرق شهر میمه و سکه های یافت شده در مسجد جامع و شکل اولیه مسجد جامع که شباهتهای معماری فراوانی به آتشکده های زردشتیان دارد. 2وجود سکه های مکشوفه در نقاط مختلف اطراف شهر میمه ( سکه های یافت شده در مسجد قدیمی میمه و اذان و کاروانسرای اسکندری اذان که همگی در مراکز فرهنگی نگهداری می شوند ) موئد این مسئله است که میمه اصل بوده و نواحی اطراف ( نظیر جوشقان قالی ) فرع بر آن ( از طرفی تاکنون نیز هیچ آثار و مدارک مستدلی در مناطق کوهستانی شرق میمه ( منطقه جوشقان ) که حائز اهمیت تاریخی باشند یافت نشده است ) .3

اصل و کهنه تر ماندن زبان جوشقان و توسعه یافتن و ساده تر شدن زبان میمه نیز دلیل بر قدمت زبان جوشقان نیست . چون مناطق کوهستانی عموماً بخاطر عدم ارتباط با دیگر مناطق و یا ارتباط کمتر ، اصولاً توسعه نیافته تلقی شده و بیشتر شکل اولیه خود را حفظ می کنند . ولی وجود بزرگراه سراسری کشور از شمال به جنوب کما فی السابق منطقه میمه را در حکم گذرگاهی چند سویه4 قرار داده و همین نکته در رشد فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی افراد منطقه میمه تاثیر بسزائی داشته است و باعث تغییراتی در زبان و فرهنگ مردم منطقه میمه نسبت به جوشقان قالی گردیده است .5

1 رجوع شود به بخش تاریخچه روستای ونداده                    2 برای اطلاع بیشتر به تاریخچه مسجد میمه رجوع شود .

3- عده ای عقیده دارند وقتی انوشیروان پادشاه ساسانی که از اهالی اردستان بود به سلطنت رسید 80 نفر از دوستان دوران کودکی خود را که از اهالی اردستان ، محل زادگاهش بودند و در دوران کودکی با هم به مکتب می رفتند مورد احترام و اکرام و بزرگواری قرار داده و دستور می دهد برای هر یک از آنها قصری شبیه قصر پادشاهان در ولایت مختلف بسازند و آنها را به حکومت ولایات منسوب می کند . از جمله قصرهائی که بدستور وی ساخته شده می توان قصرهای هرزاوند ، برخوار ، جوشقان و کوشکه* را نام برد . بخاطر نزدیکی بلوک جوشقان به اردستان وی یکی از دوستان خود را به حکومت جوشقان منسوب می کند ( در آنزمان میمه در سیطره حکومتی جوشقان قرارداشته است . )

* معنی لغوی کلمه جوشقان = دو قصر ، دو کاخ

4 برای اطلاع بیشتر به قسمت راههای باستانی منطقه مراجعه شود .

5 بعضی عقیده دارند که شهر میمه بخاطر جریان آب چشمه کامو که قبلا تا منطقه دشت میمه جریان داشت در حاشیه رودخانه و مسیر این آب احداث و اولین شغل مردم کشاورزی در دشت میمه از آب چشمه و رودخانه مذکور بوده ، بعدها خوانین در دامنه ارتفاعات شرقی منطقه د رحاشیه رودخانه ، اقدام به احداث باغات و تفریگاههائی نموده که هسته اولیه روستاهای کامو و جوشقان قالی گردیده است . این افراد عقیده دارند که علت سکونت اولیه در دشت میمه و ادامه حیات قوم بنیانگذار ، به احتمال یقین وجود آب چشمه و رودخانه کامو بوده است که در این دشت جریان داشته است .

 

 

 

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۱۷ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

به تازگی مطالبی درباره سیدفرهاد-تعزیه میمه -قالی میمه وسیمای تاریخی میمه در وبلاگهای وطن خواه (همین وبلاگ) - نتیجه صدرالاسلام       و   سیمای میمه   منتشر می شود.

گفتنی است وبلاگ جدید سیمای میمه به جای اخبار میمه منتشر می شود ودارای  امکانات ویژه از جمله صوت و تصویر و کیفیت بالای گرافیک  و طراحی زیبا ست. به این ویژگی ها سرعت بالای دانلود مطالب راهم اضافه کنید. 

باتشکر از دوست فرزانه و محقق جناب اقای محمدتقی معینیان  که مطالب مربوطه برای اینجاب فرستادند.

ضمنا دوستان عزیزی که  می خواهند از این مطالب استفاده کنند به یادداشته باشند نام نویسنده (اقای معینیان ) و نام وبلاگ را حتما ذکر کنند.

میمه در کتب تاریخی و آثار گذشتگان

  • ابواسحاق ابراهیم بن محمد قمی در کتاب قراء خمسه کاشان آورده است

" قریه میمه همزمان با قراء اردستان و زواره در زمان انوشیروان آباد بوده است . " در میمه مانند شهرهای زواره و اردستان در زمان یاقوت خرابه های عهد ساسانی موجود بوده که تماماً محو گردیده است . در عهد سلجوقیان این محل مانند دو محل اردستان و زواره شهر ثروتمندی گردیده است و ابنیه های مهمی از آن دوره در این محل بنا شده است " .

در حال حاضر اردستان و زواره دارای قدیمی ترین مسجد کوشک مانند می باشند که تبدیل به مسجد چهار ایوانی گردیده و شاید دارای قدیمی ترین سردری باشند که دو منار بر فراز آن ساخته اند . شهر میمه و روستای ونداده مساجدی دارند که با مشخصات مساجد این دو شهر ، بنا شده است . این شباهات و توازن عجیبی که در مقدرات این سه شهر مشاهده می شود منحصر و محدود بتاریخ عمومی این سه شهر است .

در کتاب قراء خمسه کاشان در ادامه آمده است .

" قریه میمه یکی از قراء خمسه کاشان است که در پهنه دشتی وسیع قرار گرفته است . مردمان آنجا سفید چهره و مردانه باشند و اکثراً سنی و حنبلی مذهب و در طاعت درجه تمام دارند اما بیشتر اوقات با هم در محاربه و نزاع باشند و رسم دو هوائی هر گز از آنجا بر نیفتد و همه خوشیهای آن منطقه در هنگام اظهار دو هوائی با ناخوشی آن فتنه ، مقابل نتواند کرد . به حقیقت این ناحیت همچون باغی است از پیوستگی باغستان و دیهمهای  متصل بهم ، در این ناحیت قلعه ا ئی است که آنرا در کنار مسجد بنا نهاده ( گفته اند این مسجد آتشکده بوده که در زمان بهمن ابن اسفندیار در آن آتش خانه ساخته بودند ) .

  • ابوعلی محمد بن ابی عبدالله بن الرضا در کتاب البارع در مورد قریه میمه آورده است .
  • " در زمان اشکانیان و ساسانیان این منطقه آباد بوده و بعنوان یک قطب کشاورزی و دامداری محسوب می شده است . "

حافظ ابو نعیم در کتاب خود ( ذکر اخبار اصفهان ) از روستای مزدآباد نام می برد که بعد از تصرف شهر اصفهان و قراء تابعه توسط اعراب 1، " اهل آن پیش نماینده خلیفه رفتند و تظلم نمودند از بسیاری آفات و دواین عجم به استشهاد و دستور " .2

  • " در صفحات 67 ، 136 و 247 کتاب تاریخ قم که حدود 996 سال پیش تالیف گردیده از قریه میمه یاد شده که آباد و مردمان آن به شغل کشاورزی و سفالگری مشغول بودند . "

در کتاب الاعلاق النفسیه آمده است .

چون اردشیر ابن بابک در مسیر بازگشت از اصفهان به سمت قم در این قریه نزول کردند راوی می گوید چون مطبخها بهنبر بودند و سفره ها رنگین ، اردشیر از هر کدام تناول کرد و چون " می " آن بنوشید ، دستور دارد در آن آتشکده بنا نهادند و در آن آتش برافروختند و چهل تن از اسیران ( جود ) را بیاوردند و ایشان را مجوس کردند و مجاور این آتشکده گردانیدند و د راین ناحیه سکنا دادند .

  • " آبروز هیثم روایت کند از عمر کسری که او گفت این دیه را ویروزین یزد جرد بنا کرده است".
  • در کتاب تاریخ اجتماعی کاشان ( مراه القاسان ) آمده است

" کوه کرکس کوهی است که آن طرفش خاک قراء خمسه کاشان است و همه جا در قریتین قالهر و درب جوقا که بیست فرسخ است این طرفش خاک کاشان و آن طرفش خاک قراء خمسه می باشد . قراء خمسه عبارتست از قریه ( میمه ) ، قریه ( زیادآباد ) ، قریه ( ازون ) ، قریه ( وزوان ) و قریه ( ون ) که جزء جمع قصبه جوشقان قالی و در اداره حکومت جوشقان است . "

 

1 کشور ایران در زمان خلیفه دوم توسط اعراب تصرف گردید .

2- با توجه به اینکه در این منطقه قناتی بنام قنات مزدآباد قرار دارد احتمالاً ، روستای مزدآباد نام قدیمی شهر میمه بود ه  است پیدا شدن سکه های زمان خلافت عمر در محل مسجد جامع شهر میمه و محل باغات بلقادی نشان می دهد که در زمان خلافت عمر ( خلیفه دوم مسلمین ) این منطقه آباد بوده و در آن داد و ستد و خرید و فروش با پولهای رایج مرسوم یوده است .

 

 

 

  • نویسنده کتاب بستان السیاهه در مورد منطقه میمه می نویسد .

" قصبه کوچک میمه که قدری از جاده بکنار افتاده نزدیک رودخانه ایکه معمولاً خشک شده واقع شده ولی چون این رودخانه ، آب منبعی را که در ده کیلومتری آن قرار گرفته می کشد گاهی تجـدید

حیات ویران کننده ای دارد . این وضع آب چاههای قنوات متعددی را نیز تامین می کند که بدین وسیله باغستانهای آن سیراب می شود . در نزدیکی جاده یک مسجد به سبک دوره مغولی و خرابه های یک رباط سلجوقی که متاسفانه با گل بنا شده ، نظر ناظرین کنجکاو را بخود جلب می کند که سکنه روستا در آنجا نشمین گزیده اند . در پیچ و خم کوچه ها و با درهم و برهمی طبقاتی که رویهم قرارگرفته تقریباً غیر ممکن است که در ساختمان اصلی تشخیص و باز شناخته شود . هنگام هجوم بزرگ موریانه ( بین سالهای 1850 تا 1700 ) بنا کاملاً نقب زده شده لذا برای بازدید باقیمانده های جالب بنا باید بسیار با احتیاط بود".

  • خانم لامتن انگلیسی : در کتاب خاطرات خود به نقل از اهالی ، در مورد تاریخ بنای اولیه شهر میمه می نویسد :

" در گورهائی که در اطراف مسجد جامع و داخل بعضی از خانه ، بعضی مواقع پیدا می شود آثاری از ظروف سفالین و مجسمه های سفالین به اشکال مختلف بچشم می خورد . مورخین ایرانی عقیده دارند که قبل از ظهور مذهب یکتا پرستی در فلات مرکزی ایران قومی ساکن بودند که اجرام آسمانی و ارواح را می پرستیدند . آنها بر اساس اعتقادات خود برای حفاظت و نگهداری و ادامه بقاء و حیات مردگان ، همراه آنها اشیای گرانبها و ظروف غذا دفن می کردند ".

  • در فرهنگ مرحوم دکتر معین که در سال 1342 بچاپ رسیده در صفحه 2080 این فرهنگنامه آمده است " میمه Mey(ay)ma نام یکی از بخشهای شهرستان کاشان ، استان مرکزی است این بخش در قسمت باختری کاشان در طول و طرفین راه شوسه تهران به اصفهان واقع است . این بخش دو دهستان و 22 آبادی و 17 هزار تن سکنه دارد . مرکز آن قصبه میمه در 100 کیلومتری اصفهان و 316 کیلومتری تهران ، سر راه شوسه تهران به اصفهان واقع شده است و 2300 تن سکنه دارد . محصولاتش غلات ، سیب زمینی ، میوه و لبنیات است . صنایع دستی آن قالی و کرباس بافی است . "
  • مسعود میرزا پسر ارشد ناصر الدین شاه در خاطرات خود می نویسد .

" صاحب دیوان حضور پدر تاجدارم ، عرض کرد به طهران احضار شدیم . این سفر هم چون دماغ سوختگی کلی داشتیم کمتر بشکار می رفتیم چون از راه قم و کاشان مکرر بطهران رفته بودم میل کردم این سفر ، از راه جوشقان و محلات به طهران بروم . همدم السلطنه را با بچه هایش در اصفهان گذاشته ، فقط جریده از راه جوشقان ( میمه ) به طرف طهران رفتم . بلوک جوشقان بلوکی است در جلگه وسیعی افتاده ، قصبه ایست ( بنام جوشقان ) که این بلوک به آن مسمی می شود .

ادامه دارد .....

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۱۳ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

 

 گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود /   بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت 

  

 امروز فكر مي كردم راستي چه بي‌مقدمه رفت!

 

البته این مطلب رابه انگیزه سالگرد تولدآن مرحوم نوشتم.برخی از دوستان مثل همیشه لطفشان شامل حال من بود و پیام تسلیت فرستادند اما درحقیقت کوچ ناباورانه مرحوم رهبان / دو سال پیش و در ششم بهمن اتفاق افتاد و این تراوشات ذهنی/ از باب دلتنگی ام بود .

                   مرحوم حاج  حسين رهبان

 

تمامي کساني که از نزديک مرحوم حاج حسينعلی رهبان(پدرهمسرم ) را مي شناختند و با اخلاق وروحيات اوآشنا بودند، بي ترديد با شنيدن قصه مرگ او ماتم و اندوه آنها را فرا گرفت.

البته عده اي هم يادشان افتاد كه وي را صدا بزنند! همين روزها بود كه به خاطر رفتنش گريستم نه براي اينكه نبايد مي رفت !نه ! براي اينكه فرصت اينكه بگوييم دوستش داريم دست نداد!

او بي ترديد شخصيتي دوست داشتني، جسور و مردم دار بود. زندگي ساده و بي آلايشش تنها به خانوده تعلق نداشت و همگان چه ميمه اي و چه غير ميمه اي مهمان اوبودند و وي ميزباني بي نظير. همواره بدون منت زندگي كردن و سربلندي بالاترين و با ارزش ترين هاي زندگيش بود .

آري همين روزها ي سرد بود كه حسين نازنين از ميان ما رفت! براي اينكه  دغدغه بيشتر داشتن جاي سادگي ها و صداقت ها را گرفته بود و او دائم مي فهميد و در عذاب بود!  آري ، دنيا و آدمهاي هزار چهره اي چون ما جاي او نبود!

بلی / او  پدري مهربان، انساني شريف، آدمي با وقار، مردي درستكار و پاكدامن و شهروندي با مسئولیت بود. خصوصیاتی که کمتر در این زمانه شاهد آن هستیم .

 

 صلوات ..............

 

 

 

                 در گوشه اي از تنهايي خود تنهايم  

                 من و خاطره هايم همچنان            

               از تو و تصويرنگاهت سرشاريم        

 

                                                                    

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۱۰ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

به تازگی مطالبی درباره سیدفرهاد-تعزیه میمه -قالی میمه وسیمای تاریخی میمه در وبلاگهای وطن خواه (همین وبلاگ) - نتیجه صدرالاسلام       و   سیمای میمه   منتشر می شود.

گفتنی است وبلاگ جدید سیمای میمه به جای اخبار میمه منتشر می شود ودارای  امکانات ویژه از جمله صوت و تصویر و کیفیت بالای گرافیک  و طراحی زیبا ست. به این ویژگی ها سرعت بالای دانلود مطالب راهم اضافه کنید. 

باتشکر از دوست فرزانه و محقق جناب اقای محمدتقی معینیان  که مطالب مربوطه برای اینجاب فرستادند.

ضمنا دوستان عزیزی که  می خواهند از این مطالب استفاده کنند به یادداشته باشند نام نویسنده (اقای معینیان ) و نام وبلاگ را حتما ذکر کنند.

باتشکر : وطن خواه

گفتیم که  رضا شاه اصرار داشت که سدفرهاد اعدام شود اما وی درنهایت زندان  قصر قاجار زندانی شد. و اکنون ادامه ماجرا...

شورش در زندان

نیمه شبی صدای شلیک تیر بلند شد و من که شب و روز در شهربانی مقیم بودم ، روی بالکن عمارت شهربانی آمدم و از آتش تیر و صدای گلوله ها استنباط کردم که در نزدیکی عشرت آباد تیراندازی می شود . با سابقه ذهنی که راجع به اقامت سربازهای روسی در عشرت آباد داشتم حدس زدم بین سربازان ایرانی و سربازان روسی زد و خورد شده است . فوری تلفن کردم معلوم شد در سربازخانه عشرت آباد خبری نیست و تیراندازی در زندان قصر قاجار بین زندانیها و پاسبانهاست . فوری بوسیله تلفن به فرمانده گروهان نظامی که در قصر قاجار گماشته بودم دستور دادم که دور زندان را محاصره کرده و بدون اینکه به داخل زندان بروند و با کشمکش زندانیها و پاسبانها کاری داشته باشند هر زندانی خواست فرار کند هدف گلوله قرار دهند و به پادگان قصر قاجار هم گفتم که یک گردان نظامی که در آنجا بود به کمک آن گروهان بفرستد ، آشوب در زندان قصر کار ساده و طبیعی نبود . در این زندان 12 هزار زندانی بود و افراد ناراحت و شرور از روسها تحریکشان کرده بودند تا آشوب نمایند . زندانیها که بعد از ظهر برای هواخوری از اتاقهای خود خارج شده و در محوطه زندان قدم می زدند . تصمیم می گیرند که به اتاقهای خود باز نگردند . سر دسته آنها سید فرهاد یاغی فراری بود که در کاشان او را دستگیر کرده بودم . او به تحریک روسها زندانیان را تحریک کرده بود وی جلو پاسبانها سینه سپر می کند و می گوید دوران رضا شاه سپری شده ، می خواهیم برویم تهران را بدست بگیریم و این شهر فساد را آتش بزنیم . به پاسبانها حمله می کنند و چند تفنگ از دست پاسبانها می گیرند . زد و خورد بین زندانیها و مامورین در می گیرد و چند نفر کشته می شوند . زندانیها به تحریک سید فرهاد به طرف در زندان هجوم می آورند و در را می شکنند و تعدادی از آنها از جمله سید فرهاد و لورنس جاسوس. متواری می گردند .

ماجرا سریعاً به اطلاع امیر احمدی می رسد و وی رضا شاه را در جریان قرار می دهد . به دستور رضا شاه لشگر پیاده گارد برای دستگیری و تعقیب زندانیان فراری به منطقه اعزام و ارتفاعات حاشیه زندان را محاصره می کنند . تعدادی از زندانیان فراری دستگیر و به زندان برگردانده می شوند سید فرهاد به همراه عامری و لورنس به کوههای اطراف ورامین می روند و در ارتفاعات این منطقه مخفی می شوند . ( قابل ذکر است که سید برای فریب نیروهای امنیه پس از فرار از زندان در دامنه ارتفاعات حاشیه زندان مدتی با امنیه ها به زد و خورد می پردازد سپس لباس و کلاه خود را به چوبی آویزان و از تاریکی استفاده کرده به همراه عامری و لورنس از معرکه خود را نجات می دهد . نیروهای ساده امنیه تا صبح محل سنگر سید را تیر باران می کنند صبح وقتی هوا روشن می شود متوجه می شوند که سید آنها را فریب داده و گریخته است . )

پس از چند روز مخفی شدن در کوههای ورامین لورنس از طر یق رابطین .سفارت انگلستان را در جریان فرار خود قرار داده و به کمک جاسوسان انگلستان به سفارت انگلستان در تهران رفته و مخفیانه از ایران می گریزد . سید فرهاد و عامری نیز از طریق کویر مرکزی خود را به کوههای ابیانه نطنز می رسانند و مدتی در سیاه کوه ابیانه مخفی می شوند . دوستان سید در منطقه شایع می کنند که سید به اتقاق لورنس از طریق سفارت انگلستان از ایران گریخته است . با شایع شدن این خبر نیروهای امنیه غائله را خاتمه یافته تلقی و از جستجو و تعقیب جهت یافتن و دستگیری سید منصرف می شوند . سید پس از اطلاع از خروج نیروهای امنیه از منطقه کاشان ، میمه و نطنز ، خود را به ارتفاعات حاشیه روستا سه می رساند و در این منطقه مدتی مخفی می شود . وی روزها در ارتفاعات مخفی و شبها به شهر میمه می آمد و در منازل دوستان پذیرائی می شد . اهالی شهر میمه در تمام مدت مبارزه سید ، کلیه حرکات رفت و آمد قشون و نیروهای ژاندارم را به وی خبر می دادند و قبل از هر گونه عملیات نظامی ، سید را از نقشه های امنیه ها با خبر می کردند . در آنزمان در شهر میمه دو برادر از اهالی شهر اصفهان ( بنام خوان پور مقدس ) مغازه داشتند . سید شبی به منزل آنها می رود و مبلغ 30 هزار تومان به آنها می دهد که از اصفهان برایش فشنگ بخرند . آنها از ترس نیروهای امنیه ماجرا را به میرزا محمد خان کریمیان بخشدار بلوک جوشقان و میمه اطلاع می دهند . از طریق بخشدار ماجرا به فرماندهی ژاندارمری قم گزارش می گردد . سید پس از اطلاع از حرکت ناپسند و خائنانه اخوان پور مقدس شبی به منزل آنها می رود و پول خود را پس می گیرد و از آنها می خواهد که با پول خودشان برایش فشنگ تهیه کنند در غیر اینصورت آنها را شدیداً گوشمالی خواهد داد . این بزدلان از ترس مدتی شبها در پاسگاه امنیه میمه می خوابیدند تا اینکه شبی در نزدیکی پاسگاه ژاندارمری سید فرهاد آنها را غافلگیر می کند و کفش از پایشان در می آورد و بطور ناشناس وارد پاسگاه ژاندارمری می شود و کفشهای اخوان پور مقدس را به رئیس پاسگاه تحویل می دهد و می گوید صاحبان کفش ها در راه اند وقتی به پاسگاه رسیدند این کفشها را به آنها بدهید .

پس از رسیدن اخوان پور مقدس به پاسگاه ژاندارمری و مشاهده کفشهای خود ماجرا را برای فرماندهی پاسگاه نقل می کنند . نقل قول می شود که به محض اینکه فرمانده پاسگاه مطلع می شود که فرد حامل کفشها سید فرهاد بوده از ترس بی هوش می شود . این بزدل فر دا روز به قم می رود و درخواست انتقالی می کند و دیگر به میمه بر نمی گردد . همانطور که ذکر شد اهالی شهر میمه و قراء تابعه بخاطر ایمان ، شهامت ، غیرت و مردانگی سید فرهاد به وی علاقه شدیدی داشتند و در حد توان سید را در قیام علیه استبداد و حکومت جبار پهلوی یاری می دادند .تنها افرادی که در میمه علیه سید جاسوسی می کردند اخوان پور مقدس بودند که از اهالی شهر اصفهان بودند که چند سالی در شهر میمه مغازه داری می کردند .

مرحوم جاج ناصر گرانمایه یکی از دوستان سید می گفت " حدود یک ماه من و سید در منطقه قرقچی روزها به صید آهو می رفتیم و شبها در چادر دامداری مستقر در منطقه که برای دوشیدن شیر دامها برپا کرده بودیم در بغل گوش پاسگاه ژاندارمری قرقچی به استراحت می پرداختیم . "

سید شبی برای حضور در جلسه ای که توسط دوستان و طرفدارانش در منزل حاج سیف الله زاهدی برگزار شده بود به میمه می آید و در مسیر رفتن به محل با یکی از اخوان پور مقدس روبرو می شود . سید در این ملاقات آقای پور مقدس را تهدید می کند که اگر بر علیه وی دیگر جاسوسی کند این بار کشته خواهد شد . صبح روز بعد آقای پور مقدس سریعاً ماجرا را به بخشدار و ژاندارمری گزارش می کند . از طرف ژاندارمری میمه حضور سید در منطقه میمه به هنگ ژاندارمری اصفهان گزارش و سرانجام به رضا شاه اطلاع می دهند که سید در منطقه میمه دیده شده است . به دستور رضا شاه قشونی از نیروهای دولتی به فرماندهی سپهبد امیر احمدی فرمانده ژاندارمری کل کشور مامور دستگیری سید می شوند .

قشون دولتی با ورود به منطقه میمه در تمام قراء و روستاها و بیابانها برای یافتن سید پراکنده می شوند . سید به محض اطلاع از ورود قشون دولتی به منطقه برای تهیه فشنگ و لباس نظامی به فرم لباس قشون ، شبانه به  منزل محمد آقا بیدشگی یکی از کسبه روستای بیدشگ که با سید رابطه دوستی و رفاقت داشت و برایش فشنگ تهیه می کرد می رود و مبلغ 400 تومان به محمد آقا می دهد که از اصفهان برایش فشنگ و لباس نظامی بخرد . این ناجوانمرد از ترس قشون دولتی و برای تخقیف در مجازات همکاریهایش با سید به اصفهان می رود و ماجراء را به فرماندهی هنگ ژاندارمری اصفهان گزارش می کند ، سرهنگ خواجوی نژاد فرمانده هنگ ژاندارمری اصفهان به اتفاق چند ژاندارم با لباس محلی به منطقه می آیند و در برج سیاه کلنگ ونداده مخفی می شوند . به دستور سرهنگ خواجوی محمد آقا بیدشگی برای سید قاصد می فرستد که فشنگ و لباس برایش آماده کرده ، شبانه برای گرفتن آنها به منزلش برود . شبانه سرهنگ خواجوی و امنیه های همراهش با راهنمایی کدخدای روستای سه وارد منزل محمد آقا می شوند و در درون منزل سنگر می گیرند . سید برای گرفتن فشنگ و لباس به منزل محمد آقا می رود . امنیه ها هیچکدام جرات نمی کنند به سید تیراندازی کنند تا اینکه کدخدای سه سید را هدف گلوله قرار می دهد و به ژاندارم ها نیز جرات می دهد که سید را هدف قرار دهند و با شلیک 14 تیر وی را به شهادت  می رسانند .

آقای امر الله احمد جو نویسنده و کارگردان سریالهای تلویزیونی ( از اهالی روستای زیادآباد ) در مصاحبه با روزنامه کیهان در مورد داستان فیلمنامه سریال تلویزیونی روزی روزگاری آورده است .

صحراهای منطقه میمه یک خاطره مهم و مختص به خود دارد و آن قیام تک نفره و قهرمانانه سید فرهاد سهی است . فردی که قیامش را از میمه آغاز کرد و طولانی ترین دوره سرگردانی هایش را در صحراهای این منطقه گذراند . می گفتند : شیه رعب انگیز اسب ها وقتی که امنیه ها را برای دستگیری سید فرهاد به صحرا می برند ، گوش چهارآبادی کنار صحرا را پر می کرد و سواران با آن یال و کوپال و سبیل های کلفت و چهره های زمختشان چون کودکانی بودند که به زور سوار اسبشان کرده باشند . بی رو دربایستی ، بلند بلند گریه می کردند و وصیت نامه ها یشان را نوحه وار برای تماشاچیان که جلوی درگاهی ها و بالای بامهای گنبدی ایستاده بودند می خواندند . ترس از سید فرهاد تنها ترس طبیعی و منطقی بود ، قهرمانی که حتی یک فشنگش را هدر نداد و تمام گلوله هایش را به هدف زد .

منابع و ماخذ :

1 دست نوشته های مرحوم پدرم حاج محمد باقر  معینیا ن

2 دست نوشته های مرحومین حاج ناصر گرانمایه و حسین قلی خان صابری

3 کتاب خاطرات سپهبد امیر احمدی

4 مجلات اطلاعات چاپ ( سال 1355 )

5 مصاحبه با مرحومین حاج قیصر و حاج ناصر گرانمایه

6 اظهارات پراکنده اهالی روستا سه

 پایان .داستان سیدفرهاد

 داستان کامل سید فرهاد در کتاب  میمه شهری گمنام در حاشیه کویر  اثرآقاي  محمدتقی معینیان آمده است که به زودی اين کتاب روانه بازار می شود.

 

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۰۸ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

به تازگی مطالبی درباره سیدفرهاد-تعزیه میمه -قالی میمه وسیمای تاریخی میمه در وبلاگهای وطن خواه (همین وبلاگ) - نتیجه صدرالاسلام       و   سیمای میمه   منتشر می شود.

گفتنی است وبلاگ جدید سیمای میمه به جای اخبار میمه منتشر می شود ودارای  امکانات ویژه از جمله صوت و تصویر و کیفیت بالای گرافیک  و طراحی زیبا ست. به این ویژگی ها سرعت بالای دانلود مطالب راهم اضافه کنید. 

باتشکر از دوست فرزانه و محقق جناب اقای محمدتقی معینیان  که مطالب مربوطه برای اینجاب فرستادند.

ضمنا دوستان عزیزی که  می خواهند از این مطالب استفاده کنند به یادداشته باشند نام نویسنده (اقای معینیان ) و نام وبلاگ را حتما ذکر کنند.

باتشکر : وطن خواه

گفتیم که در اواخر آذر ماه سال 1303 سردار سپه(رضاشاه) در مسیر حرکت خود به اصفهان در میمه به مدت یکشب توقف و بیتوته کرد . . در این سفر جعفر قلی خان سردار بختیاری ، سر لشگر خدایار ، سر لشگر نقدی ، سر لشگر شاه بختی و سر لشگر جان محمد خان علائی ( پسر علاء الدوله قاجار ) رضا خان را همراهی می کردند . رضا خان پس از ورود به میمه با کلیه همراهان و قشونش شب را در میمه بیتوته نمودند و روز بعد به اصفهان رفتند . رضا خان و سردار اسعد بختیاری در ساختمان ( جلو خان ) پذیرایی و شب را به استراحت پرداختند . سایر همراهان و قشون در محل حکومت نشین و منازل خوانین پذ یرایی و شب را به استراحت پرداختند .

صبح روز بعد تمام اهالی میمه ، اکثر خوانین روستاهای تابعه ، همراهان و قشون رضاخان همگی در جلو ساختمان ( جلو خان ) جمع شدند . صبح رضا خان به میان مردم آمد و از اهالی تشکر کرد . ردای خود و چند سکه طلا را به عنوان تشکر و قدردانی به اسدالله خان گرانمایه خان بزرگ اهدا  کرد . دومین سفر رضا خان به میمه در اوایل شهریور 1308 بود . در این سفر آقای میرزا قاسمخان صوراسرافیل استاندار اصفهان به اتفاق فرمانده هنگ ژاندارمری ، شهردار ، رئیس شهربانی ، رئیس دارائی ، شاهزاده اکبر میرزا و مسعود میرزا صارم الدوله سه روز قبل از رسیدن رضا خان به میمه با تعدادی نقاش ، آشپز و سایر خدمه به میمه آمدند و در محل حکومت نشین بلوک جوشقان ( منزل عبدالله صابری ) محلی را برای اقامت رضاخان و همراهانش مشخص و دستور دادند نقاشان تمام ساختمان حکومتی را نقاشی کردند

تمام فضا و محوطه حکومتی و کوچه های مسیر عبور رضا خان را با قالیهای جوشقانی مفروش کردند . نجارها سریعاً برای شاه با چوب دستشوئی موقت ساختند و بر در و دیوار آن فرش آویزان کردند .

تعداد زیادی مبل و صندلی از اصفهان به میمه آوردند و در محوطه حکومتی چیدند ، آشپزها غذاهای گوناگون طبع و خدمه سفره های بسیار زیبا و رنگین چیدند . از شهرهای اصفهان ، قم ، کاشان و یزد تعداد زیادی ژاندارم به میمه آورند و در تمام طول مسیر جاده از دلیجان تا مورچه خورت برای حفاظت شاه  سربازگماردند . از طرف حکومتی میمه افراد عمده مالک و خوانین میمه ، وزوان ، خسرو آباد ، جوشقان ، زیاد آباد ، کامو ، ورکان ، سه ، قراء عربستان ( دهق و علویجه ) و سایر روستاها به میمه دعوت و در محل کافه های کنار جاده اصفهان ، تهران تجمع کردند . ظهر رضا خان و همراهانش به میمه رسیدند . ( در آن زمان سید فرهاد در صحاری میمه با نیروهای دولتی درگیر جنگ و زد و خورد بود ) .

با توجه به اینکه برای شاه و همراهانش در میمه برنامه ریزیهای مفصلی برای پذیرائی و صرف نهار تهیه دیده شده بود . رضا خان جرات نکرد در میمه بیش از چند دقیقه توقف کند ( وی جدود چند دقیقه در محاصره نیروهای ژاندارم برای کشیدن تریاک در یکی از کافه ها توقف و سریعاً به سمت اصفهان براه افتاد ) . ملاحظه می شود که رضا قلدر در اولین سفر خود حدود یک شبانه روز در میمه می ماند ولی در سفر دوم خود بخاطر ترس از سید فرهاد با توجه به اینکه شدیداً مورد حفاظت ژاندارمهای مسلح بود و برنامه ریزیهای مفصلی برای پذیرایی وی و همراهانش در میمه صورت گرفته بود ، حاضر نمی شود بیش از چند دقیقه در محاصره نیروهای ژاندارم در میمه توقف کند .

 

از خاطرات سپهبد امیر احمدی در مورد سید فرهاد سهی 1

شاه پس از بازگشت من از سرکوب قیام آذربایجان با دیدن من متغیر شد و گفت از فرهاد دزد چه خبر دارید ؟

گفتم نمی دانم الساعه در کجاست ، ولی از روی گزارشهائی که دیدم در دنبال او هستند . شاه گفت اینطور نیست من سرتیپ توفیقی را اخراج می کنم پدر سرهنگ محمد حسین میرزا را در می آورم

1 از کتاب خاطرات اولین سپهبد ایران امیر احمدی

باید یادآور شد که شاه هر وقت به من تغیر می کرد احترام مرا محفوظ می داشت و از درشتیهائی

که با دیگران می کرد با من خودداری می نمود و چو سر تیپ توفیقی برادر خانم من بود و محمد حسین میرزا جهانبانی آجودانم بود . به این دو نفر بد می گفت و مرا با اخراج و تنبیه آنان که مورد علاقه ام بودند تهدید می کرد .

به هر حال شاه خیلی متغیر شد و گفت من نمی توانم مشاهده کنم که 8 سا ل است فرهاد دزد مردم را چپاول می کند و امنیه تماشاچی است و به این بهانه مدتی تغیر و تشدد کرد . من دانستم که پاداش خدمت در آذربایجان به اینجا ختم شده است ، فرهاد که بود ؟

سید فرهاد یکی از افراد امنیه بود و در گروهان قم زیر دست سلطان غلامعلی گمرکچی ، پسر کربلائی عباس گمرکچی که بازارچه ای بنام او در تهران است خدمت می کرد . در ماموریتی که به او داده شده  بود . دو سارق را متواری و از مردم اخاذی کرده بود و هنگامی که از او بازخواست کردند . تفنگ و اسب خود را برداشته و فرار کرد و در اطراف کاشان به شرارت مشغول شد . جمعی از بقایای نوکرهای نایب حسین کاشی و رضا جوزدانی دور او را گرفتند و فتنه ای بر پا کردند به شرحی که خواهیم نوشت . من او را دستگیر و به تهران آوردم مدتی زندانی بود تا جمعی را فریفت و در زندان قصر قاجار را شکستند و فرار کردند . مجدداً در حوالی کاشان و قم به شرارت مشغول و پس از زد و خوردهای زیاد کشته شد .

چنانچه گفته شد ، رضا شاه با اینکه من گفتم در تبریز به خدمتگزاری مشغول بودم و اکنون که آمده ام او را دستگیر می کنم . قانع نگردید با من به اداره امنیه آمد و دستورهای موکد به روسای امنیه قم ، کاشان و اصفهان برای دستگیری سید فرهاد دادند . من هم جاسوسانی به آن حدود فرستادم . ولی چون می دانستم که رضا شاه دست بردار فرهاد نیست و از من دنباله بهانه می گردد تصمیم گرفتم که شخصاً به اطراف قم و کاشان بروم . بار دیگر که به خدمت شاه رسیدم ، تجدید مطلع کرد و گفت درباره فرهاد چه کردید ؟ گفتم دستور موکد داده ام و خود نیز به دنبال او می روم شاه با تعجب پرسید خودت می روی ؟ گفتم بله . چون مکرر در محاصره امنیه ها واقع شده و در اثر نبودن فرمانده ورزیده تلفاتی وارده کرده و فرار نموده است . شاه پس از اندکی فکر گفتند . بسیار خوب بروید . من از اطاق خارج شده و  به امنیه آمدم . دستورهای لازم برای کارهای جاری دادم و به طرف کاشان حرکت کردم .

  وقتی در اتومبیل تنها نشسته بودم . کارهای گذشته چون پرده سینما از نظرم عبور می کرد . به فداکاریهای ، جان فشانیها و تلف کردن عمری در کوه و بیابان تاسف خوردم که غروب به کاشان رسیدم . جاسوسهائی که قبلاً فرستاده بودم . مرکز سید فرهاد را نشان دادند . دو راه برای دستگیری او بود . یکی اینکه به او تامین بدهم ، دیگری اینکه بوسیله عده ای که در تعقیبش فرستاده بودم ، محاصره و زنده یا کشته او بدست آید . صبح زود به دامنه سیاه کوه به عنوان شکار رفتم . به قوائی که آنجا بودند دستور محاصره او را دادم و ضمناً بوسیله حسام السلام کاشانی یا ( سید الاسلام ) که با فرهاد رابطه دوستی داشت . پیغام دادم در صورتی که سید تسلیم شود جانش در امان است و در نظر داشتم اگر تسلیم شود فبهاالمراد ، و اگر نپذیرفت محاصره  و دستگیرش کنم . نزدیک غروب سید فرهاد با دو نفر از نوکرهایش که مسلح بودند در دامنه سیاه کوه کویر آمدند و جلو اسب من به زمین افتادند سید لباس خونین دو نفر از همراهانش را نشان داد و گفت چون آنها تمرد کردند و نیامدند . هر دوشان را کشتم . من او را با خود به کاشان آورده و روز بعد در اتومبیل خود گذاشته به تهران آوردم . نزدیک شهر قم اتومبیل برای بنزین گیری پای پمپ بنزین ایستاد ، سید فرهاد پیاده شد و با شخص ناشناسی صحبت کرد . او را صدا زدم سوار شد ، دیدم حالش تغییر کرده و خود را آماده می کند که از اتومبیل پرت شود . لوله ده تیر را پشت گردنش گذاشتم و گفتم اگر خطائی بکنی مغزت را متلاشی می کنم من به تو اطمینان دادم به شرطی که مطیع باشی به تو کمک کنم حالا دوباره فیلت یاد هندوستان کرده است . گفت این مرد نوکر حاکم قم بود و می گفت ترا خواهند کشت راستش می خواستم فرار کنم زیرا همین جا کشته شوم بهتر از این است که در تهران دچار دردسرهائی شوم بعد مرا بکشند .  به او  گفتم چون تامین داده ام کسی ترا نمی کشد ولی اگر تخطی کنی کشته خواهی شد . او را به تهران آوردم شب در امنیه توقیف بود . صبح به دربار رفتم قبل از اینکه گزارش دستگیری فرهاد را بدهم ، شاه با خونسردی گفت : فرهاد را چگونه آوردی ؟ التماس کردی یا قرآن برایش مهر کردی ؟ گفتم برایش قرآن مهر کردم تسلیم شده و به او تامین جانی داده ام . گفت : خیر ، خیر ، باید اعدام شود . الساعه او را تحویل بوذر جمهری بدهید که در لشگر یکم اعدام شود . من دوباره توضیح دادم و گفتم ، اعدام او بی نتیجه است . مخصوصاً که تامین نامه به او داده ام و ممکن است مدتی حبس باشد . وی فردی جسور و شجاع است  و ممکن است در آینده وجودش برای دستگیری سارقین مقید واقع گردد . رضا شاه اصرار داشت که اعدام شود اما پس از توضیحات من ، قانع شد و از ریختن خونش صرف نظر کرد و گفت : به نظمیه تحویلش دهید که در قصر قاجار زندانی باشد . من به امنیه آمدم . سید فرهاد را خواستم و گفتم امر شاه است که تو را به زندان نظمیه ببرند . از اعدامت جلوگیری کردم و کمک هم می کنم در زندان به تو سخت نگذرد ، تا چندی بگذرد و استخلاصیت را تقاضا کنم .

 ادامه دارد .......

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۰۶ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

امروز فكر مي كردم راستي چه بي‌مقدمه رفت!

 

                   مرحوم حاج  حسين رهبان

 

تمامي کساني که از نزديک مرحوم حاج حسينعلی رهبان(پدرهمسرم ) را مي شناختند و با اخلاق وروحيات اوآشنا بودند، بي ترديد با شنيدن قصه مرگ او ماتم و اندوه آنها را فراگرفت.

البته عده اي هم يادشان افتاد كه وي را صدا بزنند! همين روزها بود كه به خاطر رفتنش سير گريستم نه براي اينكه نبايد مي رفت !نه ! براي اينكه فرصت اينكه بگوييم دوستش داريم دست نداد!

او بي ترديد شخصيتي دوست داشتني، جسور و مردم دار بود. زندگي ساده و بي آلايشش تنها به خانوده تعلق نداشت و همگان چه ميمه اي و چه غير ميمه اي مهمان اوبودند و وي ميزباني بي نظير. همواره بدون منت زندگي كردن و سربلندي بالاترين و با ارزش ترين هاي زندگيش بود .

آري همين روزها ي سرد بود كه حسين نازنين از ميان ما رفت! (کمی دیرتر-ششم بهمن)

براي اينكه  دغدغه بيشتر داشتن جاي سادگي ها و صداقت ها را گرفته بود

و او دائم مي فهميد و در عذاب بود!  آري ، دنيا و آدمهاي هزار چهره اي چون ما جاي

 او نبود!

 

                       در گوشه اي از تنهايي خود تنهايم

            من و خاطره هايم همچنان از تو و تصوير نگاهت سرشاريم

 

 

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۰۱ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

از این تاریخ به بعد مطالبی درباره سیدفرهاد-تعزیه میمه -قالی میمه وسیمای تاریخی میمه در وبلاگهای وطن خواه (همین وبلاگ) - نتیجه صدرالاسلام       و   سیمای میمه   منتشر می شود.

گفتنی است وبلاگ جدید سیمای میمه به جای اخبار میمه منتشر می شود ودارای  امکانات ویژه از جمله صوت و تصویر و کیفیت بالای گرافیک  و طراحی زیبا ست. به این ویژگی ها سرعت بالای دانلود مطالب راهم اضافه کنید. 

باتشکر از دوست فرزانه و محقق جناب اقای محمدتقی معینیان  که مطالب مربوطه برای اینجاب فرستادند.

ضمنا دوستان عزیزی که  می خواهند از این مطالب استفاده کنند به یادداشته باشند نام نویسنده (اقای معینیان ) و نام وبلاگ را حتما ذکر کنند.

باتشکر : وطن خواه

 نیروهای ساده امنیه تا صبح محل سنگر سید را تیر باران می کنند صبح وقتی هوا روشن می شود متوجه می شوند که سید آنها را فریب داده و گریخته است . )

پس از چند روز مخفی شدن در کوههای ورامین لورنس از طر یق رابطین .سفارت انگلستان را در جریان فرار خود قرار داده و به کمک جاسوسان انگلستان به سفارت انگلستان در تهران رفته و مخفیانه از ایران می گریزد . سید فرهاد و عامری نیز از طریق کویر مرکزی خود را به کوههای ابیانه نطنز می رسانند و مدتی در سیاه کوه ابیانه مخفی می شوند . دوستان سید در منطقه شایع می کنند که سید به اتقاق لورنس از طریق سفارت انگلستان از ایران گریخته است . با شایع شدن این خبر نیروهای امنیه غائله را خاتمه یافته تلقی و از جستجو و تعقیب جهت یافتن و دستگیری سید منصرف می شوند . سید پس از اطلاع از خروج نیروهای امنیه از منطقه کاشان ، میمه و نطنز ، خود را به ارتفاعات حاشیه روستا سه می رساند و در این منطقه مدتی مخفی می شود . وی روزها در ارتفاعات مخفی و شبها به شهر میمه می آمد و در منازل دوستان پذیرائی می شد . اهالی شهر میمه در تمام مدت مبارزه سید ، کلیه حرکات رفت و آمد قشون و نیروهای ژاندارم را به وی خبر می دادند و قبل از هر گونه عملیات نظامی ، سید را از نقشه های امنیه ها با خبر می کردند . در آنزمان در شهر میمه دو برادر از اهالی شهر اصفهان ( بنام خوان پور مقدس ) مغازه داشتند . سید شبی به منزل آنها می رود و مبلغ 30 هزار تومان به آنها می دهد که از اصفهان برایش فشنگ بخرند . آنها از ترس نیروهای امنیه ماجرا را به میرزا محمد خان کریمیان بخشدار بلوک جوشقان و میمه اطلاع می دهند . از طریق بخشدار ماجرا به فرماندهی ژاندارمری قم گزارش می گردد . سید پس از اطلاع از حرکت ناپسند و خائنانه اخوان پور مقدس شبی به منزل آنها می رود و پول خود را پس می گیرد و از آنها می خواهد که با پول خودشان برایش فشنگ تهیه کنند در غیر اینصورت آنها را شدیداً گوشمالی خواهد داد . این بزدلان از ترس مدتی شبها در پاسگاه امنیه میمه می خوابیدند تا اینکه شبی در نزدیکی پاسگاه ژاندارمری سید فرهاد آنها را غافلگیر می کند و کفش از پایشان در می آورد و بطور ناشناس وارد پاسگاه ژاندارمری می شود و کفشهای اخوان پور مقدس را به رئیس پاسگاه تحویل می دهد و می گوید صاحبان کفش ها در راه اند وقتی به پاسگاه رسیدند این کفشها را به آنها بدهید .

پس از رسیدن اخوان پور مقدس به پاسگاه ژاندارمری و مشاهده کفشهای خود ماجرا را برای فرماندهی پاسگاه نقل می کنند . نقل قول می شود که به محض اینکه فرمانده پاسگاه مطلع می شود که فرد حامل کفشها سید فرهاد بوده از ترس بی هوش می شود . این بزدل فر دا روز به قم می رود و درخواست انتقالی می کند و دیگر به میمه بر نمی گردد . همانطور که ذکر شد اهالی شهر میمه و قراء تابعه بخاطر ایمان ، شهامت ، غیرت و مردانگی سید فرهاد به وی علاقه شدیدی داشتند و در حد توان سید را در قیام علیه استبداد و حکومت جبار پهلوی یاری می دادند .تنها افرادی که در میمه علیه سید جاسوسی می کردند اخوان پور مقدس بودند که از اهالی شهر اصفهان بودند که چند سالی در شهر میمه مغازه داری می کردند .

مرحوم جاج ناصر گرانمایه یکی از دوستان سید می گفت " حدود یک ماه من و سید در منطقه قرقچی روزها به صید آهو می رفتیم و شبها در چادر دامداری مستقر در منطقه که برای دوشیدن شیر دامها برپا کرده بودیم در بغل گوش پاسگاه ژاندارمری قرقچی به استراحت می پرداختیم . "

سید شبی برای حضور در جلسه ای که توسط دوستان و طرفدارانش در منزل حاج سیف الله زاهدی برگزار شده بود به میمه می آید و در مسیر رفتن به محل با یکی از اخوان پور مقدس روبرو می شود . سید در این ملاقات آقای پور مقدس را تهدید می کند که اگر بر علیه وی دیگر جاسوسی کند این بار کشته خواهد شد . صبح روز بعد آقای پور مقدس سریعاً ماجرا را به بخشدار و ژاندارمری گزارش می کند . از طرف ژاندارمری میمه حضور سید در منطقه میمه به هنگ ژاندارمری اصفهان گزارش و سرانجام به رضا شاه اطلاع می دهند که سید در منطقه میمه دیده شده است . به دستور رضا شاه قشونی از نیروهای دولتی به فرماندهی سپهبد امیر احمدی فرمانده ژاندارمری کل کشور مامور دستگیری سید می شوند .

قشون دولتی با ورود به منطقه میمه در تمام قراء و روستاها و بیابانها برای یافتن سید پراکنده می شوند . سید به محض اطلاع از ورود قشون دولتی به منطقه برای تهیه فشنگ و لباس نظامی به فرم لباس قشون ، شبانه به  منزل محمد آقا بیدشگی یکی از کسبه روستای بیدشگ که با سید رابطه دوستی و رفاقت داشت و برایش فشنگ تهیه می کرد می رود و مبلغ 400 تومان به محمد آقا می دهد که از اصفهان برایش فشنگ و لباس نظامی بخرد . این ناجوانمرد از ترس قشون دولتی و برای تخقیف در مجازات همکاریهایش با سید به اصفهان می رود و ماجراء را به فرماندهی هنگ ژاندارمری اصفهان گزارش می کند ، سرهنگ خواجوی نژاد فرمانده هنگ ژاندارمری اصفهان به اتفاق چند ژاندارم با لباس محلی به منطقه می آیند و در برج سیاه کلنگ ونداده مخفی می شوند . به دستور سرهنگ خواجوی محمد آقا بیدشگی برای سید قاصد می فرستد که فشنگ و لباس برایش آماده کرده ، شبانه برای گرفتن آنها به منزلش برود . شبانه سرهنگ خواجوی و امنیه های همراهش با راهنمایی کدخدای روستای سه وارد منزل محمد آقا می شوند و در درون منزل سنگر می گیرند . سید برای گرفتن فشنگ و لباس به منزل محمد آقا می رود . امنیه ها هیچکدام جرات نمی کنند به سید تیراندازی کنند تا اینکه کدخدای سه سید را هدف گلوله قرار می دهد و به ژاندارم ها نیز جرات می دهد که سید را هدف قرار دهند و با شلیک 14 تیر وی را به شهادت  می رسانند .

آقای امر الله احمد جو نویسنده و کارگردان سریالهای تلویزیونی ( از اهالی روستای زیادآباد ) در مصاحبه با روزنامه کیهان در مورد داستان فیلمنامه سریال تلویزیونی روزی روزگاری آورده است .

صحراهای منطقه میمه یک خاطره مهم و مختص به خود دارد و آن قیام تک نفره و قهرمانانه سید فرهاد سهی است . فردی که قیامش را از میمه آغاز کرد و طولانی ترین دوره سرگردانی هایش را در صحراهای این منطقه گذراند . می گفتند : شیه رعب انگیز اسب ها وقتی که امنیه ها را برای دستگیری سید فرهاد به صحرا می برند ، گوش چهارآبادی کنار صحرا را پر می کرد و سواران با آن یال و کوپال و سبیل های کلفت و چهره های زمختشان چون کودکانی بودند که به زور سوار اسبشان کرده باشند . بی رو دربایستی ، بلند بلند گریه می کردند و وصیت نامه ها یشان را نوحه وار برای تماشاچیان که جلوی درگاهی ها و بالای بامهای گنبدی ایستاده بودند می خواندند . ترس از سید فرهاد تنها ترس طبیعی و منطقی بود ، قهرمانی که حتی یک فشنگش را هدر نداد و تمام گلوله هایش را به هدف زد .

می گفتند روزی که رضا خان عربده اش بلند شد و تهدید کرد اگر تا فلان مهلت کلک سید فرهاد کنده نشود . چه ها که نخواهد کرد با آنکه فرسنگها از او دور بود . وقتی اسم سید فرهاد را به زبان آورد ناخودآگاه وحشت زده دور و برش را نگاه کرد و رنگش مثل گچ سفید شد و سبیل هایش به طرز مضحکی تا به تا شدند .

جای جای دشتهای میمه و اطراف آن روزگاری مامن و کمینگاه این مرد بود . حسینقلی خان صابری و مرحوم حاج ناصر گرانمایه در یادداشتهای خود در مورد دو سفر رضا شاه به میمه و ترس و دلهره ای که رضا خان از سید فرهاد سهی داشت آورده اند .

" در اواخر آذر ماه سال 1303 سردار سپه در مسیر حرکت خود به اصفهان در میمه به مدت یکشب توقف و بیتوته کرد . در این سفر اسکندری استاندار اسفهان ، همراه با رئیس شهربانی ، فرمانده ژاندارمری و رئیس دادگستری و رئیس دارائی اصفهان ، شاهزاده صارم الدوله و اخوان ظل السلطان و آقایان کازرونی ، همدانیان ، ملک التجار ، هراتی ، روغنی صرفیانپور ، اعزارالدوله نیک پی و سردار اعظم از اصفهان به میمه آمدند و از رضاخان استقبال کردند . در این سفر جعفر قلی خان سردار بختیاری ، سر لشگر خدایار ، سر لشگر نقدی ، سر لشگر شاه بختی و سر لشگر جان محمد خان علائی ( پسر علاء الدوله قاجار ) رضا خان را همراهی می کردند . رضا خان پس از ورود به میمه با کلیه همراهان و قشونش شب را در میمه بیتوته نمودند و روز بعد به اصفهان رفتند . رضا خان و سردار اسعد بختیاری در ساختمان ( جلو خان ) پذیرایی و شب را به استراحت پرداختند . سایر همراهان و قشون در محل حکومت نشین و منازل خوانین پذ یرایی و شب را به استراحت پرداختند .

صبح روز بعد تمام اهالی میمه ، اکثر خوانین روستاهای تابعه ، همراهان و قشون رضاخان همگی در جلو ساختمان ( جلو خان ) جمع شدند . صبح رضا خان به میان مردم آمد و از اهالی تشکر کرد . ردای خود و چند سکه طلا را به عنوان تشکر و قدردانی به اسدالله خان گرانمایه خان بزرگ اهدا  کرد . دومین سفر رضا خان به میمه در اوایل شهریور 1308 بود . در این سفر آقای میرزا قاسمخان صوراسرافیل استاندار اصفهان به اتفاق فرمانده هنگ ژاندارمری ، شهردار ، رئیس شهربانی ، رئیس دارائی ، شاهزاده اکبر میرزا و مسعود میرزا صارم الدوله سه روز قبل از رسیدن رضا خان به میمه با تعدادی نقاش ، آشپز و سایر خدمه به میمه آمدند و در محل حکومت نشین بلوک جوشقان ( منزل عبدالله صابری ) محلی را برای اقامت رضاخان و همراهانش مشخص و دستور دادند نقاشان تمام ساختمان حکومتی را نقاشی کردند .

ادامه دارد.....

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۹/۰۱ساعت   توسط علی وطن خواه   |