ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی

منبع: پارسينه

+  نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۵/۳۰ساعت   توسط علی وطن خواه   | 
استاد بزرگ اخلاق آقاي ميرزا اسماعيل دولابي پيش از وفات براي زندگي مومنانه 15 دستورالعمل را ذکر مي‌کند که به ترتيب در ذيل آورده شده است:

1. هر وقت در زندگي‌ات گيري پيش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتي که راهم را بستي؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ي يار است.

2.زيارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زيارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدي برسان. اگر اين کار را بکني، دائمي مي شود؛ دائم در زيارت و نماز و ذکر و عبادت خواهي بود.

3.اگر غلام خانه‌زادي پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزي غصه دار شود و بگويد فردا من چه بخورم؟ اين توهين به صاحبش است و با اين غصه خوردن صاحبش را اذيت مي کند. بعد از عمري روزي خدا را خوردن، جا ندارد براي روزي فردايمان غصه دار و نگران باشيم.

4. گذشته که گذشت و نيست، آينده هم که نيامده و نيست. غصه ها مال گذشته و آينده است. حالا که گذشته و آينده نيست، پس چه غصه اي؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5.موت را که بپذيري، همه ي غم و غصه ها مي رود و بي اثر مي شود. وقتي با حضرت عزرائيل رفيق شوي، غصه هايت کم مي شود. آمادگي موت خوب است، نه زود مردن. بعد از اين آمادگي، عمر دنيا بسيار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنيا را در نظر کوچک مي کند و آخرت را بزرگ. حضرت امير عليه السلام فرمود:يک ساعت دنيا را به همه ي آخرت نمي دهم. آمادگي بايد داشت، نه عجله براي مردن.

6.اگر دقّت کنيد، فشار قبر و امثال آن در همين دنياقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و ديگران را در فشار مي گذارد.

7.تربت، دفع بلا مي‌کند و همه ي تب ها و طوفان ها و زلزله ها با يک سر سوزن از آن آرام مي شود. مؤمن سرانجام تربت مي‌شود. اگر يک مؤمن در شهري بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور مي‌کند.

8.هر وقت غصه دار شديد، براي خودتان و براي همه مؤمنين و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهايي که بعدا خواهند آمد، استغفار کنيد. غصه‌دار که مي‌شويد، گويا بدنتان چين مي‌خورد و استغفار که مي‌کنيد، اين چين ها باز مي شود.

9. تا مي گويم شما آدم خوبي هستيد، شما مي گوييد خوبي از خودتان است و خودتان خوبيد. خدا هم همين طور است. تا به خدا مي گوييد خدايا تو غفّاري، تو ستّاري، تو رحماني و…خدا مي فرمايد خودت غفّاري، خودت ستّاري، خودت رحماني و… . کار محبت همين است.

10.با تکرار کردن کارهاي خوب، عادت حاصل مي شود. بعد عادت به عبادت منجر مي شود. عبادت هم معرفت ايجاد مي کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود مي آيد و نهايتا به ولايت منجر مي شود.

11.خدا عبادت وعده ي بعد را نخواسته است؛ ولي ما روزي سال هاي بعد را هم مي خواهيم، در حالي که معلوم نيست تا يک وعده ي بعد زنده باشيم.

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت مي گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبي بگو. حتّي به دروغ از خدا تعريف کن و اين کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ي خدا خوب خدايي است و آن وقت هم که به خيال خودت به دروغ از خدا تعريف مي کردي، في الواقع راست مي گفتي و خدا خوب خدايي بود.

13.ازهر چيز تعريف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشاني و آنرا به خودت يا به ديگران نسبت بدهي که ظلمي بزرگ تر از اين نيست. اگر اين نکته را رعايت کني، از وادي امن سر در مي آوري. هر وقت خواستي از کسي يا چيزي تعريف کني، از ربت تعريف کن. بيا و از اين تاريخ تصميم بگير حرفي نزني مگر از او. هر زيبايي و خوبي که ديدي رب و پروردگارت را ياد کن، همانطور که اميرالمؤمنين عليه السلام در دعاي دهه‌ي اول ذيحجه مي فرمايد: به عدد همه چيزهاي عالم لا اله الا الله

14.دل هاي مؤمنين که به هم وصل مي‌شود، آب کُر است. وقتي به علــي عليه السّلام متّصل شد، به دريا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قليل است و در تماس با نجاست نجس مي شود ، ولي آب کُر نه تنها نجس نمي شود ، بلکه متنجس را هم پاک مي کند."

15.هر چه غير خداست را از دل بيرون کن. در "الا"، تشديد را محکم ادا کن، تا اگر چيزي باقي مانده، از ريشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ي دلت را تصرف کند.

+  نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۵/۲۴ساعت   توسط علی وطن خواه   | 
دوستي با بعضي آدم‌ها مثل نوشيدن چاي کيسه‌اي است. هول هولکي و دم دستي بايد چشيد. اين دوستي‌ها براي رفع تکليف خوبند، اما خستگي‌ات را رفع نمي‌کنند. اين چاي خوردن‌ها، دل آدم را باز نمي‌کند، خاطره نمي‌شود، فقط از سر اجبار مي‌خوريشان که چاي خورده باشي، به بعدش هم فکر نمي‌کني.
دوستي با بعضي آدم‌ها مثل خوردن چاي خارجي است. پر است از رنگ و بو. اين دوستي‌ها و اين دوست‌ها جان مي‌دهند براي مهمان بازي، براي جوک‌هاي خنده‌دار تعريف کردن، براي فرستادن پيامک‌هاي صد تا يک غاز. براي خاطره‌هاي دم دستي و زود گذر. اولش هم حس خوبي به تو مي‌دهند. اين چاي زود دم خارجي را مي‌ريزي در فنجاني بزرگ. مي‌نشيني با شکلات فندقي مي‌خوري و فکر مي‌کني خوش به حال ترين آدم روي زميني. فقط نمي‌داني چرا باقي چاي مانده در فنجان، بعد از يکي دو ساعت مي‌شود رنگ قير، يک مايع سياه و بد بو که چنان به ديواره فنجان رنگ مي‌دهد، که انگار در آن مرکب چين ريخته بودي نه چاي.
دوستي با بعضي آدم‌ها مثل نوشيدن چاي سر گل لاهيجان است.
بايد نرم دم بکشد.
بايد انتظارش را بکشي.
بايد براي عطر و رنگش منتظر بماني.
بايد صبر کني تا آماده شود.
آرام باشي و مقدماتش را فراهم کني.
بايد آن را بريزي در يک استکان کوچک کمر باريک و خوب نگاهش کني.
عطر ملايمش را احساس کني و آهسته و جرعه جرعه بنوشي‌اش و از بودنش لذت ببري و با حضورش زندگي کني.
+  نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۵/۲۳ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

17 مرداد ماه روز خبرنگار نامگذاري شده است. هفدهم مرداد ماه سال 1377 محمود صارمي ، خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران (ایرنا) به همراه هشت نفر از اعضاي كنسولگري ايران به دست طالبان در مزار شريف افغانستان به شهادت رسيدند. 

 به همين مناسبت ،شوراي فرهنگ عمومي هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان روز خبرنگار نامگذاري كرد.

این روز را به همه خبرنگاران، دوستان همکار در واحد مرکزي خبر  و خبرنگاران نشریات الکترونیکی منطقه میمه که به نوعی خبرنگار هستند، تبریک می گویم.

اين هم عکس يادگاري من و جناب آقاي کامران نجف زاده ،دوست عزيزم  درتحریریه است ؛ روزي که کامران از ليبي برگشت.

 دوستي من و کامران از زماني شروع شدکه به فرانسه رفت.

+  نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۵/۱۷ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

+  نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۵/۱۷ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

بسمه تعالی

قربان یک

سایت تابناک در یک اقدامی دور از انتظار و کم سابقه و علیرغم خط مشی سیاسی اش طی نوشته ای از داشتن منزلی حدود یکصد متری در چهار طبقه نارمک تهران که متعلق به خود و دیگر اعضای خانواده  احمدی نژاد  هست حمایت و منتقدین را به انصاف دعوت کرده و در ضمن به انها یاد اوری کرده که بدور از تعصبات سیاسی مقداری هم به دور و بر خود نگاه کرده و به ویلاها و منازل شاهانه و همچنین مراکز اموزشی غیر انتفاعی ی که در زمان صدارت هم حزبی های خود دست و پا کرده اند و از نظر قیمتی قابل قیاس با منزل احمدی نژاد نیست نیز نیم نگاهی داشته باشند !!

از طرفی در یکی از سایتهای دیگر به اعتراف حیرت انگیز بهمنی رئیس کل بانک مرکزی اشاره کرده و نوشته که نامبرده در اخرین روز مسئولیتش از اسرار دعوای عدم تخلیه کشتی هایی که در خلیج فارس به خاطر مواردی از تخلیه انها جلوگیری شده است پرده برداشته و کفته است که اصل موضوع این نیست که کشتی هایی که در صف تخلیه هستند بار دارویی دارند ، بلکه قضیه اینست که دم کلفتانی هستند که میخواهند کالاهای لوکس و همچنین خودروهای خارجی را بجای کالای اساسی و دارو با نرخ ارز دولتیرا تخلیه و با نرخ دلاری بالای سه هزارتومان فروخته و سود هنگفتی را به جیب بزنند !!

منظور از این نوشته صحه بر حمایتی که تابناک از احمدی نژاد کرده نیست چون به هر حال ایشان با نقات قوت و توام با ضعفی که داشت دیگر رفت ولی مملکت سرجای خود بوده و به خواست خداوند و یاری حضرت ولی عصر (عج) خواهد ماند که لازمه این یاری و عنایت همانطور که خداوند  وعده داده  با  حرکت معقول و عدم بی تفاوتی ملت در سرنوشتشان خواهد ماند .  . . ولی این سوال  برای ملت بی جواب مانده  که  تا کی دولتمردان و سکانداران این خطه  باید با زالو صفتان و مفت خواران و رانت خواران که بر اساس خوی فرصت طلبیشان در هرلباسی و شکلی نیز ظاهر شده و گاهی به خاطر رد گم کردن به قول نویسنده تابناک از ولایتمداران ولایتمدارتر واز انقلابیون انقلابی تر نیز خود را جا زده و در هر جایی که نون  و  اب بیشتری هست انها حاضر شده و خون مردم مظلوم را میمکند با تساهل و تسامح برخوردشده و علیرغم تاکیدات مکرر رهبر عظیم الشان با قاطعییت برخورد و چاره جویی در جهت خشکاندن ریشه انها نمیشود؟ .

سی سال از این انقلاب میگذرد مردم نجیب و مومن هم  تبعات هرنوع توطئه از تحریم گرفته تا حمله نظامی دشمن  را با جان و دل پذیرفته و در مقابل آنها ایستادگی و خم به ابرو نیاورده و ایثار گرانه از دستاوردهای این انقلاب حماایت و حفاظت میکنند !!

و این نباید باعث گردد که متولیان در جهت از بین بردن و مقابله با زالو صفتان کوتاه امده و آنها را بخاطر بعضی از مصالحی که مصلحتش را مردم نمی دانند با تسامح و تساهل برخورد شود ودر این عرصه مردم چشمشان به دستان و ترازوی عدالتی است که بیشتر در اختیار  قوه قضائیه میباشد. ۱ مردم در حیرتند که چگونه است که  کشوری پس از سی و اندی سال سرنگونی حکومت طاغوتش  و با داشتن جمعییتی اندک و قابل کنترل در مقابسه با کشورهایی همچون چین و هند و غیره و با داشتن ایدئولوژی اسلامی و بهرمندی از آن  هنوز متولیان و متصدیانی که همه هم دم از اجرای عدل و عدالت میزنند نتوانسته اند دستان چسبناک عده ای را از سر بیت المال مسلمین قطع کرده و یکبار برای همیشه مردم را از شر مفتخوارانی که باعث شکاف و فاصله طبقاتی عجیبی شده اند راحت کنند ؟!!

در این عرصه چنانچه قرار باشد در جهت آسیب شناسی ی عدم موفقییت متولیان  در این رابطه سخنی گفته شود تا راه برای مبارزه آسانتر شود باید روی سخنمان به بعضی از خودیهای نظام باشد که متاسفانه علیرغم ادعایشان مبنی بر حمایت از ولایت و

رهبری و انقلابی بودن متاسفانه گرفتار دنیا طلبی شده و از زی طلبگی که مختص فقط روحانیون نبوده و شامل حال هر مسلمان مومنی هست بدور مانده و از یاد برده اند که این نظام و مملکت خونبهای هزاران شهید و مجروح و جانباز و آزاده است

آنچه مردم را رنج میدهد دقیقا همین نکته است که بعضا میبینند بعضی از مسئولین در رده های بالا رعایت نکرده و در برابر چشم این مردم ، این ولی نعمتان انقلاب ، این خانواده های شهدا ء ،این ازادگان  و رزمندگان هشتسال دفاع مقدس ، و این کوخ نشینانی که بقول امام راحل صاحبان اصلی این انقلابند !

متاسفانه و متاسفانه روز بروز به اشرافیت و زندگی شاهانه و تجملی خود اضافه کرده و حتی ذره ای هم در برابر دیدگان حسرت آلود مردم شرمی ندارند !! و این طبیعی هست که مردم سوال کنند که اینها از کجا آورده اند ؟!! و وقتی هم این خوی اشرافی گری در میان مسولان اپیدمی شود طبیعی هست که کار برای مبارزه قوا خاصه قوه قضائیه سخت تر میشود ؟

و اینجاست که تنها راه حلی که میماند این باشد که که ما دارای دولتی باشیم که در حین پاکدستی پستها و مسئولیتها را به افرادی بسپارد که خود الگودر زندگی ساده باشند . انشا الله

+  نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۵/۱۴ساعت   توسط علی وطن خواه   | 
فرورتیش رضوانیه (روزنامه نگار و طنز نویس)
بیشتر مردم ایران، آرزویی ندارند. آنها می‌خواهند هر مشکلی را با پول حل کنند و هر چیزی را با سرمایه‌گذاری مستقیم مالی به دست بیاورند. آنها حتی اگر سلامتی یکی از اعضای خانواده‌شان را می‌خواهند، با خدا و بزرگان معامله مالی می‌کنند: «اگر شفا پیدا کند، 500 تومن می‌گذارم کنار…». تعریف خیلی از آنها از «نذر کردن»، ارائه پیشنهاد مالی به آسمان است. کسی نذر نمی‌کند که اگر مشکلش حل شد، بعد از آن تا جایی که می‌تواند دروغ‌گویی یا غیبت کردن را کنار بگذارد.آنها برای ادای نذر خود گوسفند می‌کشند و گوشت آن را میان چند خانواده پولدارتر از خودشان تقسیم می‌کنند و کله‌پاچه‌اش را هم صبح نخستین روز تعطیل با خوشحالی و سنگک تازه میل می‌کنند.
اگر می‌خواهند بقیه دوست‌شان داشته باشند، خودشان را پولدار جلوه می‌دهند و اتومبیل‌های مدل بالا سوار می‌شوند تا دیگران عاشق‌شان شوند. آنها می‌دانند اگر دوست و فامیل احساس کنند که وضع‌شان مناسب نیست، طردشان می‌کنند؛ پس وانمود می‌کنند که دغدغه مالی ندارند. وقتی توی میهمانی می‌نشینند، درباره قیمت جدید خودروها می‌پرسند و می‌گویند که قصد دارند یکی بخرند، اما این در حالی است که هرگز پولی برای این کار ندارند. آنها چنان در پی چشم‌وهم‌چشمی هستند که یک کارگر ساده کارخانه خانه پدری خود را می‌فروشد و به اجاره‌نشینی روی می‌آورد تا همسرش بتواند به فامیل خود بگوید که سانتافه سوار می‌شوند.
بیشتر مردم ایران تاجران خانگی هستند. آنها طلای اندوخته دارند، دلار و یورو خریده‌اند یا در پی افزایش سود حساب بانکی خود هستند، پس هر روز در سه نوبت صبح، ظهر و عصر، قیمت ارز و سکه را پیگیری می‌کنند و با شنیدن آن سوت می‌کشند و نچ‌نچ می‌کنند، چون نگران سرمایه خود هستند.
مردم ایران آرامش ندارند. آنها به این اعتقاد ندارند که هر کسی باید هماهنگ با درآمد خود زندگی کند. آنها ابتدا یخچال سایدبای ساید را نمادی از ثروت می‌دانستند و سپس به تلویزیون‌های تخت روی آوردند.
بسیاری از مردم ایران ماهانه قسط خانه و اتومبیل و وسایل الکترونیکی را می‌پردازند که به آن نیازی ندارند. آنها پارکینگ ندارند، اما اتومبیل گران‌قیمت می‌خرند و نیمه‌شب با شنیدن صدای آژیر دزدگیر از خواب می‌پرند و با عجله خودشان را به پشت پنجره می‌رسانند و پایین را نگاه می‌کنند.
مردم ایران، ثروتمندترین ملت جهان هستند، اما همیشه ناله می‌کنند که پول ندارند. آن‌ها خودروهای مدرن را به دو برابر قیمت آن در جهان می‌خرند و جدیدترین گوشی‌های موبایل و تبلت‌ها را به دست می‌گیرند. در عسلویه، گوشی‌های کارگران از موبایل مهندسان جدیدتر و گران‌تر است.
مردم ایران مانند زامبی‌ها زندگی می‌کنند. زامبی، انسانی است که هدف و آرزو ندارد و فقط صبح را به شب می‌رساند و شب خود را به صبح روز بعد پیوند می‌زند. زامبی، معنای عشق و دوست داشتن را نمی‌فهمد. همان زامبی‌ها پشت میز می‌نشینند تا برای دیگران تصمیم بگیرند.
چیزی که مردم ایران آن را «زندگی» معنی کرده‌اند، زندگی نیست. آنها یکدیگر را دوست ندارد. بیشتر آنها زامبی هستند. زامبی‌ها، پول‌پرست‌هایی هستند که روی هر چیزی قیمت می‌گذارند و زندگی را فقط از زیر گلو تا سر زانوهایشان می‌بینند.
فقط زامبی‌ها هستند که در استادیوم و پارک به تماشای اعدام می‌نشینند. زامبی‌ها هستند که وقتی پشت فرمان اتومبیل می‌نشینند وحشی می‌شوند و با خوی حیوانی خود رانندگی می‌کنند. تنها زامبی‌ها هستند که کارخانه تاسیس می‌کنند و آب کاه را داخل شیشه می‌ریزند و به جای آبلیمو روانه بازار می‌کنند. زامبی‌ها هستند که پراید را تولید می‌کنند و می‌خرند و سوار می‌شوند و خودشان و دیگران را می‌کشند. زامبی‌ها، کودکان را نمی‌بینند و نمی‌خواهند به این اهمیت بدهند که فکر و شعور و استعداد فرزندان‌شان چطور رشد خواهد کرد.
بعد از 14 سال خبرنگاری، از کشتن بزرگسالان زامبی خسته شده‌ام. می‌خواهم تلاش کنم تا کودکان امروز، زامبی‌های آینده نباشند. به همین دلیل از 23 بهمن‌ماه شغلم را تغییر می‌دهم تا بتوانم با تمام توان و انرژی که دارم، برای بچه‌ها وقت بگذارم. تمام تجربیاتی که در این سال‌ها کسب کردم را در این راه به کار می‌گیرم تا کودکان زامبی نشوند.
می‌دانم که زامبی‌ها مقابل من ایستادگی خواهند کرد، اما شات‌گان برای همین مواقع ساخته شده است.
+  نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۵/۱۲ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

الیه -۱۹۵۷ -۱۳۳۶شمسی

محمودیه - اطراف صداو سیمای کنونی -۱۳۳۶

خیابان ولی عصر۱۳۳۵شمسی

میدان ونک -تقرییا۱۲۸۰ هجری شمسی

شمیران

 

+  نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۵/۰۹ساعت   توسط علی وطن خواه   | 


در آن شب قدری که قدرش را نمی دید

دست شقاوت تیغه ای از کینه ها داشت

در سجده افتاد آفتاب و ذکر می گفت 

در زیر لب«فزت برب الکعبه»را داشت 

شهادت امیرالمومنان، حضرت علی (ع) تسلیت باد

+  نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۵/۰۸ساعت   توسط علی وطن خواه   |