ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی

منتشر شده در ماهنامه صبح میمه:

با شروع تهاجم شوروی سابق به افغانستان ، جنگ داخلی گروههای افغان و درنهایت تجاوز نظامی آمریکا به افغانستان ، مردم ستمدیده این کشور در چند مرحله ناگزیر به خروج از موطن خود شدند که این سیل آوارگان جنگ روانه کشورهای دوست ایران و پاکستان شد ودراین روند ، بخش میمه نیز ازپیامدهای جنگ افغانستان بی نصیب نماند.



هرچند تمرکز اولیه افاغنه مهاجر به علت نیاز کارواشتغال در منطقه صنعتی مورچه خورت بود اما بعدا به ویژه در سالهای اخیر به علت اشباع بازار کار در منطقه صنعتی ، موج اسکان اتباع افغان در بخش میمه برای بهرمندی از نعمت کار در بخش دامداری- کشاورزی- ساختمانی و صنعتی درشهرک صنعتی نگین ، گسترش چشمگیری یافت به گونه ای که هم اکنون باگذر در معابر شهر به راحتی این موضوع مشهود است . اما اینکه چرا آمدند و به چه دلایلی مردم منازل مسکونی خود را به این افراد اجاره دادند، موضوع بحث ما نیست . حتی دراین گفتارقصدنداریم مخالفت با حضور گسترده اتباع افغانی راهم دنبال کنیم . آنچه مورد عایت است اینکه اساسا حضور این افراد تاچه میزان در توسعه اقتصادی – فرهنگی منطقه ما نقش داشته است ؟ برای واکاوی این موضوع باید مساله را در قالب ابعاد اقتصادی – فرهنگی واجتماعی دید.

حوزه اقتصاد
اتباع افغان درابتدای ورود به بخش میمه مشاغل سخت را برگزیدند و کارگران بومی هم از آن مشاغل خارج شدند . افاغنه سپس به مرور زمان متخصص و استاد کار شدند و امروز بعضا مزدی را می طلبند که ازیک ایرانی بیشتر است.

کارگران افغان همچنین وارد کارهای کشاورزی و دامداری نیز شدند و بعدازمدتی ازآشنایی با منطقه به مرور خانواده های آنها نیز ساکن گردیدند. به موازات این تحولات، منازل قدیمی کم کم به اجاره این افراد درآمد و دیگر در هرکوی وبرزن می توان آنها را دید. اما سوال اینجاست که اتباع افغان چه پیامدهای مثبت اقتصادی برای بخش میمه داشته اند؟
برای پاسخگویی به این سوال میتوان به این موضوع اشاره کرد که حقیقتا چرخه کار مشاغل ساختمانی و کشاورزی هم اکنون بردوش همین عزیزان است و جوانان منطقه ما اصلارغبتی به کارندارند.پس به همین میزان اشتغال منطقه در تصرف آنهاست. ازسوی دیگر ارز دریافتی را هم تا حدودی در مغازه ها و مارکتهای محلی هزینه میکنندو الباقی هم یا به افغانستان واریز و یا برای سفر به اروپا برای اقامت دائمشان پس انداز می شود. پس درکل سهم ما ازدست رفتن شغل و رونق نصف ونیمه برای کسبه شهر بوده است .
بُعد فرهنگی
امروز به لطف سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایران فرزندان اتباع خارجی میتوانند درمدارس ایرانی ثبت نام شوند و تحصیل کنند. چنین پدیده ای را درکشورهای منطقه اصلا نمی توانید ببینید.

دراین رهگذر خانواده هایی از افغانه هستند که ازفرصت بدست آمده به نحواحسن استفاده می کنند و درمسیر تکامل و فرهنگ سازی قدم برمیدارند و فرزندان آنهاتا مدارج دانشگاهی پیش می روند و برای کشور خود وکشور میزبان مثمرثمر واقع می شوند اما خانواده هایی نیز هستند که به دلایلی این مسیر راطی نمیکنند و همان روش رفتاری و الگو وسبک زندگی راحفظ ودرجهت تطابق فرهنگی هیچ گامی برنمیدارند و بعضا باتوجه به ریشه ها وعلقه های مذهبی خود، فرهنگ میزبان راهم برنمی تابند . این موضوع بسیار قابل تامل است و باید حتمابه آن توجه داشت. درهر صورت چه بخواهیم و یاتمایلی نداشته باشیم، حضور مهاجران تغییراتی در ابزارها، ارزش ها و اعتقادات فرهنگی مردم میزبان دارد.
بعد اجتماعی
همیشه در هرجامعه انسانی افرادی از مهاجر و میزبان هستند که رفتار ناهنجار دارند .

اگر ازاین زاویه به موضوع بحثمان نگاه کنیم مهمترین معضلات این حوزه می توان به گسترش استفاده از مواد مخدر ، پیامدهای بیکاری، حضور گسترده افاغنه بدون مجوز در شهرستان، ازدواج اتباع ایرانی با افغانها و احتمال حضور عناصر خارجی مخل امنیت ملی اشاره کرد.

کلام آخر
در حقوق موضوعه ايران، بحث حقوق اتباع خارجي، بيش از هر چيز تابع «عمل متقابل» است. به عبارتی، دولت ايران همانگونه با يک تبعه خارجي رفتار خواهد کرد که دولت متبوع او با اتباع دولت ايران رفتار کنند. کنوانسيون‌ها و ميثاق‌هاي بين‌المللي برخي حقوق را به عنوان حقوق اوليه و مورد نياز اتباع خارجي، اعم از مهاجران و پناهندگان مورد توجه قرار داده‌اند. برخي از اين حقوق عبارتند از : حق رعايت احوال شخصيه، آزادي ورود، اقامت و خروج، تملک اموال منقول و غير منقول، مراجعه به دادگاه و حق اشتغال با مزد. نکته قابل تاکید اینکه هرآنچه را در باب حقوق اتباع خارجي در قوانين جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و مورد تأييد قرار گرفته‌است، تنها زماني برقرار خواهد شد که يا فرد مهاجر از طريق مجاري قانوني و با عنايت به قوانين موضوعه کشور، وارد ايران شده باشد و يا شرايط و وضعيت او تابع تعريف قانوني از پناهندگي و آوارگي باشد. اکنون بخش میمه میزبان هزاران تبعه افغانستان است و خوشبختانه مسالمت آمیز درکنارهم زندگی میکنند و فرهنگ پذیری این افراد ازمردم اتفاق افتاده است .

جدای از ایجاد دوگانگی فرهنگی در مقابل فرهنگ بومی و حضور آنان که به ضرر فرهنگ کار و پویایی اقتصادی بوده است، تاکید می کنم حضور افرادی که به صورت قانونی مهاجرت کرده‌اند، نه تنها مجاز بلکه پیامدهای مثبتی هم در بازار کار داشته است . به عبارتی در تمام سالهای گذشته مهاجران افغان اگرچه برای مردم بخش میمه علیرغم مزیت هایی که داشته اند، دارای معایب و آسیب هایی نظیر تصاحب شغل و ناهنجاریهای فرهنگی و پزشکی و اجتماعی بوده اند اما بنده در مجموع اعتقاد دارم که آنان در سازندگی و توسعه شهر نقش مثبتی نیز داشته اند و نباید از کنار این مسئله به سادگی گذر کرد. باید به این موضوع واقف بود که در تمام سالهایی که درکشور همسایه جنگ جاری بوده این افراد طعم تلخ پناهندگی و مهاجرت را با تمام وجود احساس کرده اند وتوصیه نگارنده اینست که یک افغانی را همواره به چشم یک فرصت برای بهبود وضعیت توسعه شهر ببینیم و در یک کلام ""حضور این افراد را مدیریت نماییم"".
نباید به مسئله پذیرش افاغنه به عنوان یک تهدید نگاه کنیم و باید با برنامه ریزی سازماندهی شده از وجود نخبگان خارجی واساتید فن به عنوان یک فرصت و ظرفیت ارزشمند استفاده کرد.

نقش افغان‌ها در سازندگی ایران در قبل و بعد از جنگ مثال‌‌زدنی است و تعدادی از همین افغان‌ها در جهبه جنگ مقابل نظامیان صدام و اکنون در برابر تروریستهای داعش ایستادگی کردند و به شهادت رسیدند بنابراین همیشه هم همسایه دیوار به دیوار بودن بد نیست.

والسلام.وطن خواه

+  نوشته شده در  ۱۳۹۵/۰۶/۰۸ساعت   توسط علی وطن خواه   | 
منتشرشده در ماهنامه صبح میمه:
بخش میمه علیرغم دارا بودن ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های متعدد ، تاکنون به طور شایسته در مسیر توسعه قرار نگرفته و از شهرستان‌های هم طراز خود و حتی از بعضی از آنها که سابقه شهرستان شدنشان به مراتب کمتر است، عقب‌ماندگی‌های محسوسی دارد؛ به‌طوری‌که از شدت وضوح، نیازی به استدلال هم ندارد. البته مردم بخش میمه همیشه قدردان زحمات وافر مسئولان منطقه بوده اند ولی در یک چارچوب کلی از وضعیت فعلی این شهرستان راضی نیستند . مردم شهیدپرور ولایتمدار این منطقه همواره با توجه به محدودیت جمعیت آن در صحنه‌های مختلف در دوران دفاع مقدس و پس از آن حضوری فعال داشته‌اند لذا سزاوار خدمت هستند.
اما در روزهای اخیراتفاقی افتاد که قابل تامل است . یازده قنات ایران از جمله قنات مٌزد آباد میمه (Mozd Abad) و قنات وزوان با قابلیت‌های منحصر به فرد در اجلاس سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد ( یونسکو ) در استانبول ثبت جهانی شد. این خبر درمیان هیاهوی کودتای ترکیه کمتر به گوش همه رسید اما مشخصا برای مردم میمه و وزوان شادی به ارمغان آورد و به طور واضح پیام روشنی داشت .


یکی از مزایای مهم ثبت جهانی یک اثر فرهنگی – تاریخی، دستیابی به صندوق میراث جهانی است و کشورهای عضو می توانند برای شناسایی، حفاظت و معرفی محوطه‌های میراث جهانی خود ، اعتبار مالی از صندوق بگیرند. همچنین قنات‌های در خطر هم بیش‌ازپیش محفاظت خواهند شد و از طرف صندوق کمک‌های فوری برای تعمیرات در اختیار کشورهای عضو قرار می‌گیرد. به زبانی ساده تر ، با ثبت جهانی قنات های میمه و وزوان ، جذب کمک‌های خارجی و بین‌المللی میسر می شود نهادهای ذیربط برای تیم مدیریت بومی اموزش های لازمه را مهیا خواهند کرد و اقدامات محافظتی و شیوه‌های نظارتی متناسب برای قناتها هم صورت خواهد گرفت. قرار است این آثار تاریخی به 36 زبان زنده دنیا معرفی شود و زیرساخت ها نیز برای حضور جهانگردان و گردشگران مهیا گردد و افراد بیش‌تری این دو اثر تاریخی را بشناسند.
سخنی با بزرگان
آنچه که همه مردم بخش میمه برآن متفق القولند اینکه میمه و وزوان دیگر ظرفیت اقدامات کور ، کارشکنانه و تفرقه افکنانه را ندارند و بیشتر نیازمند همدلی و تقویت روحیه مطالبه‌گری هستند. افراد زیادی هستند که در میمه و در وزوان به این نتیجه رسیده اند که منطقه با آن تاریخ و فرهنگ ریشه دار خود به خاطر همین اختلافات برآمده از تراوشات ذهنی برخی جریان ها ازهردوشهر ، از شهرهای اطراف خود که سابقه چندانی ندارند چقدر ضربه خورده اند. هم اکنون قطار توسعه دربخش میمه نه تنها سرعتی ندارد بلکه ایستگاهی هم برای ایستادن همان قطار دودی ندارد!

 


به این نکته باید توجه داشته باشیم که بارها فرصتهای طلایی برای پیشرفت بخش میمه پیش آمده که به خاطر همین تشتت آرا و اختلاف نظرها بر باد رفته است و خود نظریه پردازان و مردم با حسرت به همان فرصت فراری! در شهرهای همجوار نگریسته اند. این دیباچه ای بود براین موضوع که زمزمه های از همان اختلافات درخصوص اقدامات آتی مسئولان شهر های میمه و وزوان برای قناتهای یونسکویی به گوش میرسد. اقداماتی که قطعا به ضررهردو شهر خواهد بود و میراث جهانی را درمیمه و وزوان شرمنده خواهد کرد!
علی الحال، پیشنهاد می شود قبل از هراقدامی از سوی مسئولان و دوستداران قنات و گردشگری از هردوشهر ، یک کمیته "همدلی" یا " کمیته وحدت" تشکیل وبزرگان و منتقدان و مسئولان محلی برمبنای اصل " وحدت و اتحاد و دوستی " به برنامه ریزی برای آینده هردوشهر درهمین چارچوب مساله قنات ها بپردازند . این تمرین نخست دمکراسی ، می تواند امتحانی و تجربه ای گرانقدر شود برای حل دیگر مشکلات شهرهایمان.


بررسی جوامع توسعه یافته به ما نشان می‌دهد که تنها راه توسعه شهرهای کوچک همدلی و همفکری و وحدت مردم و مسئولان آن جامعه است. بیاید از فرصت رخ داده به نحو احسن درمسیر توسعه میمه و وزوان استفاده کنیم. باتشکر.وطن خواه

+  نوشته شده در  ۱۳۹۵/۰۶/۰۸ساعت   توسط علی وطن خواه   |