+ سُوك(suc): گوشه – گنج – راس زاويه دو ديوار، از واژه اوستائي (saoz)و پهلوي (suitch).
+ سَندل(sandal): گياه بد بو اسپند ، در پهلوي (sndal)برابر با واژه انگليسي (sandal)در لاتين (sandalium).
+ وير(vir): به ياد داشتن ، ازريشه اوستائي ((vera آگاهي كه در پهلوي از ريشه اوستائي (virak)و در انگليسي (weir vira آگاه بودن) كه از ريشه كلمه اوستائي (waru) است.
+ اُوگردون(ow ، gardon) : چمچمه اي بزرگ كه با آن آب و جز آن بردارند ، از واژه پهلوي (ab ، galdan).
+ چار(care): چزخ چوبي كه براي نخ ريسي و پشم ريسي استفاده مي شود ، از واژه اوستائي (carak)و در سانسكريت(cara)به معني چرخ – رونده ، فراركردن.
+ چَپَر(capar): ديواري از چوب و سرشاخ درختان كه به شكل هشت گوش يا شش گوش بسازند و در آن چارپايان را نگه دارند ، از واژه اوستائي (capar)دخمه – شيار – غار .
+ كووه(kuuveh): سگ، كه با واژه espok یاsepako ِ اسپكوياسپاكو از زبان مادها گرفته شده است .
+ كييه(kiyeh): اتاق ، از واژه پهلوي (katak)ريشه گرفته است .
+ هفتا(haphta): عدد هفت ، كه از زبان سكائي گرفته شده است.
+ كِت خودا(katxuda):دهدار، همريشه با (katakxvat)در زبان پهلوي .
رابطه نیم زبان ميمه اي با زبان فارسي رايج كشور
در مورد اختلاف زبانهاي ميمه اي و جوشقاني با زبان فارسي رايج كشور می توان گفت:
براي تبديل زبان ميمه اي به فارسي ،اكثر حروف(یا صامتها)حذف يا به حروف(صامتهای) ديگري تبديل مي شوند براي نمونه:
1- تبدیل حرف(پ) به( ف) براي مثال : (پسته به فسته)، درزبان مردم روستاي ازون (فلفل، فردوسي، فروش،فيروزه و فندق) به (پلپل، پردوس، پُروش،پيروزه و پندق) گفته مي شود.
2- تبديل حرف (گ) به (واو) مثال : (گرگ به ورگ)
3- حذف حرف (خ) در صورتي كه مقابل يك حرف صدادار باشد مثال : (سوخته به سوته)، (ساخته به ساته).
4- تبديل حروف(با) به( واو) مثال : (باران به وارون)، (بادام به وادوم)، (شب به شو) ، (باد به واد)، (بد به ود)،(بره به وره)، (برگ به ولگ).
5- تبديل حروف(ان) به (ون) در آخر بعضي كلمات مثل (بارون به وارون)، (كاشان به كاشون)،(تهران به تهرون)(نان به نون)(قندان به قندون).
6- حذف حرف(هاي) ملفوظ در آخر كلمات اگر بعد از حرف (الف) قرار بگيرد مثال : (كاه به كا)، (شاه به شا)(راه به را)، (سياه به سيا).
7- تبديل حروف(اِم) به( اَم) مثال: در كلمات( اِمشب به امشو)،( اِمسال به امسال)
8- جابجايي كلمه (اي)به جاي كلمه (ديگر) بعنوان مثال: (سال ديگر به سالبي)، (روز ديگر به روي بي) (شب ديگر به شوبي).
9- تبديل حرف (ب) در آخر بعضي از كلمات به (واو) مثال (سيب به سو)، (شب به شو).
10- تبديل حرف (ز) به (ج) مثال : (زن به جن)، (مي سازم به اَسجون)، (مي سوزم به اَسوجون).
11- تبديل حروف (مي) در مضارع اخباري به (الف) مثال : (مي شنوم به اشنون)،(مي فهمم به افهمون)، (مي پرم به اَپرون)، (مي برم به اَبرون).
12- تبديل حرف (ر)به (ل) مثال : (انجير به انجيل)، (خيار به خيال)، (زنجير به زنجيل) . (شلوار به شلوال)
13- تبديل حروف (آب) به (او) مثال : (آب پاشي به اُوپاشي)، (آب انبار به او اُمبار)، (آب پز به اُوپز) .
14- تبديل حرف (ع)به (آ) مثال : (عمو به آمو)، (عمه به آمه)، (عروس به آروس).
15-جابجايي حرف (و) به( ب) در بعضي از كلمات مثال : (آفتاب به افدو)،(سيب به سو)، (خواب به خو)، (گلاب به گلو)
16-تبديل حرف (د) به (ت) مثال : (كارد به كارت).(آرد به آرت)
17-تبديل حرف (ژ) به (ج) مثال : (ژاكت به جاكت) .(ژیان به جیان) (آژانس به آجانس)
18-تبديل حرف (ل) به (ن) مثال : (لعنت به نلت) .
19-تبديل حرف (ن) به (م) مثال : (شنبه به شمبه)(گنبد به گمبذ)،(پنبه به پمبه) (منبربه ممبر)
20-تبدیل حرف (ب) به (ف) مثال : (کبوتر به کوفتر) (طناب به طناف)
21-تبدیل حرف (خ) به (هـ) مثال : (خشگ به هشگ ) (خوشه به هوشه) (خمیر به همیر)
22- تبدیل حرف (ف) به (و) مثال: (کفش به کوش) (درفش به دروش ) (افسار به اوسار)
23-تبدیل حرف (ج) به (ی) مثال: (جو به یه ) (جا به یا)
24-تبدیل حرف (پ) به (و) مثال: (چهارپادار به چاروادار)
25- قلب حروف در بعضی کلمات مثال ( قفل به قلف )، ( کتف به کفت )
26- برای مبالغه گاهی اوقات حرف (واو) به آخر کلمات اضافه می شود مثال چلمو، شاشو،اخمو
27- تبدیل حرف(ق) به (خ) مثال ( وقتی به وختی)، (تقاس به تخاس)، ( نقشه به نخشه ) ، (وقت به وخت)
28- حذف (و) عطف در برخی از اسمهای مرکب مثال ( تیر وکمان به تیرکمان)، ( شال و دستمان به شال دسمال)
29- علامت جمع (الف) به دنبال اسم مفرد که مخفف (ها) علامت جمع فارسی است مثال جنا، مردا، کلا، رزا، خرا، اسبا
30- تبدیل پنج عدد (صفت شمارشی) به تنهائی ( پی) می گیرد ولی با آمدن معدود ( موصوف ) پس از آن (پش) می گیرد مثالی: ( پش تومن، پش تا گردو) یا ( پی نفر، پی زار پول)
آوا نویسی برای نیم زبان میمه ای
از طرفی بکار بردن نشانه های (فتحه، کسره، ضمه) برای آوا نویسی گویشهای ایرانی تنها پاسخگوی نیاز کسانی است که به اینگونه گویشها آشنایی دارند لذا برای شناساندن گویش میمه ای به پژوهشگران دیگری که با گویش میمه ای آشنایی ندارند در این کتاب از حروف (زبان فونتیک و آوانگار بین المللی IPA) به روشی ساده و نو استفاده شده است، آوانگاری کلمات بین دو پرانتز() و بلافاصله بعد از کلمه میمه ای با حروف لاتین آورده شده است . آوانگاری بصورت تلفظ کلمات است نه بصورت نوشتاری آنها، بر این اساس برای حروفی که صدای آنها یکسان است مانند (س، ص، ث) از یک نشانه آوای (S) استفاده شده است و سعی گردیده کمتر از کلمات میمه ای که تلفظ فارسی و میمه ای یا میمه ای و عربی یکسان دارند استفاده شود. اما در مواردی که به اجبار از این کلمات و اصطلاحات استفاده شده برای نشان دادن آنها از حروف اختصاری (م- ف برای میمه ای و فارسی ) ، (م- ع برای میمه ای و عربی ) ، (م، ل برای میمه ای و انگلیسی) و (م ،؟ برای کلمه میمه ای با منشاء مجهول ) استفاده شده است که بلافاصله بعد از کلمه میمه ای حروف مختصر در داخل پرانتز قرارگرفته اند.
ازآنجا که گویش زبان میمه ای، گفتاری است نه نوشتاری ، با ویژگیهای آوایی خط معمول فارسی و بی آوا به خوبی نمی توان آنرا نوشت و چنانچه به نوشته در آید چون شکل کلمات آن بچشم آشنا نیست . خواندن آنها تنها از راه اعراب گذاری یا معادل لاتین (فونتیک ) و سانسکریت امکان پذیر خواهد بود.
|
ردیف |
حروف میمه ای |
نشانه های آوایی (فونتیک) |
مثال |
ردیف |
حروف میمه ای |
نشانه های آوایی (فونتیک) |
مثال |
|
1 |
آ |
a |
آررو- آرمال |
20 |
ف |
f |
فرشته- فسته- فرز |
|
2 |
ا |
a |
ارده- ارده |
21 |
ق |
q |
قپون – قلپ |
|
3 |
ا |
e |
اور- اوره |
22 |
ک |
k |
کشگی – کاچی |
|
4 |
أ |
a |
آوز- (بچه پسر) |
23 |
گ |
g |
گاله – گندوج |
|
5 |
ء |
a |
آئین – آئینه |
24 |
ل |
l |
لبو- لپه |
|
6 |
ب |
b |
بهنگا – بمال |
25 |
م |
m |
مرگ – ماچ |
|
7 |
پ |
p |
پالون – پاخه |
26 |
ن |
n |
نون – نخراز |
|
8 |
ت |
t |
تنبون- تشده |
27 |
و |
v |
واز – ولگ |
|
9 |
ج |
j |
جوال – جله |
28 |
او |
u |
اویار- اوجن |
|
10 |
چ |
c |
چنگه – چندر |
29 |
ا |
o |
اشنیجه- اوردولوک |
|
11 |
ح |
h |
حتمی- حاشا |
30 |
او |
ow |
اوجرکا – اوپاش |
|
12 |
خ |
x |
خاگینه- خالی |
31 |
او |
u |
اور – ازمه |
|
13 |
د |
d |
دندون- دندون |
32 |
ه |
h |
هاله – هرنگ |
|
14 |
ر |
r |
رگ – رگ |
33 |
ای |
i |
ایران – ایژیر |
|
15 |
ز |
z |
زرنگ- زردک |
34 |
ای |
ei |
ایوان – ای داد |
|
16 |
ژ |
z |
ژاله – ژنده دل |
35 |
ای |
ai |
ای ندگی- ای ناکس |
|
17 |
س |
s |
سول-سروسامون |
36 |
ی |
y |
یهو - یانه |
|
18 |
ش |
s |
شوقول – شنگول |
37 |
|
|
|
|
19 |
غ |
q |
غافل - غمبره |
38 |
|
|
|
آهنگ و دستور زبان میمه ای :
میمه ایها در تلفظ کلمات مشخصات خاص صدا، و یا به اصطلاح کمی لهجه دارند و این نکات را می توان در بیان و تلفظ آنان تشخیص داد.
1- کلمات بیشتر از قسمت قدامی دهان گفته می شود و دهان چندان باز نمی شود. برای فهم مطلب و تقلید آهنگ صدای آنان، بایستی عضلات گونه و گوشه لبها ر ا در موقع تلفظ به طرفین صورت کشید.
2- بعضی افراد ضمایر مفعولی متصل به فعل را، قبل از فعل می آورند و برای آنکه بتوان ضمایر جمع مفعولی را به راحتی به فعل متصل کرد اولاً به آخر این ضمایر کسره اضافه می کنند، ثانیاً آنها را به (او) تبدیل می کنند.
3- در کلماتی که به حروف بی صدا ختم می شود، حرف آخر ساقط و یا خیلی ضعیف بگوش می رسد.
4- کلمات میمه ای بسیار تند و بدون مکث گفته می شوند.
5- بیشتر کلمات بدون حرکت زبان و فقط با باز و بسته شدن دهان تلفظ می شود.
»نگاهی به کتاب فرهنگ جامع گویش میمه ای(قسمت ششم )
» نگاهی به کتاب فرهنگ جامع گویش میمه ای(قسمت پنجم )
» نگاهی به کتاب فرهنگ جامع گویش میمه ای(قسمت چهارم)
» نگاهی به کتاب فرهنگ جامع گویش میمه ای(قسمت سوم)
» نگاهی به کتاب فرهنگ جامع گویش میمه ای(قسمت دوم)
» نگاهی به کتاب فرهنگ جامع گویش میمه ای(قسمت اول)