فارسي دري, زبان مهاجر يا بومي در ايران؟ - حسن راشدی ( قسمتی از کتاب ترکان و ...)
کسانيکه ميگويند فارسي دري ادامة زبان پهلويي است که در زمان ساسانيان در مناطق فارس متداول بود راهي کاملاً خطا ميپيمايند و اين گفتهها را بدون پايه و برهان علمي و تنها از سر تعصب بر زبان ميآورند که بر مردم فارس زبان گفته باشند زبان آنها با آمدن زبان بيگانه دري از ميدان بدر نرفته و بر حيات خود ادامه داده است !
اگر زبان دري ادامة زبان پهلوي يا فهلوي مردم شيراز و ديگر شهرهاي استان فارس بوده, چرا سعدي شيرازي در قرن هفتم هجري همزمان با زبان دري, به فهلوي يا پهلوي که صدها سال هم تحت تأثير زبان دري بوده شعر سروده است؟
اگر ما ميگوئيم زبان ترکي امروز آذربايجان ادامة زبان ترکي هزار سال پيش و در تداوم زبان کتاب «دده قورقود» است غيرممکن است استاد شهريار در کنار اثر معروف «حيدربابايه سلام» که به زبان ترکي امروز است به زبان هزار سال پيش ترکي, يعني به زبان دده قورقود هم منظومهاي بسرايد و ديواني به اين زبان داشته باشد ! اما استاد شهريار علاوه بر زبان ترکي, به زبان فارسي که زبان جداگانه و متفاوت از ترکي است نيز شعري سروده و ديواني تنظيم کرده است, همانطوريکه سعدي شيرازي هم به دو زبان جداگانه فارسي دري (زبان مرسوم دربار), و پهلوي (زبان بومي و اصلي مردم فارس) ديوان تنظيم کرده است!
اگر فارسي دري در تداوم زبان پهلوي بود. چرا تا قرن هفتم هجري حتي يک بيت شعر در منطقة استان فارس که مسکن اصلي فارس زبانان است به فارسي دري سروده نشده است و يک سطر نثر, به زبان دري تا قرن هفتم هجري در اين مناطق نوشته نشده است؟! درحاليکه در مناطق ديگر بخصوص مناطقي که سلاطين, مراکز حکومتي خود را در آن قرار داده بودند آثار فراوان به زبان دري (فارسي) ميبينيم؛ مثل مناطق تاجيکستان و افغانستان که مرکز حکومتهاي ساماني و غزنوي بوده و عراق عجم (مناطق مرکزي ايران چون شهر ري, قم, کاشان, اراک, اصفهان) که مرکز حکومت سلجوقيان بوده است!
حتي خود ناسيوناليستهاي افراطي هم به دري (فارسي) زبان نبودن مردم مناطق فارس و سروده نشدن حتي يک بيت شعر به اين زبان تا قرن هفتم هجري در اين مناطق اعتراف دارند!
«اکثر شعرايي که به فارسي شعر گفتهاند اين زبان را در محيط مدرسه آموختهاند حتي سخن پردازي چون سعدي که در محيط خانوادگي به زبان محلي صحبت ميکرد, فارسي را در محضر استاد فرا گرفته است.»[1]
.......(تلخیص)
فرضيه اينکه زبان دري ادامة زبان پهلوي فارسيان است, فرضية نادرست و غيرعلمي است و دري و يا فارسي دري زباني است متفاوت از پهلوي و متعلق به تاجيکها و افغانها که به وسيله سلاطين ترک وارد ايران و ساير مناطق تحت حاکميت آنان از جمله هندوستان و پاکستان و حتي ترکيه عثماني شده است؛ لاکن زبان ترکي و بعضي از زبانهاي ديگر در مقابل آن مقاومت نشان داده و بر حيات خود ادامه دادهاند ولي زبان پهلوي پارسيان نتوانسته در مقابل آن ايستادگي کند و در داخل آن مستحيل شده و از بين رفته است که آثار آن هنوز هم در بعضي شهرها و روستاهاي دورافتاده مناطق فارس نشين باقي مانده است. اگر زبان فارسي دري ادامة زبان پهلوي ساساني ميبود, فارسي زبانان و فارسي دانان امروز نبايد زحمت زيادي در خواندن و فهميدن معنا و مفهوم زبان پهلوي دوران ساساني و بعد آن داشته باشند, همچنانکه ترک زبانان آذربايجاني و ترکيهاي در خواندن و فهميدن زبان کتاب «دده قورقود» که مربوط به هزار تا هزارو دويست سال پيش است و ترکي امروز آذربايجان و ترکيه, ادامة اين زبان است؛ با مشکل زيادي روبرو نيستند و معني و مفهوم کتاب براي آنها کاملاً آشکار است. در صورتيکه هيچکدام از ايرانيان فارس زبان نميتوانند از متن چند سطري زبان پهلوي که حتي بعد از اسلام نوشته شده, مثل کتيبه پهلوي «اقليد» در جنوب آباده, کتيبة «تخت طاووس» در استخر فارس و يا متنهاي پهلوي که در سدههاي سوم و چهارم هجري مثل «بُندهشن, زادسَپَرم, روايات پهلوي[3] و . . . » که همزمان با خلق آثار نظم و نثر به زبان دري نوشته شدهاند چيزي سر در بياورند.
.......
حتي زبان مردم شهرهايي چون نايين و سمنان و ... هنوز هم به فارسي دري تبديل نشده است و مردم شهر "ميمه " در ۵۰ كيلومتري شمال غربي اصفهان و در مسير جاده اصفهان - تهران و شهركها و روستاهاي اطراف به همان زبان اصيل خود ( لهجه اي از پهلوي ) صحبت مي كنند و مردم اصفهان زبان اين شهر را متوجه نمي شوند ؛ حتي تحصيل كرده هاي شهر ميمه و اطراف ، تعصب خاص به زبان خود دارند و زبان خودرا اصيل تر از زبان مردم اصفهان مي دانند !
ناصح ناطق که افکار ناسيوناليستي افراطي وي بر همه آشکار است و براي از ميان برداشتن زبان ترکي در آذربايجان و ديگر مناطق ترک ايران پيشنهادهاي خاص خود را دارد. در کتاب «دربارة زبان آذربايجان» اعتراف ميکند که زبان پهلوي, زبان ايرانيان دورة ساساني بود که در دورة اسلامي منسوخ شده است. وي در ارتباط با همين موضوع ميگويد: «. . . . اگر در دورة ساساني زبانهاي سغدي و خوارزمي,. . . پهلوي, سگزي در قسمتهاي مختلف ايران رواج داشت, در دوران اسلامي اين زبانها به تدريج منسوخ شد و زبان فارسي امروزي براي کتابت و محاوره جاي زبانهاي باستاني را گرفت. به نحوي که از زبان سغدي جز چند لهجة فرعي به نام يغنوبي و غيره در پامير و از زبان خوارزمي جز مقداري نوشته و خاطره و نامهاي ماهها در کتاب بيروني, و از زبان پهلوي جز چند لهجة فرعي در غرب ايران و مقداري نوشته چيزي باقي نمانده است. ولي گسترش زبان فارسي به عنوان زبان شعر و ادب در دوران اسلامي واقعاً عجيب بوده . . . »[10]
دکتر ناتل خانلري هم در کتاب «زبان شناسي و زبان فارسي» مينويسد:
«مردم شيراز در قرن هفتم و هشتم هجري به زبان محلي شيرازي سخن ميگفتهاند. اما سعدي و حافظ آثار گرانبهاي خود را به آن لهجه ننوشتهاند. نمونة لهجه شيرازي سعدي بيتي است در گلستان و مصراعهايي در يکي از قصايد مُلَمّع او. در ديوان حافظ نيز غزل ملمّعي هست که چند مصراع به لهجة شيرازي است, اين سخنوران بيشبهه در خانه و بازار به همان لهجه گفتگو ميکردهاند. اما زبان شاعري و نويسندگي ايشان فارسي دري بوده است.»[11].
در حقيقت دکتر پرويز ناتل خانلري زبان پهلوي شيرازيها را که به تدريج در حال از بين رفتن بوده و در گذشته نيز بدان زبان نوشته و ميخواندند و در زمان سعدي و حافظ, طي صدها سال تحت تأثير زبان عربي و دري هم بوده «لهجة شيرازي» مينامد !
دکتر عبدالحسين زرين کوب در مورد از بين رفتن زبان پهلوي پارسيان مينويسد:
«به هر حال از وقتي حکومت ايران به دست اعراب افتاد زبان ايران نيز زبان اعراب گشت. ديگر نه در دستگاه فرمانروايان به کار ميآمد و نه در کار دين سودي داشت. در نشر و ترويج آن نيز اهتمامي نميرفت و ناچار هر روز از قدر و اهميت آن ميکاست.» زبان پهلوي اندک اندک منحصر به موبدان و بهدينان گشت. کتابهايي نيز اگر نوشته ميشد به همين زبان بود, اما از بس خط آن دشوار بود اندک اندک نوشتن آن منسوخ گشت. . . .
دکتر رحمت مصطفوي در کتاب «دربارة زبان فارسي» مينويسد:
«ولي يک واقعه خيلي مهم را در اين ميانه فراموش نکنيم, و آن اينکه در اين ماجرا, و در اين ميدانهاي جنگ و در اين دارالحکومههاي عربي, زبان پهلوي مُرد. . . زبانها به دنيا ميآيند, زاد و ولد ميکنند و ميميرند. همين چگونگي مرگ زبان پهلوي و تولد زبان فارسي نمونة ديگر از تحولات زبان است.»[13]
ابن نديم در کتاب «الفهرست» خود با اتکا به عبداله بن مقفع, دري را زبان درباريان و زبان اهل خراسان و مشرق و اهل بلخ. . . . دانسته است.[14]
ابو عبداله محمدبن احمد خوارزمي که در سدة چهارم هجري ميزيست در کتاب «مفاتيح العلوم» زبان دري را زبان خاص دربار شمرده که «غالب لغات آن از ميان زبانهاي مردم خاور و لغات زبان مردم بلخ بوده است.»[15]
پروفسور غلامحسين بيگدلي در مقدمة کتاب «صحاح العجم» مربوط به هندوشاه بن سنجر صاحبي نخجواني که فرهنگ «فارسي - ترکي» است و در قرن ۱۳ ميلادي (۷ هـ . ق) در تبريز تأليف شده است مينويسد:
«هندوشاه زبانهاي فارسي, ترکي, عربي و پهلوي (فارسي ميانه) را خوب ميدانسته و آثار متعددي در اين زبانها تصنيف کرده است. متأسفانه تاکنون پارهاي از ميراث ادبي وي ناشناخته مانده, از آن جمله فرهنگ گرانبهاي «صحاح العجم» يا «تحفه العشاق» را ميتوان نام برد.»[16]
پروفسور بيگدلي از آشنايي مؤلف فرهنگ «صحاح العجم» به زبانهاي ياد شده سخن به ميان ميآورد و از زبان پهلوي, در کنار زبان عربي, ترکي و فارسي (دري) نام ميبرد, که دليل بر اين است زبان پهلوي زباني بوده مستقل, مثل زبانهاي ترکي, عربي و فارسي دري, و مؤلف صحاح العجم هم با اين زبان آشنا بوده و به اين زبان هم اثر آفريده است!
اگر زبان پهلوي, مادر زبان فارسي دري به حساب ميآمد ديگر نيازي نبود از زبان پهلوي, همطراز و برابر با زبان فارسي و موازي با آن نامي برده شود و نام اين دو زبان در کنار هم بيايد !
مرحوم سعيد نفيسي هم در مورد خاستگاه زبان فارسي دري ميگويد: «نظم و نثر زبان دري را بايد زاده ماورالنهر و دربار سامانيان دانست».[17]
نوراله غياث نويسندة تاجيکستاني, در مورد حاکميت زبان دري و غلبه آن بر زبانهاي ديگر چون پهلوي, سغدي, و خوارزمي و غيره ميگويد:
«. . . . اما در آخر قرن هشت [ميلادي] و عليالخصوص در قرن يازده وضعيت تغيير مييابد. پيروزي اسلام در اين قسمت ايران زمين بعد کشمکشهاي قريب نيم عصره, توسعه دائره استفاده زبان دري تاجيکي و غلبه آن بر زبان پارسي ميانه با گوئشهاي سغدي, پهلوي, خوارزمي و باختري آن, پيدايش خط عربي اساس تاجيکي و از همه مهم- دفاع و پشتيباني سامانيان از زبان تاجيکي و فراهم ساختن زمينه مناسبي از جانب ايشان براي پيشرفت ادبيات و علم و فرهنگ نو, تدريجاً باز به تغيير محيط زباني و مقام [موقعيت] زبانها در جمعيت آورد.»[18]
مير هدايت حصاري نويسنده و محقق آذربايجاني
+
نوشته شده در ۱۳۸۹/۰۷/۱۶ساعت   توسط علی وطن خواه
|