ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی

اثر گرانقدر جناب آقای محمد تقی معینیان

مادها از نخستین تیره های آریایی بودند که در آغاز سده هفتم و یا پایان سده هشتم پیش از میلاد در سرزمین ایران ، فرمانروایی نیرومندی برپا کردند. نخستین پادشاهان ایشان (دیااکو) و واپسین آنها (آژیدهاک) بوده است که تا سال 550 پیش از میلاد فرمانروایی کرد و سرانجام از کوروش هخامنشی شکست خورد و با شکست او پادشاهی این دودمان بسر آمد. پایتخت مادها شهر همدان بود که (دیااکو) در آن هفت دژ تو در تو ساخته بود و هر کدام از آنها با رنگ ویژه ای رنگ آمیزی شده بود به همین علت این شهر را در زبان پارسی هخامنشی ، (هگمتانه) می گفتند. سرزمین مادها دارای سه بخش پهناور بنام های: 1- ماد (آتروپاتن) که شامل نواحی آذربایچان و کردستان کنونی بود. 2- ماد (سفلا) که از شمال به رشته کوه البرز از غرب به رشته کوه زاگرس و از شرق به کویر مرکزی ختم می شد. 3- ماد (پارتاکنا) که دره زاینده رود و فریدون منطقه را شامل می شد. پس در زمان مادها منطقه میمه جزء سرزمین ماد (سفلا) بود در کتاب تاریخ اشکانیان آمده تیره ای از مردم ایران باستان به نام (پارتاسنی) در منطقه اصفهان تا عراق عجم (اراک) می زیستند. این مردم ابتدا (اشکفت نشین) بودند و روزها به شکار می پرداختند و شبها برای دورمانده از گزند جانوران درنده و سرما به شکاف کوهها (اشکفت ها) پناه می بردند.

گیرشمن: باستان شناس فرانسوی می نویسد «بخش مرکزی نجد ایران که امروز استان های اصفهان قم و اراک است حدود 15 هزار سال قبل از میلاد دریا بوده که در عصر بین یخچالی دریا خشک شده و شهرها و کویرهای اطراف شهرها و کویرهای اطراف شهرهای یادشده بازیافت آن دریاست.»

با خشک شدن دریا ، جانوران از کوهها به چمنزارها و دشتها آمدند و انسانهایی که به وسیله شکار می زیستند آنها را دنبال کردند و در دشت اقامت گزیدند.سرگذشت اقوام اولیه منطقه میمه از زمانی آغاز می گردد که آدمیان نخستین هنوز در اشکفتها بسر می بردند و از نمونه این زیستگاهها در منطقه و سرزمین میمه می توان اشکفت های زیر را  برشمرد.

الف)اشکفت (حمبه)( در فاصله 15 کیلومتری شمال شهر میمه) این اشکفت دارای دهانه ای فراخ و دهلیزی بزرگ است که کف آن پر از خاک و خاکستر است ، خاکبرداری از این دهلیز در سال گذشته توسط دکتر مهریار نشانه هایی از زندگی آدمیان نخستین در این اشکفت را آشکار ساخت.

ب) اشکفت نثار : این اشکفت  در ارتفاعات شمالی شهر میمه در دامنه تپه های بارانداز قرار دارد. قبلاً از دیوارهای این اشکفت مومیایی تراوش می شد به همین علت در سال 59 بوسيله قاچاقچيان عتيقه جات جنازه حلقه شده یک انسان مربوط به هزاران سال قبل در کف این اشکفت پیدا شد.

تپه هایی از خاک رس در جلوی این اشکفت به چشم می خورد که دکتر مهریار عقیده دارد جایگاه زندگی مردمانی بوده که پس از رها کردن زندگی اشکفت نشینی و آغاز زندگی             دشت نشینی در آن جا خانه هايی از گل رس و شاخه درختان ساخته و با گذشت زمان این     خانه ها ویران و به گونه امروزی درآمده است.

ج) اشکفت یا غار علی آباد : این اشکفت در 9 کیلومتری جنوب غربی روستای خسروآباد و یک کیلومتری مزرعه علی آباد قرار دارد.  در داخل این اشکفت آثاری از ساخت استخر با سنگ و ساروج و دالانی بزرگ دیده می شود که بدست مردمان نخستین کنده شده و گویا برای روشنایی و دیده بانی ، ساخته شده اند در این اشکفت در سال 85 بر اثر کاوشهای دکتر مهریار ابزارهایی بدست آمده که نشان می دهد این اشکفت از آغاز اشکفت نشینی تا روزگار مفرغ  ، جایگاه زندگی مردمان نخستین بوده و گواه آن سفالین های ساده و نگاره دار و پیکانهای مفرغی است که توسط دکتر مهریار در این اشکفت کشف شده است. یکی از این ظرف سفالین با ارزش، ظروف سفالین ساده قرمزرنگ است. دکتر گیرشمن درباره اشکفت نشینی می نویسد:« از این دوره علاوه بر ظروف سفالین سیاه و دودزده که در غارها با دست و بدون چرخ ساخته می شد یک نوع ظروف سفالین قرمز هم پیدا شده که در کوره های بسیار ابتدایی می پخته اند.»

استخر ساروجی موجود در این اشکفت نشان می دهند مردمانی که در واپسین سالهای اشکفت نشینی در آن جا می زیسته اند از دانش پیشرفته ای برخوردار بودند زیرا ساروج مانند سیمانهای امروزی بوده و فراهم آوردن مفرغ از سنگ نیز از کارهای پیشرفته آن روزگار بوده است دلیل روشن دیگر راهرویی است که گویا برای دیده بانی و جابجایی هوا و رسیدن روشنایی در آن روزگار که هنوز ابزارهای پیشرفته در دسترس آدمی نبود با این توانایی کنده شده است.

پس از فروکش کردن آب دریای میانی(نجد)  ،اندک اندک اشکفت نشینان به کوهپایه ها و دشتها رو آوردند و در کنار رودخانه ها و چشمه ها هسته های نخستین زندگی روستایی و شهرنشینی در منطقه را آغاز گردند.

وجود روستاهای کامو ، جوشقان و شهر میمه در حاشیه رودخانه همیشه جاری و با برکت (جوشقان) که در زمان های گذشته هم پرآب تر بوده و هم به دلیل کشاورزی محدود در روستاهای کامو و جوشقان ، در طول سال در دشت میمه جاری و مورد استفاده در کشاورزی و دامداری قرار می گرفته ، بهترین سند و دلیل بر استقرار هسته اولیه شهر میمه در کنار رودخانه جوشقان پس از پایان دوره اشکفت نشینی است.

+  نوشته شده در  ۱۳۸۸/۱۰/۱۹ساعت   توسط علی وطن خواه   |