ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی
شنید گوش دلم مژده از ولادت زهرا    

گشود بلبل طبعم زبان به مدحت زهرا

فضای کعبه منوّر شد از فروغ جمالش  

 صفا گرفت از صفای صورت زهرا

خدای اکبر و اعظم نکرده خلق به عالم 

ز نسل حضرت آدمی زنی به شوکتِ زهرا

بجز خدیجه کبرا که هست مظهر عصمت  

 نزاد مادر دیگر زنی به عصمت زهرا

بخوان حدیث کسا و ببین که خالق یکتا

نموده خلقت دنیا برای خلقت زهرا

نهاده ساره سر بندگی به پای سریرش 

ستاده هاجر چون خادمان به خدمت زهرا

چو اوست نور حق و حق در او نموده تجلی

به غیر حق نشناسد کسی حقیقت زهرا

ولی چه سود که با این همه جلالت و شوکت 

زمانه بود مدام از پی اذیت زهرا

چنان به درد و مصیبت نمود صبر و تحمل

که صبر شد متحیر ز صبر و طاقت زهرا

دو موجود هستی گرامی تر است
یکی میهن و دیگرش مادر است
ستایش کنم زن که او مادر است
که مادر سزاوار زیب و زر است
تو ای مادر من نوای میهن من
کنم خواب در اغوشت ای سرور من

+  نوشته شده در  ۱۳۸۸/۰۳/۲۴ساعت   توسط علی وطن خواه   |