در سوره کهف آيات ۸۳ تا ۹۸ به نام و بعضی اعمال ذوالقرنين و ويژگيهای شخصيت وی اشاره شده است که پيش از اين مشروح آيات و ترجمه آن ارائه گرديد.
به نوشته اغلب مفسران قرآن اين آيات دارای شان نزول بوده است و از خود قران هم بر می آيد که از جانب معاصران حضرت رسول ( ص ) در باره وی طرح سوال شده است و چنانچه در کتاب مسند روايت شده ، قريش به تحريک يهود راجع به چند موضوع - از جمله شخصيت ذوالقرنين- سوال کردند .
مفسرين در باره اينکه کداميک از مردان نامی تاريخ ذوالقرنين بوده است نظرات متفاوتی ارائه کرده اند:
بيشتر مفسران قديمی ( از جمله طبری ) و از معاصران مونتگمری وات در « دايره المعارف اسلام » و آقای دکتر حسن صفوی در « ذوالقرنين کيست ؟» نظرشان بر اين بوده که مراد از ذوالقرنين ، اسکندر مقدونی است.
اما مفسران عصر جديد از جمله ؛ مولانا ابوالکلام محيی الدين احمد آزاد ( ۱۹۵۸-۱۸۸۸) وزير فرهنگ سابق کشور هند - گويا به اقتباس از سر سيد احمدخان مصلح معروف به مسلمان هندی مفسر معروف قرآن ) در تفسير معروفش به اردو بنام « ترجمان قرآن » ( که استاد باستانی پاريزی رساله او را با شرح و بسط لازم به فارسی ترجمه کرده : « ذوالقرنين يا کوروش کبير» ) و مفسر بزرگ حضرت علامه طباطبائی صاحب الميزان و آيت الله مکارم شيرازی صاحب تفسير نمونه ، و بعضی از قرآن پژوهان از جمله شادروان خزائمی صاحب « اعلام القرآن » و زبانشناس بزرگ معاصر آقای دکتر فريدون بدره ای در کتاب « کوروش کبير در قرآن مجيد و عهد عتيق » اظهار عقيده کرده اند که ذوالقرنين همان کوروش هخامنشی است.
رد نظريه ذوالقرنين بودن اسکندر مقدونی:
۱- يادی از اسکندر مقدونی در عهد عتيق نيست. حال انکه از کوروش بارها به نيکی ياد شده است.
۲- اسکندر موحد و خداپرست نبوده و نيز سفاک و عياش بوده است ( چنانچه در ماجرای آتش زدن تخت جمشيد معروف است ) ، حال آنکه ذوالقرنين به توصيف و تصريح قرآن مجيد خداشناس و مومن بوده است.
۳-هيچ سدی با مشخصات قرآنی که دارای مس و آهن باشد به اسکندر منسوب نيست.
۴-مسير لشکر کشی اسکندر از غرب به شرق بوده است و حال آنکه به تصريح قرآن شروع لشکر کشی ذوالقرنين به سمت غرب بوده است.
دلايلی دال بر اينکه ذوالقرنين همان کوروش کبير بوده است:
۱- کوروش شخصيتی است که در کتاب مقدس يعنی عهد عتيق ( در کتاب رويای دانيال و کتاب عزرا و چند رساله ديگر ) از او با تلويحی شبيه به تصريح ياد شده است . دانيال در رويايی می بيند که در قصر شوشان در کشور عيلام و در کنار نهر « اولای » است و قوچی با دوشاخ به همه حيوانات غلبه می کند ، مگر بزی با يک شاخ که سرانجام بر او غلبه می يابد . سپس دانيال پس از اين خواب از خود بيخود می شود و فرشته وحی بر او ظاهر می گردد و می گويد « آن قوچ صاحب دو شاخ را که ديدی ، پادشاهان ماديان و پارسيان می باشد و آن بز نر از پادشاهان يونان است ( بز تک شاخ می تواند همان اسکندر مقدونی باشد که عاقبت بر سلسله هخامنشيان چيره شد و بساط انان را برچيد).
۲- با استفاده از شان نزول اين آيات و به تصريح خود قرآن کريم ، پرسش کنندگان يهود ( يا به تحريک يهود ) بوده اند و با توجه به ذکر نام کوروش در عهد عتيق ، احتمال اينکه ذوالقرنين کوروش باشد بسيار بيشتر از اسکندر مقدونی است.
۳- ذوالقرنين قرآن خداشناس و موحد است و کوروش هم خداشناس و يکتاپرست بوده و معقول ترين تاريخی که برای ظهور زرتشت ياد می شود قرن ششم پيش از ميلاد است که با تاريخ حيات کوروش توافق دارد.
۴- ذوالقرنين قران شخصيتی است که خداوند به او تمکن در روی زمين و قدرت و اختيار داده است و اين با شخصيت کوروش که بر بخش عظيمی از آسيا و اروپا دست يافته و نخستين امپراطوری بزرگ تاريخ را تاسيس کرده است ، توافق دارد.
۵- ذوالقرنين اولين بار سفر يا لشکر کشی به غرب يا مغرب خورشيد داشته است و اين موضوع با لشکر کشی کوروش به غرب و شکست کروزوس پادشاه ليديه و تسلط بر آن سرزمين انطباق دارد.
۶- ذوالقرنين پس از لشکر کشی به مغرب ، متوجه سمت مشرق شده و به سمت مشرق لشکر کشی کرده است که با لشکر کشی کوروش به مکران و سيستان و حدود و حوالی بلخ انطباق دارد و ظن قوی اين است که کوروش در اين سفر ، بلاد سند را هم فتح کرده است و ايرانيان ، سند را هند می ناميده اند و از اين جهت در کتيبه داريوش ، نام هند نيز در ميان نامهای ممالک بيست و هشت گانه مفتوحه ذکر شده است.
۷- ذوالقرنين قرآن با قومی وحشی مواجه شده است و اين با رفتن کوروش به سمت شمال و کوههای قفقاز و نبرد با اقوام وحشی « سکا » که به يک تعبير همان « ياجوج و ماجوج » هستند انطباق دارد. در اينجا کوروش اقوام وحشی را عقب راند و در معبر « داريال » ( تنگه داريول ) که نمها معبر انان بوده است که از آن راه به اقوام مجاور تعدی و تجاوز می کردند ، سدی با آهن و مس می سازد و شک نيست که اين ديوار همان سدی است که کوروش بنا نهاده است زيرا اوصافی که قرآن در باره سد ذوالقرنين بيان کرده کاملا بر آن منطبق است و در آثار باستانی ارامنه اين ديوار « بهاگ کورايی » به معنی « تنگه کوروش » ناميده می شود.
۸- ذوالقرنين قرآن اگر بر قومی مسلط می شد به عدالت و نيکی با انان رفتار می کرد « ستمکاران را مجازات و صالحان را پاداش می داد» و کوروش بنا به قول هرودوت مورخ شهير يونانی « کوروش فرمان داد تا سپاهيانش جز به روی جنگجويان شمشير نکشند و هر سرباز دشمن که نيزه خود را خم کند نکشند ... بطوريکه توده ملت ، مصائب جنگ را احساس نکردند » و حتی بر پادشاهان اسير از جمله کروزوس پادشاه ليديه رحم اورد و او را بخشيد و از ملتزمان رکاب خويش قرار داد . کوروش پادشاهی سخی و کريم و ملايم بود و حرص مال اندوزی نداشت.
البته با وجود ادله فراوان با قاطعيت نمی توان در باره ذوالقرنين تعيين مصداق کرد . اما چنانچه ملاحظه می شود اين نظر که ذوالقرنين همان کوروش کبير است ، نظريه ای معقول و محتمل الصدق است.