افغانستان اشغال شد و عراق هم پس از آن مورد حمله قرار گرفت. اکنون این کشورها روزهای پرتنش و حساسی را پشت سر میگذارند و ما هرروزه خبرها و گزارشهای آن را از رسانه های داخلی و خارجی میشنویم ! چیزی که مرا در این بین نگران میکند جایگاه و موقعیت حساسی است که ایران اکنون در آن به سر می برد شک ندارم ایران یکی از دورهای پرتنش تاریخ خود را میگذارند و اکنون با اشغال افغانستان و عراق و مشکلاتی که ما با همسایه های عرب داریم (کشورهای آسیای میانه و قفقاز و ترکیه را نیز باید اضافه کنم اما بهتر دیدم در پستی دیگر به آنها بپردازم زیرا کش و قوسهای سیاسی پیرامون کشور ما هر یک زمینه تاریخی ویژه ایی دارد که نمی توان آنها را با یک دیگر مورد کنکاش قرار داد ) همه و همه شرایط حساسی را ایجاد کرده که میبایست با هشیاری و آگاهی باپیامدهای آن روبرو شویم تا بلکه جان سالم به دربریم ! آنچه من از موضع گیریهای وزارت امورخارجه کشورمان برداشت میکنم آن است که ایران هیچ برنامه و هدف مشخصی برای رویارویی با رویدادها جاری در کشورهای همسایه را ندارد به زبان ساده من گمانم بر آن است و از آن میترسم که سر انجام در بازی بزرگان بازنده شویم ! اگر زیاده روی نباشد باید بگویم ما امروز هم باخته ایم ! عملکرد خوبی در افغانستان نداشتیم و پیداست منافع ما در آنجا نادیده گرفته میشود! نباید به سخنان حاکمان آمریکایی آنجا اعتماد کرد ! ما به سادگی در حال فریب خوردن هستیم و فکر میکنیم موضع گیریهای دوستانه آنهاواقعی است ! اما من چنین فکر نمیکنم و آن را راه هبرد سیاسی و (از زاویه ایی دیگر) نظامی آمریکا میبینم دولت افغانستان امروز دولت ناتوانی به شمار میرود و آمریکا با توجه به دشواریهایی که در عراق با آن روبرو است مایل به ایجاد تنشی بیشتر از آنچه امروز در افغانستان شاهد آن هستیم نیست بنابر این من در پشت ژستهای دوستانه دولت مردان افغانستان چیز دیگری را میبینم ! اگر تا امروز ایران مورد حمله هوچیهای آمریکایی قرار نگرفته به علت مشکلاتشان در عراق است و توانایی ایجاد جبهه ایی دیگر را ندارند در غیر این صورت افغانستان امروز به روی ما لبخند نمی زد و کرزای ما را برادر نمی خواند ! ما داریم در این بازی می بازیم ! فقط به خاطر آنکه شهامت مبارزه و نبرد را نداریم فکر میکنیم با زدوبند های سیاسی و بازیهای دیپلماتیک می توانیم کنار گود بنشینیم و وارد این بازی نشویم ! غافل از آنکه تمامی این بازیها برنامه مشخص و زمینه چینی شده ایی دارد ! دوستی میگفت چرا فرانسه خود را از جنگ عراق کنار کشید ! من به احترامش تنها لبخندی زدم و ساکت ماندم ! زیرا میدانستم اگر به او بگویم فرانسه به هیچ عنوان بی طرف نبود و حتی نقش خود را در جنگهای روانی و برنامه ریزی پیش از حمله به خوبی و به زیبایی و زیرکانه بازی کرد نخواهد پذیرفت ! فرانسه در جنگ به شکل مستقیم دخالت نکرد اما در فریب صدام حسین و حاکمان عراق نقش بزرگی ایفا کرد و روسیه و دیگران هم از آمریکا بازی خوردند ! آن روزها همه فکر میکردند که آمریکا برای حمله به عراق در سازمان ملل با شکست مواجه میشود زیرا فرانسه چین و روسیه خواهان یورش نظامی نیستندو حاکمان ابله عراق هم به راحتی بازی خورده و برای رویارویی نظامی برنامه ریزی نکردند فرانسه و آلمان نقش روانی خود را به خوبی در این مورد بازی کردند و صدام به جای آمادگی برای جنگ وقت خود را برای گفتگوی تلفنی با ژاک شیراک و دیگران آنقدر به باد داد تا چتر بازان ارتش هوچیها در شمال عراق پیاده شدند پس میبینید که آمریکا دین بزرگی به شرکای اروپایی خود دارد ! همین برنامه بر روی ایران هم در حال پیاده شدن است با این تفاوت که مسئله آمادگی نظامی ایران برای مقابله با یک حمله خارجی مطرح نیست زیرا ایران با انجام رزمایش های گوناگون خود را آماده نشان داده و حتی نیروی پدافند هوایی ایران از مدتها پیش برای پوشش نقاط حساس اقتصادی و نظامی تقویت شده ! پس آمریکا و شرکابه گونه ایی دیگر وارد عمل شده اندو آن اینکه سر مارا به بازیهای سیاسی گرم کنند! وقت ما را پشت میزهای گفتگو به هدر بدهند ! به ما هویج میدهند تا مبادا در افغانستان و عراق مشکلی ایجاد کنیم ! آنقدر که دولتهای دست نشانده شان توانایی سرپا ایستادن را داشته باشند ! بعد که این برنامه با موفقیت انجام شد ! جریان بازی دگرگون خواهد شد ! شما خواهید دید که رفتارهای همسایگان ما عوض شده ! آمریکا در خاک عراق و افغانستان نیروهایش را به جای کابل و بغداد پشت مرزهای ما مستقر کرده (چون حالا دولتهای آن کشورها توانایی اداره آنجارا دارند) هواپیماهای جاسوسی و نظامی آمریکا مدام بالای سر ما پرواز میکنند و کاری از دست ما ساخته نیست کرزای دیگر به ما لبخند نمیزند و سرمایه گذاری ما در میان شیعیان عراق هم کاری نبوده و دولت ملی گرای عراق که اتفافا شیعه هم تشریف دارد برای ما خط و نشان میکشد اگر ترکیه و کشورهای شمالی را هم اضافه کنید و برادران عرب جنوب را هم در نظر داشته باشید می توانید حال و روز ما را در آن هنگام پیش چشمتان مجسم کنید رفقا ما داریم میبازیم ! ایران دارد این بازی را میبازد ! و تلخی آن هنگامی بیشتر میشود که میدانیم توانایی برد را داشته و داریم ! ما باید همین امروز از پیمان ان پی تی خارج شویم ! ما باید در افغانستان دخالت کنیم و گروه طالبان را تقویت نمائیم ! ما باید در عراق دخالت کنیم و حتی تلاش کنیم در آن کشور جنگ داخلی ایجاد شود و نباید از رویارویی نظامی با آمریکا بترسیم ! نباید از جنگیدن و مبارزه خانه به خانه با آنها هراسی داشته باشیم وقتی پای ایران در بین است باید سر به سر تن به کشتن دهیم ! ربطی به جمهوری اسلامی هم ندارد ! گمان کنید من مخالف آن هستم و یا دشمنش ! اما مطمئن باشید مسئله دمکراسی هم فریبی بیش نیست ! تروریسم هم زاده خود آمریکاست (درمورد این دیدگاهم در پستی دیگر خواهم نوشت ) اگر اسرائیل و آمریکا و حتی کشورهای اروپایی سیاست خود را در برابر کشورهای مسلمان و به ویژه اعراب تغییر دهند مطمئن باشید هیچ عربی خود را با هواپیما به آسمان خراشهای آنها نمی کوبد ! مسئله دمکراسی در میان نیست تنها ما با تغییر شیوه های استعماری و جایگزینی آن با روشهای دیگری هستیم ! چهره یاغیگری و چپاول دیگران مدرن تر شده و راهزنان و یاغیان گردنه گیر دیروز جای خود را به رئیس جمهور یک کشور ابرقدرت داده اند(در برابر ایران و ایرانی پشه هم نیستند !!) اگر تا دیروز حاکمان مستبدی که به وسیله خود آنها سرکار آمده و حکومت میکردند ضامن بقا و پایداری منافعشان بود امروز دولت مردان دست نشانده و دمکراسیهای ضعیف و ناتوان بیشتر به کارشان می آید و منافعشان را حفظ میکند ! هر چه باشد کشورهای منطقه اعم از مستبد و میانه رو پرقدرت تر از گذشته هستند ! روابط بین آنها با تشکیل انواع گروه های کاری و پیمان نامه های منطقه ایی به یک دیگر نزدیک شده (چیزی که غربیها هرگز نمی خواسته اند ! نمونه اش روابط بین ایران و اعراب است ) و این موجب تقویت و توانمندی هرچه بیشتر کشورهای نفت خیز منطقه شده و تاثیر گذاری آنها بر روندهای سیاسی و اقتصادی جهان را افزایش داده و باعث کاهش نفوذ آمریکا و غرب میشد بنابراین یازده سپتامبر بهانه مناسبی بود تا فرایند و شکلهای پیچیده استعمار چهره عوض کند و با لباسی نو وارد میدان شود ! و آن چیزی نبود جز براندازی حکومت های منطقه و دمکراسی نشین کردن آنها به جای شیخ نشینها و ایجاد بستری نو برای ادامه روند طولانی مدت استعمار کشورهای منطقه که خود یکی از زمینه های بروز ترور و بن لادن ایسم است ! توجیه آن هم ساده است دمکراسیهای ضعیف و ناتوان منطقه تا سرپا بایستند و قدرت کافی به دست بیاورند تا پنجاه سال نفوذ و منافعشان را تضمین میکند ! و البته برای اسرائیل هم بد نیست. |
+
نوشته شده در ۱۳۸۴/۰۸/۲۴ساعت   توسط علی وطن خواه
|