ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی

نیم نگاهی به پروژه کارخانه سیمان سرند میمه

محمد تقی معینیان

مدتی است افرادی بی اطلاع در شهر میمه ، افراد منتقد طرح احداث کارخانه سیمان در شمال شهر میمه را با الفاظی ناشایست مخالف توسعه و رشد شهر ، مغرض ، مرفه بی درد ، بی دین و اخراجی می خوانند و محکومشان می کنند. جهت آگاهی این عزیزان و همشهریان گرامی و بزرگوار گوشه چشمی به دلایل منطقی منتقدین این طرح خواهیم انداخت.

مقدمه:

به طور کلی تمام آلودگی های زیست محیطی خطرناک هستنند ، صنایع و پیشرفت صنعتی همواره تؤأم با آلودگی عناصر زنده و غیرزنده طبیعت است و هر صنعتی به طریقی اثرات آلودگی بر فاکتورهای محیطی و فاکتورهای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی از خود بر جا می گذارد. باید توجه داشت که آلودگی های محیط زیست به صورت زنجیره وار در کل چرخه حیات گسترش و اثرات مخرب خود را بروز خواهند داد. آلودگی آب تؤأم با آلودگی خاک ، آلودگی هوا تؤأم با آلودگی آب و خاک و آلودگی هر یک از این ها اثرات تخریبی بر حیات زنده و زندگی اجتماعی مردم خواهند داشت و رابطه ای بس استوار بین این زنجیره وجود دارد. مشکل اصلی این است که خودپالایی طبیعت در چه حد است؟ و محیط زیست ما تا چه اندازه تحمل این آلودگی ها را دارد؟و مشکل دوم این است که چگونه می توان این آلودگی ها را به حداقل رسانید تا از اثرات خودپالایی طبیعت بهترین بهره برداری را گرفت و مشکل سوم این است که چگونه می توان اقتصادی بودن این پروسه های ضد آلودگی را روشن کرد تا مانع پیشرفت صنعت و تکنیک که رفاه اجتماعی را در بر دارد نگشته باشیم.

هر انسان عاقل و منصفی می داند که پیشرفت صنعت همراه با پیشرفت اقتصادی  ،فرهنگی ، اجتماعی و آموزشی بوده و هدف این نیست که با بیان آلودگی ها باعث رکود صنعت وصنایع در منطقه باشیم . بلکه باید توسعه اقتصادی و تکنولوژی را تشویق کرد ولی با استفاده از تکنیک و تکنولوژی با آلودگی های صنعتی مبارزه کرد تا محیط زیست منطقه مان به حدی آلوده نگردد که خود  پالایی طبیعت و پتانسیلهای  زیستمحیطی منطقه  نتواند  آنها را پالایش کند  . گرچه می دانیم راه پیشرفت صنعتی ، راه مبارزه با فقر و بی سوادی است و می دانیم که صنعت و تکنولوژی جدا ا زجامعه انسانی نیست و پیشرفت صنایع همیشه با رفاه عمومی بستگی داشته است. رفاه عمومی یک ملت وابسته به صنعت آن ملت است و هر چه صعنت پیشرفت کند رفاه عمومی بیشتر می شود. تکنولوژی و صنایع دشمنان ما نیستند که با آنها مبارزه شود بلکه بهترین دوستان بشرند ما می توانیم توسط تکنولوژی با آلودگی های صنعتی مبارزه کنیم . صنعت جزء جامعه است. برای جامعه است و به خاطر جامعه است و چون صنایع در خدمت جامعه اند بنابراین هزینه های کنترل و رفع آلودگی ها را جامعه باید تأمین کند. صنعت باید همیشه در حال گسترش باشد و برای توسعه صنایع باید کوشش وافر شود تا پیشرفت حاصل شود. پیشرفت تکنولوژی هم توأم با توسعه صنایع است و توسعه صنایع یعنی پیشرفت اقتصادی و سرانجام پیشرفت اقتصادی و پیشبرد اهداف صنعتی یعنی رفاه  عمومی و رفع فقر و ایجاد عدالت اجتماعی ، مبارزه با صنعت و صنعتی شدن  ،مبارزه با پیشرفت است و مبارزه با پیشرفت خیانت به رفاه عمومی و عدالت اجتماعی است. کشور ، استان ، شهرستان و شهرهای همجوار شهر ما به سرعت رو به پیشرفت می روند و هر چه در راه پیشرفت منطقه خلل وارد کنیم بیشتر عقب می مانیم.

باید  توجه  داشت صنعت در خدمت بشر است ، صنعت در خدمت جامعه است و در حال حاضر تنها راه نجات منطقه میمه پیشرفت صنعتی است و باید توسعه اقتصادی و تکنیک و صنعتی شدن در منطقه را تشویق و حمایت کرد. اما در مقابل نباید اجازه داد از این فضای ایجاد شده هر صنعتی وارد منطقه شود. صنعت دقیقاً شبیه آب است آب در جهان خلقت مایه حیات و زیبایی است ، همین آب اگر فاسد و آلوده شود ضد حیات و ویران کننده حیات و زیبایی ها خواهد شد، صنعت مدرن ، کارآفریدن ، پاک و تمیز مایه حیات هر اجتماعی است اما همین صنعت اگر مخرب و آلوده کننده باشد باعث نابودی حیات هر اجتماع ، فرهنگ و حتی تمدنی خواهد شد که در معرض هجوم آن قرار می گیرد

و اما عمده ترین مشکلات ماهوی و شکلی طرح سیمان سرند که مورد انتقاد آحاد مردم شهر میمه است.

1- نوع مالکیت کارخانه و معادن :

براساس اظهارات نماینده محترم و فرماندار محترم شهرستان ، این کارخانه به نام شهر میمه و متعلق به اهالی این شهر است و قرار است با کمک های دولتی و( همیاری اندک اهالی) در قالب شورای عمران شهر میمه با عضویت کلیه اهالی شهر میمه احداث شود.

متأسفانه در حال حاضر به دلایلی که ذکر آنها در این مقاله به صلاح نیست این کارخانه تحت عنوان شرکت سهامی خاص سرند میمه به نام چند نفر به ثبت رسیده و این بزرگواران ادعای مالکیت آن را دارند و درصدد هستند با صرف هزینه 100 تا 300میلیون  تومان مالک صدها میلیارد  تومان مواد  معدنی و200 میلیارد تومان کارخانه سیمان شوند . آن هم کارخانه ای که قرار است با وام دولتی از محل اعتبارات مناطق محروم و طرح های زودبازده و به نام شرکت سهامی عام عمران شهر میمه احداث شود. در صورتی که بنا بر اظهارات نماینده محترم و فرماندار محترم این کارخانه متعلق به مردم شهر میمه است و باید هیأت مدیره منتخب مردم و شورای عمران شهر میمه آن را مدیریت و اجرا کند.

2-  مکان یابی نامناسب:

در حال حاضر مکان انتخاب شده برای استقرار کارخانه در دره معروف به (دره دوتو) در  کوه بمبار در مدخل تونل هوایی شهرمیمه است و تاکنون ارگان های ذی ربط با مکان دوم (در دامنه  تپه های معروف به چهار قاش و راه دار خون) موافقت نکرده اند.طبق موافقت اصولی کارخانه ، ظرفیت اسمی این کارخانه روزانه 3300 تن سیمان خاکستری و سیمان حفاری است که با استفاده از مواد اولیه (سنگ های آهکی  ،خاک رس و سنگ گچ) قرار است تولید شود.

عنایت شود:

قرار است روزانه 3300 تن ، ماهیانه 99000 تن و سالانه حدود یک میلیون و دویست هزار تن که با احتساب ضایعات سالیانه حدود 5/1 میلیون تن سنگ آهک از کوهای بمبار که دارای حداکثر ضخامت 20 تا 35 متر سنگ آهک است با انفجارات متعدد و وسایل سنگین برداشت و در چندین مرحله با سنگ کوبی های چکشی خرد و سپس سرند و به صورت پودر درآیند.آیا کل ذخیره ارتفاعات بمبار خوراک بیش از 5 سال کارخانه است. آیا این مکان یابی ، با عقلانیت یک انسان ناقص العقل هم منطقی است؟ آیا عقلانی است اجازه داده شود این ارتفاعات زیبا که یکی از چشم اندازهای خدادی و بسیار زیبا و چشم نواز دشت میمه است ظرف مدت چند سال تخریب ، نابود و به تلی از نخاله تبدیل شوند.

براساس استانداردهای زیست محیطی حدود 5 تا 10% سنگ های برداشت شده در مراحل انفجار ، کوبش ، سرند و حمل و نقل به صورت گرد و غبار وارد هوا می شوند یعنی سالانه حدود 120 هزار تن گرد و غبار قرار است وارد هوای شهر میمه شود. گرد و غباری که دارای مواد سیلیسی خطرناک است (دقت شود قرار است سالانه 120 هزار تن گرد و غبار) وارد هوای شهر میمه شود. گرد و غباری که یک تن آن میلیون ها متر مکعب هوا را آلوده می کند.

تصور کنید بعد از 5 سال کوه بمبار تبدیل به تلی نخاله شود و در این مدت حدود 600 هزار تن گرد و غبار وارد هوای منطقه و شهر میمه شود. واقعاً از این شهر چه می ماند. (توسعه ، پیشرفت ، رشد و رونق اقتصادی ، محیط سالم ، بهداشت فردی و اجتماعی سالم ، افزایش قیمت اراضی ، جذب مهاجرین و هجوم سرمایه داران و ...)

شاید بعضی اعتقاد داشته باشند که می توان با دستگاههای کنترل کننده آلودگی ها (نظیر فیلتر ، الکتروفیلتر ، سیلکون و غیره ، آلودگی های زیست محیطی کارخانه را کاهش داد). آیا می شود آلودگی های انفجارات ، سنگ کوبی ها ، سرندها ، تردد و فعالیت بولدوزرها و کامیون ها رابا فیلتر کنترل کرد.

نمونه عینی آن معدن کوه کرج است با برداشت روزانه 50 تا 60 تن سنگ (آن هم بدون انفجار و با سیم الماسه) ، حال تصور شود با برداشت روزانه 3500 تن سنگ از ارتفاعات کوچک ، زیبا و کم حجم (بمبار) چه خواهد ماند.

در حال حاضر یکی از بخش های بسیار آلوده کننده صنایع سیمان ، معادن برداشت مواد اولیه آنهاست که هیچ روشی برای کنترل آلودگی های آنها وجود ندارد.پیشنهاد اهل فن این است که محل این کارخانه به داخل دره معروف چهار چوین جابجا و از سنگ های معادن دو طرف دره مذکور استفاده شود و از خیرکوه بمبار بگذرند.

3-   کم لن یکن کردن مالکیت شرکت های تعاونی کامیون داران و اتحادیه معدن داران لایبید در این پروژه ، همان طوری که قبلاً توضیح داده شد. این پروژه متعلق به مردم شهر میمه است و اهالی این شهر که قرار است مضرات آن را تحمل و از سرمایه های طبیعی و خدادادی خود برای استقرار این صنعت هزینه کنند باید سهام دار و مالک معادن ، کارخانه و کلیه صنایع جانبی آن باشند.

ضمناً اگر نیاز به حضور سرمایه گذار غریبه هم باشد این تصمیمی است که هیأت مدیره مردمی و شورای عمران شهر باید در مورد آن تصمیم گیری کند و بهتر است اهالی محترم شهر لایبید اگر نیاز به کارخانه سیمان و سرمایه گذاری در این صنعت دارند آن را در محدوده معادن شهر خود احداث کنند تا باعث رشد ، پیشرفت و توسعه شهرشان شود.

4-   ابطال کلیه پروانه های بهره برداری معادن محدوده کارخانه سیمان که به نام اشخاص صادر شده و انتقال پروانه بهره برداری معادن به نام شورای عمران شهر میمه ، این معادن سرمایه ها و  ثروت های به ارث رسیده از گذشتگان و امید نسل های آینده این شهر است و ارزش مادی و معنوی آنها به حدیست که کارخانه سیمان در مقابل آن بسیار ناچیز است .

5-  در حال حاضر تنها استدلال موافقین کارخانه برای حضور سرمایه گذاران غریبه ، فقر مالی اهالی شهر میمه است. به نظر می رسد بتوان در صورتی که سرمایه های اندک اهالی نتواند نیازهای اولیه سرمایه گذاری (تا قبل از اخذ وام) را تأمین کند به روش B.O.T بخشی از سهام کارخانه را به سرمایه گذاران متقاضی واگذار یا با فروش سنگ های معادن و اجاره اراضی محل فعالیت کارخانه و سایر صنایع جانبی تا زمان مستهلک شدن وام از سرمایه گذاران واجد صلاحیت درسرمایه گذاری های اولیه کمک گرفت.

6-  مشکلات زیست محیطی:

بررسی این موضوع بماند تا تعیین مالکیت کارخانه ، اگر مالکیت کارخانه متعلق به اهالی باشد به قول معروف کسی که خربزه می خورد باید تب و لرز آن را هم تحمل کند. اگر اهالی سهام و سود کارخانه سیمان می خواهند باید آلودگی ها و مضرات آن را هم تحمل کنند و اما اگر قرار باشد کارخانه توسط چند نفر احداث شود. تحمل آلودگی ها و مضرات زیست محیطی و بهداشتی کارخانه برای شش هزار نفر سکنه شهر غیر قابل قبول است.

 نتیجه گیری :

 دوستان و همشهریان حامی احداث کارخانه سیمان در نزدیکی شهر :

منتقدین این صنعت (که آحاد مردم شریف و بزرگوار این شهراند) افرادی ساده لوح  ،خوش خیال ، زودباور و جاهل به امور نیستند بلکه این عزیزان نیز انسانهایی دلسوز ، با ذکاوت ، با تجربه و دوراندیش اند که به خاطر عشق و علاقه به شهر و دیار خود حاضر به پذیرش وعده های توخالی تعدادی افراد...  نیستند.

                                                                                                       محمدتقی معینیان

+  نوشته شده در  ۱۳۸۷/۰۹/۲۰ساعت   توسط علی وطن خواه   |