ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی

سالروز مبعث پاکترين انسان ها و بهانه خلقت ، حضرت محمد مصطفي مبارک.

اي مطلع قصيده خلقت جناب عشق اي مصدر سپيده تو اي آفتاب عشق

روزي که از خمير خلقت هستي خبر نبود تنها خداي بود و تو اي مستطاب عشق

هستي به زير سايه نور تو هست شد اي کارگاه عرش خدا را شهاب عشق

پيدا ز ناز ديده تو عرش کبرياست اي ذروه نگاه خمار تو باب عشق

 

باسلام

دوباره از سيمان و احداث کارخانه آن زمزمه هايي به گوش مي رسد. اشاراتي که مي شود با با نگاه هاي متفاوتي به آن نگاه کرد. به هر نگاهي به اين موضوع ، مي توان شوق بالندگي ، رشد سازندگي و پيشرفت در منطقه ميمه را درآن ديد.

منتهي مراتب کانال هاي بيا ن موضوع گويي تاب تحمل يکديگر ندارند ، مساله اي که بارها از همين منظر ضربه به منافع اکثريت وارد شده است.

تاسيس کارخانه سيمان سرند خواست قلبي مردم است و اي کاش اختلافات دراين خصوص را بشود بدور از نگاه هاي فرصت طلبانه حل کرد.

+  نوشته شده در  ۱۳۸۷/۰۵/۰۸ساعت   توسط علی وطن خواه   |