ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی

باسلام

از امروز مقاله علمی " شش سیگما " به نویسندگی جناب آقای محمدتقی معینیان که در مورد ارتقای مدیریت سنتی به مدیریت مدرن هست را درچند بخش در وبلاگ منتشر می کنم .

نکته تاکیدی اینجانب و نویسنده مقاله اینست که این مقاله رویکردی به هیچ شخص ، گروه و یا نهادی ندارد و دوباره تاکید می کنم صرفا یک مقاله علمی درخصوص یک روش علمی مدیریتی است .

ضمنا خوانندگان عزیز می توانند دیدگاه های تحلیلی و انتقادی خود را درخصوص این مقاله در بخش نظرها برای وبلاگ ارسال کنند. یقینا این گفتمانی منطقی و عقلانی بدور از احساسات و غرض ورزی درجهت ارائه راهکاری مثبت برای توسعه شهر و منطقه میمه خواهد بود.

قسمت دوم

در این سیستم آزاد کردن مردم و اراده آنها در امور زندگی شخصی و اجتماعی از بحث های مهم است و این سیستم معتقد است که افکار عمومی همیشه کمتر اشتباه می کند و اگر مردم در صحنه باشند و امور به آنها محول شود. ضربه گیر اشتباهات مسؤولین خواهند بود و اگر کارها به دست مردم باشد در صورتی که اشتباهی رخ دهد دیگر به مسؤولین و دولت مراجعه نخواهند کرد و خود مسایل و مشکلات را حل خواهند کرد.

این سیستم معتقد است اگر مردم را آزاد بگذاریم و خوب آنها را رهبری و مدیریت کنیم. مردم بهتر می توانند مسایل را حل کنند و روح انقلاب اسلامی را احیای نقش مردم می داند و ریشه انقلاب اسلامی را در حقیقت بازگشت به نقش و اراده مردم عنوان می کند و معتقد است هر گاه زنجیره ی استبداد از دست و پای مردم باز شود. مردم خود ، جامعه را اصلاح کرده و پیشرفت  کرده اند. « به قول آیت الله رفسنجانی: اگر مردم در بالای سر خود شمشیر نبینند و در فضای امن فکر کنند و تصمیم بگیرند بسیاری از مسایل حل می شود.»

در این سیستم استبداد  ، خودمحوری ، گروه گرایی ، تهدیدات انحصارطلبانه و اقتدارگرایانه جایی ندارد و سیستم مدیریت مبتنی بر مردم سالاری دینی با تکیه بر روان سازی و شفاف سازی امور است.

در این سیستم فعالیت های مردمی نیز ساماندهی و در مسیرهای صحیح و اصولی قرار می گیرند ، در این سیستم مدیریت های هیأتی ، دخالت های هسته ها و تشکیل های غیررسمی (زیرزمینی و روزمینی ، علنی و مخفی) ، مدیریت های کوچه بازاری ، حرکت های خودجوش و پیش بینی نشده مردمی ، نیروهای پیشرو و نیروهای منفعل همه و همه ساماندهی و درخدمت مدیریت های حقوقی و رسمی قرار می گیرند.

 در این سیستم دیگر طومار نویسی ، شعارنویسی ، هوچی گری و گردن کشی جایی ندارد و به مدیران می آموزد که چگونه با ملایم ها ، ملایم و با  گردن کش ها ، گردن کش باشند.

در این سیستم دیگر نمی توان تصمیمات کارشناسی شده و مصوب مدیریت را که به تأیید آحاد مردم رسیده است با طومار ، هیاهو و هوچی گری خنثی و کم لن یکن نمود. در این سیستم به افرادی که به نحوی منفعت خود را از جهات گوناگون در بروز تشنج می بینند و با استفاده از عوامل خود زمینه را برای اهانت ، فحاشی و حرکات قبیح و غیرفرهنگی فراهم می کنند و از این طریق برخی از افراد احساساتی را در اثر غلبه نوعی احساس جمعی مشترک با خود همراه و بر دامنه هنجارگریزی های موجود اضافه می کنند زمینه و فرصت عرض اندام داده نمی شود.

ادامه دارد...

قسمت اول مقاله

+  نوشته شده در  ۱۳۸۷/۰۴/۰۷ساعت   توسط علی وطن خواه   |