بسمه تعالي
درجايي خواندم کلمه توسعه يک کلمه زيباي است که از پنج حرف تا، واو ، سين ، عين ، و ها تشکيل شده است و ما براي تحقق تمام اهدافمان در راه توسعه بايد از هر حرف، پيامي را بگيريم . از تاي توسعه "توکل بر خدا" ؛ از واو توسعه ، "وحدت بين همه مردم" ، همدلي؛ همگامي و اتحاد، از سين توسعه اگر بخواهيم توسعه پايدار داشته باشيم نياز داريم به اينکه مسئولين و خادمان از" سعه صدر" برخوردار باشند و با مردم شريف و نجيب مدارا کنند ، از عين توسعه پيام عشق به خدمت ؛ کساني مي توانند علمدار توسعه شهر باشند که عاشق و شيفته خدمت باشند نه تشنه قدرت، کساني که روحيه نوکري و خدمتگزاري را دارند و هيچ ادعايي ندارند و دنبال نان و نام نيستند مي توانند در توسعه شهر نقش آفرين باشند . از ها توسعه هم مي توانيم پيام همت را بگيريم که امام حسين(ع) فرمود ((ان الله يحب المعالي الامور)) خداوند کارهاي بزرگ و همتهاي بلند را دوست دارد .همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جايي رسيده اند .(اقتباس ازيک کتاب)
ميمه داراي تاريخ کهن است . ما بايد براي ميمه که در تاريخ ثبت شده است کارهاي تاريخي ماندگار در تمامي ابعاد سياسي، فرهنگي، اقتصادي؛ معيشتي و در مسائل کشاورزي صورت دهيم تاميمه به عنوان يک شهر الگو در استان و منطقه مطرح شود.
صرف نظر از اين گفتار اگر بخواهيم بدانيم مهمترين عامل توسعه يک شهر چيست؟ بدون شک به اين نکته مي رسيم که مهمترين عامل توسعه عزم ملي و استفاده از همه ظرفيت و نيروي انساني ، حمايت از مسئولان محلي و تشويق بخش خصوصي جهت سرمايه گذاري و بکار گيري وسيع امکانات دولتي در منطقه است .
سرمايه گذار وقتي بداند مسئولان شهر از او حمايت مي کنند و اين حمايت را لمس کند و بداند شهر رو به رشد است ، آنگاه انگيزه بيشتر پيدا مي کند. مسئول محلي نيز وقتي بداند مردم پشتيبانش هستند فکر خود را به جاي خنثي کردن کارشکني ها، معطوف برنامه ريزي هاي شهر مي کند.
ميمه استعداد يک قطب صنعتي شدن را دارد. استعداد يک منطقه ويژه اقتصادي و استعداد ايجاد کارخانه هاي مادر را دارد به دليل اينکه در کنارجاده ترانزيت و راه شمال به جنوب است به لحاظ اينکه در يک نقطه استراتژيکي قرار گرفته است .
درهر صورت براي پيش بردن پروسه توسعه شهر راهي جز صنعتي شدن نيست ودر اين روند مشکلات حاشيه اي که اکثرا از ناحيه کشاورزي و زراعت است رامي توان با تشريح درست مسائل و درستکاري حل کرد. مردم ميمه فهيم و آگاه هستند و بالاترين ويژگي اين مردم دين مداري آنهاست ، هر جا که ببينند با صداقت و با روحيه فداکاري و با جديت يک امري پيگيري مي شود، مردم اين را لمس مي کنند و وارد ميدان عمل مي شوند .اما اگر ببينند تسامل و تساهل و رخوت و انزوا و بي اطلاعي و بي تفاوتي در شهر وجود دارد حق دارند مردم در همين حالي که هستند باقي بمانند.
برنامه بايد اين باشد که کارفرهنگي در راستاي توسعه شهر و حمايت از مسئولان به جمع مردم ، خانه ها ، اجتماعات مردمي در روستاها برود.
چگونه از ميمه اي هاي خارج از ميمه مي شود براي پيشبرد و توسعه شهر استفاده کرد ؟
هميشه طيفي سنتي در هر شهر وجود دارد که حضور شهروندان غير ساکن را پذيرانيست .البته فلسفه غيرمنطقي اين کار را من تاکنون ندانسته ام. مگر غير از اين است که درهمين شهر درس خوانديم و به شهري بزرگتر رفتيم و امکانات و تجريبات را ديديم و حسرت داشتن ان رادرميمه خورديم؟
پس مخالفان بدانند که ماهم دلسوزيم و حتما نبايد در فصل درو خود را نشان دهيم که بگويند فلاني هنوز بچه ميمه است!!
به نظر من با برگزاري همايش ها ، کنگره ها و برنامه هاي دسته جمعي وتشکيل انجمن ها تقويت NGOها و کانون ها که با توجه به اينکه وابستگي به دولت ندارند و مي تواند بيشتر شناسايي و مشارکت مردم را در پي داشته باشد و مي تواند پشتيبان محكمي براي روند توسعه شهر و مسئولان باشد. مسئولان پرتلاش محلي که زحمت اموراجرايي شهر را درغياب ديگران برعهده دارند و دراين راه مرارت هاي زيادي را هم پذيراهستند فکر نکنم با تشکيل نهادهاي توسعه شهري مخالف باشند.
در گفتگويي که بايکي ازمسئولان داشتم گلايه مي کرد شهري بااين همه مهندس و دکتر و.... چرا بايد مسئولانش تنها باشند؟ مگر ارائه يک نظر چقدرهزينه دارد؟؟
من بارها شاهد بوده ام مسئولان محلي در سرماي زمستان ميمه براي سرکشي پروژه هاي عمراني روترش نمي کردند و بادقت و جديت امور راپيگيري مي کردند . اين واقعا ستودني است و بايد قدردان آنها باشيم.
به اميد بهروزي همه ... وطن خواه