از انجا که طبق رسوم آبا و اجدادي ، هر ميمه اي ، وزواني ، زيادآبادي و.. در محرم حسيني به ويژه تاسوعا و عاشورا حتما بايد در موطن حاضري بزند، من هم از اين قاعده مستثني نيستم و چند روزي را در خدمت دوستان نخواهم بود. در ضمن متن ذيل را هم قبلا آماده کرده بودم.فقط نظر يادتون نره .
اخيرا بار ديگر بحث انتقال پايتخت در دولت نهم از آرشيو دولتي بيرون آمده است. پانزده سال پيش نيز بحث انتقال پايتخت مطرح شد و کارشناسان در بررسي هايي دقيق نقطه اي را در حدفاصل استان تهران و اصفهان که مشخصا سلفچگان درآن حذف شده بود، مطرح کردند.
آلودگي هوا ، ترافيک سنگين ، افزايش جمعيت و گستردگي تهران، مسئولان کشوري از جمله شوراي عالي امنيت ملي و کميسيون امنيت ملي مجلس را بر آن داشت تا طرح انتقال پايتخت به نقطه ديگري را در دهه هفتاد مطرح و بررسي کنند. در اين روند مکان هايي زيادي در روزنامه ها مطرح شد از جمله دو منطقه در استان فارس، يک منطقه در استان سمنان(شاهرود) و يک منطقه در استان لرستان(دورود)، نظنز، هشتگرد، پرند و البرز و يک نقطه در حدفاصل استان هاي اصفهان و مرکزي.
آن روزها من دانشجو بودم و اولين بار در روزنامه همشهري نامي از اين نقطه برده شد و به زعم همه آن نقطه " منطقه ميمه " بود اما درحقيقت مکان مورد نظر حدفاصل ميمه - دليجان و کاشان بود.
خلاصه، نتايج تحقيقات هم جالب بود. شهرهاي هشتگرد ، البرز و پرند به خاطر نزديکي به شهر تهران رد شدند . کارشناسان استدلال کردند اين نقاط به عنوان پايتخت تنها يک کلانشهر ديگر را به پيکره تهران وصله خواهد زد و بس.
مناطق مورد نظر در فارس و لرستان نيز به لحاظ جغرافيايي و امنيتي (در تيرس دشمن مرزي هستند) رد شدند. کارشناسان معتقدند با اولين حمله احتمالي دشمن، پايتخت مورد نظر به تلي از خاک تبديل مي شود.
اما استان سمنان گزينه اي مناسب بود البته اگر آب داشت و کوير هم نداشت !! . شهر زيباي نطنز هم اگر نيروگاه اتمي درآن ساخته نمي شد و خطر احتمالي تشعشع راديو اکتيو وجود نداشت ، گزينه خوبي مي بود . مضافا اينکه عوامل جغرافيايي همچون کوير و کمبود آب هم برای این شهر قوز بالاقوز بود. همچنين کوه هاي بلند کرکس اگرچه دژ طبيعي مناسبي براي دفاع از شهر به حساب مي آمد اما به همان اندازه مانعي براي پرواز هواپيماها به پايتخت آينده بود.
به هر ترتيب بحث انتقال پايتخت به روز و جدي شده است . اگرچه منطقه ما در انتهاي انتهاي جدول قرار دارد و بيشتر به يک شوخي نزديک است ، اما در اين نوشتار تنها بدون هيچ رويکردي ، قصد دارم محسنات اين انتخاب را گوشزد کنم .
دلايلي که براي انتخاب همان نقطه حدفاصل دليجان - ميمه - کاشان مي توانيم متصور باشيم.
1- وجود منابع آب کافي: بارندگي در حد مطلوب منطقه و وجود سدهاي 15خرداد دليجان و سد گلپايگان و خط لوله انتقالي آب کوهرنگ که از ميمه مي گذرد .
2- موقعيت جغرافيايي: قرار گرفتن در حدفاصل استان هاي راهبردي اصفهان، مرکزي ،تهران و قم، داشتن خط آهن سراسري اصفهان - تهران که از کناره شهرهاي ميمه و دليجان مي گذرد و مهمتر خط قطار برقي که از دليجان و ميمه مي گذرد.
3- آب و هواي مطلوب و نرمال
4- بهره مندي از منابع کاني و صنعتي (معدن طلاي موته) و معادت سنگ لايبيد و جوشقان قالي و معادن دليجان
5- داشتن منطقه آزاد تجاري سلفچگان و مراکز علمي و دانشگاهي متعدددر دليجان و ميمه و وزوان
6- عبور خط لوله نفت و گاز اصلي ايران از دو غرب و شرق اين منطقه
7- امنيت: قرار گرفتن در دشت و آنهم در نقطه مرکزي ايران ( به معناي واقعي پايتخت) . همچنين اطراف اين دشت کوهستاني است و از نظر قابل دفاع بودن پايتخت قابل تامل است.
8- داشتن بستر مناسب براي شهرسازي - داراي سطح هموار و بدون گسل.تاکنون در اين منطقه زلزله رخ نداده است . همچنين شاهراه ارتباطي با ساير استان ها است .
اصفهان- ميمه - دليجان - قم - تهران
اصفهان -ميمه- گلپايگان- لرستان، مرکزي ، خوزستان
ميمه- اصفهان -دسترسي به جنوب و جنوب شرق و غرب ايران
ميمه -کاشان - دليجان
ميمه - نطنز- کاشان- دليجان ميمه - دليجان -محلات - خمين و اراک ...
ميمه -دليجان - سلفچگان- دسترسي به غرب و شمال غرب ايران
البته ابتدا در مطالبم در این وب بر روی مساله تبدیل منطقه میمه به شهرستانی مجزا از شاهین شهر (فرمانداري ) مانور می دادم اما چون تا این لحظه رویای من محقق نشده و جوان مردم به آرزوی اینکه شهرش فرمانداری داشته باشد، نرسیده است، ناچارا رفتم سراغ پايتخت شدن!!!!!!! . آرزو بر جوانان عیب نیست !! ولي بدون شوخي به مواردبالا مي توان فکر کرد.
خيلي تلاش کردم مقاله روزنامه همشهري را درخصوص انتقال پايتخت به منطقه اي در نزديکي ميمه و دليجان پيدا کنم اما موفق نشدم . اگر کسي دارد برايم ايميل کند. مقاله مربوط به دوران رياست آقاي حسن روحاني بر شوراي عالي امنيت ملي در زمان آقاي خاتمي است.
اما تلاشم در روزنامه شرق نتيجه داد: