سپیده دم روز بیستم، ربیع الثانى سال 1142 ه ق این نقشه ماهرانه به مرحله اجرا درآمد. اشرف افغان و یارانش كه مراقب اردوگاه خویش بودند از مانورهاى سپاهیان نادر به هراس افتاده و تصمیم به مدافعه گرفتند. به فرمان نادر لشگریان به سه دسته تقسیم شدند و هر یك براى اجراى هدفهاى خود عازم میدان جنگ گردیدند. یك دسته از تفنگچیان مأموریت یافتند كه محل توپخانه هاى دشمن را كشف و تصرف نمایند اجراى این امر كار دشوار و خطرناكى بود با اینحال پیشرفت این عده سبب شد كه به دستور اشرف توپها آتش كرده و بدین ترتیب محل تمركز آنها افشا شد. پس از آن گروهى از جانبازان ارتش نادرشاه با دادن تلفات سنگینى به محل توپخانه رسیده و موفق به تصرف توپ ها و نابودى توپچیان شدند. با تصرفِ توپخانه دشمن، حملات قشون نادرى با حرارت بیشترى دنبال شد و مواضع و استحكاماتى كه اشرف آن همه به آن دل بسته بود، یكى پس از دیگرى اشغال شد.
پس از فرار اشرف خیمه و لشگرگاه و لوازم او و سردارانش به چنگ سپاه نادرى افتاد. تصرف این همه غنایم كه به قول مؤلف كتاب جهانگشا قیمت آن از میزان قیاس بیرون بود، امكان داشت سربازان را از تعقیب دشمن باز دارد و تصرف مال دنیا آنها را به جان هم اندازد. نادر كه به این مسئله پى برده بود فرمان داد تا تمام غنایم را در جائى دیگر گرد آورند و آنگاه همه را طعمه حریق سازند. دستور او بلادرنگ اجرا شد. در روز 23 ربیع الثانى سال 1142 نادر و یارانش عازم اصفهان شدند. البته قبل از ورود او به این شهر اصفهانی ها وظیفه خود را به نحو اكمل به انجام رسانده بودند به این معنى كه قبل از پیكار نادر اصفهانی ها كه بخاطر جنایات افغانها از مرده آنان نیز مىترسیدند با شمشیر و كارد و تبر به جان آنها افتاده و آنان را روانه دیار عدم ساختند. با حمله سپاه نادر اصفهان و پس از آن ایران از لوث وجود آنان پاك شد.ازانجاکه این جنگ در منطقه مورچه خورت رخ داد از ان زمان به بعد این روستا شناخته تر شد.
اما نقلی قول دیگری نیز هست که به نظر برخی از دوستان و حتی خود من قوی تر است .
درمنطقه مورچه خورت خانی بوده که در زمانی محاصره این روستا از سوی ناردشاه گندم زیادی در انبارهای خود احتکار کرده بودو به مردم هم نمی داد.اما خداخواست درس عبرتی به وی دهد و در نتیجه یک روز که در انبار را باز می کند می بیند که مورچه ها همه گندم را برده اند و به همین دلیل نام این روستا مورچه خورت شده است.