ب: برای مقابله با تهدیدات نظامی آمریکا، روسیه ضمن دادن تعهد به اتمام نیروگاه اتمی بوشهر و حمایت هم جانبه از ایران در برابر کشورهای غربی، خواستار استقرار سپر دفاع موشکی جدیدی در خاک ایران یا یکی از همسایگان متحد تهران است.
ج: در صورت همکاری ایران با هریک از موارد فوق، تهران مسوولیت جلب همکاری کشورهای منطقه را بر عهده گرفته و روسیه نیز حمایتهای طور غیر مستقیم خود را اعلام خواهد کرد.
برای اثبات گشایش چنین رمزی باید از گزارههایی بهره جست که در تایید تلویحی گشودن این رمز نقش مهمی ایفا میکنند.
1- سفر ولاديمير پوتين به ايران فقط به خاطر ديدار وي با همتاي ايرانياش و روساي سه كشور ديگر حاشيه درياي خزر صورت نگرفت؛ بلكه اين سفر پیام مهمی از سوي روسيه به امريكا در منطقه بود. اين سفر در زماني صورت گرفت كه روسيه به دنبال بازتعريف جايگاه خود در نظام بين المللي است و درصدد است از كشوري پير و ناتوان به جايگاهي منتقل شود كه در تصميمات بينالمللي و منطقهاي تاثير گذار باشد. رفتار پوتين در چندماه گذشته در زمينه مسايل راهبردي اين كشور به ويژه در ارتباط با سپر دفاع موشكي و نيز فرستادن پیام از سوی امريكاییها در جريان سفر هاي وزيران خارجه و دفاع واشنگتن به مسكو دال بر اين موضوع است.
2- سه كشور روسيه، تركيه و ايران با آهنگ خاص خود به دموكراسي نزديك ميشوند. در تركيه دموكراسي برقرار شده است در روسيه هنوز دموكراسي به كلي عملي نيست و در ايران اين موضوع مهمترين دغدغه ملت محسوب ميشود؛ هركدام از اين سه كشور بزرگ خواهان داشتن روابط ويژه با اروپا هستند. تركها ميخواهند به عضويت اتحاديه اروپا درآيند، روسها خواهان مشاركتي راهبردي و در زمينه انرژي هستند و ايرانيان مايلند روابط اقتصادي و فرهنگي با اروپا داشته باشند، اما براي نزديك كردن مسكو، تهران و آنكارا در اين برهه زماني به ارادهاي بسيار بالا نياز بود كه زمينه آن را واشنگتن با ایجاد سامانه موشکی علیه مسکو، تحریم همه جانبه علیه تهران و تایید نسل کشی ارامنه از سوی عثمانی و حمایت از کردهای تجزیه طلب در برابر ترکیه فراهم آورد. ائتلاف این سه کشور یعنی ظهور قدرتی بی بدیل میان بلوک شرق و غرب؛ آن هم با محوریت روسیه.
3- روسیه میداند که نتیجه این ائتلاف یعنی: نزديكي چشمگير مسکو، آنكارا، تهران و حتي دمشق. تنها در این صورت است که ايران، سوريه و تركيه راهبرد ضدتروريستي در پيش خواهند گرفت كه حتي غرب نيز بايد از آنها در اين زمينه حمايت كند. وضع امروز مشابه توافق گذشته سعدآباد ميان ايران زمان شاه با تركيه و عراق عليه كمونيستها و كردها در دهه 1950 است، با اين تفاوت كه قدرت بزرگ حامي اين سياست واقع بينانه ديگر آمريكا نيست بلكه روسيه است؛ روسیه مسئله كردها را حل خواهد کرد، اما موج ناشي از آن ممكن است دوام بيشتري داشته باشد، احتمال ظهور ايراني ميانه روتر كه متحد عراق شيعه بوده و موجب خويشتنداري كردها شود با ميانجيگري مسكو صورت خواهد گرفت نه ديپلماسي امريكا. تركيه با اتحاد با ايران و روسيه ميتواند از لحاظ اقتصادي منفعت زيادي داشته باشد، ايجاد چنين بلوكي یعنی قدرتی نوظهور در برابر اروپا و آمریکا.
4- در ميدان رقابت نظامي روسيه ضعيف تر از آمريكا است، اما در زمینه انرژي، اين مسکو است كه ميتواند برخي از تصميمها را به واشنگتن ديكته كند، بودجه نظامي آمريكا 400 ميليارد دلار و بودجه نظامي روسيه 21 ميليارد دلار است و اين خود نشان از برتري آمريكا در عرصه نظامي است، اما این کشور با آنكه خود توليد كننده نفت است، 60 درصد نفت مورد نياز خود را ( معادل 21 ميليون بشكه در روز) وارد ميكند. ظهور بلوک قدرت جدید در منطقه، که توانایی بازدارندهای در کنترل 90 درصد نفت جهان دارد، برای آمریکا یعنی شکستی بزرگ و برای روسیه یعنی پیرزوی بزرگ.
5- کنترل نفت در مبادی خروجی از سوی بلوک جدید منجر به بالا رفتن قیمت جهانی این کالای حیاتی خواهد شد. استراتژی کوتاه مدت ولاديمير پوتين هم اکنون به قيمت بالاي نفت در بازارهاي جهاني معطوف و متمركز است؛ چراكه اين وضعيت سبب خواهد شد پوتين در داخل روسيه در جايگاه بالاتری قرار گرفته و محبوبيتش افزايش يابد، در واقع اين امر مهمترين اولويت داخلی پوتين است. ولاديمير پوتين خواهان آن است كه در مسند قدرت باقي بماند و براي نيل به اين هدف از هر ابزاري استفاده ميكند. در واقع رئيس جمهور روسيه ميخواهد اوضاع اين كشور را همچنان در كنترل خود داشته باشد. پوتين احتمال نامزدي براي تصدي سمت نخست وزيري را در روسيه مطرح كرده است كه اين سخن نيز در راستاي هدف فوق قرار دارد سفر اخير ولاديمير پوتين به ايران نيز نشان دهنده برنامه هايي است كه پوتين مدنظر دارد.
6- پوتين با افزایش تنش بین غرب و ایران موجب افزايش احتمال حمله به تهران شد. به راستی چرا رییس جمهور روسیه دست به چنین کاری زد؛ پاسخ این پرسش را برژنف رییس جمهور اسبق شوروي سابق داده است، برژنف، جمال عبدالناصر را ترغيب به جنگ 1967 كرد كه نتيجه آن سقوط كامل مصر در آغوش مسكو بود، پوتین نیز با ارایه چنین پیشنهادی با ایران همین کار را کرد؛ تهران برای دستیابی به انرژی هستهای هم اکنون در آغوش روسیه آرمیده است.
7- بلوک نوظهور میانه، یعنی نزدیک شدن روسيه به جهان عرب با ارايه كمكهایی در زمينه انرژی هستهای، فروش سلاحهاي پيشرفته روسي و انتقال تكنولوژي به كشورهاي خاورميانه. هدف کرملین از این نزدیک به این دلایل است:
الف: تمايل روسيه جهت شراكت نظامي با كشورهاي منطقه به منظور پایان دادن به سيطره آمريكا در خاورمیانه.
ب: تلاش جهت كاهش نگرانيهاي كشورهاي خاورميانه نسبت به اعطاي سلاحهاي پيشرفته از سوی روسيه به ايران.
ج: تمايل روسيه جهت جذب تجارتهاي ويژهي جهاني در خليج فارس به ويژه تجارت نفت كه طي سالهاي اخير با توجه به افزايش قيمت درآمدهاي كلاني را به دنبال داشته است.
8- پوتین برای همراه کردن ایران برای تحقق آرزوی دیرین خود راه نزدیکی به چین را پیش گرفته و با همکاری پکن، پیمان شانگهای را بنیاد نهاده است. ایران را هم عضو ناظر این پیمان برگزیده که در آیندهای نزدیک به عضویت رسمی این پیمان در خواهد آمد، پیمان شانگهای، در آغاز، زیر عنوان همکاری برای مبارزه با تروریسم بنیاد نهاده شد، اما بعد، نه تنها فعالیت های خود را به حوزه اقتصاد گسترش داد، بلکه به چشم اندازهای نظامی هم رسید. همین امسال نخستین مانور مشترک خود را با شرکت نیروهای روسیه، چین و برخی از جمهوری های آسیای میانه برگزار کرد. تازه ترین اقدام، تغییر نام پیمان شانگهای به "سازمان همکاری های شانگهای" بود. این، خود نشانه گسترش حوزه فعالیت های آن است و چه بسا که آن را به جبهه ای در برابر ناتو تبدیل کند.
9- اقدام پر سرو صدای دیگر پوتین، برای قدرت نمائی در برابر غرب، فراهم آوردن زمینه های ایجاد اوپک گازی بود. سازمانی شبیه اوپک نفت برای کنترل قیمت گاز در بازارهای جهانی. یکی از سرسخت ترین پشتیبانان این طرح، آیت الله خامنه ای رهبر مذهبی جمهوری اسلامی بود که تاکنون چند بار از عزم راسخ خود برای تحکیم سروری جهان اسلام بر جهان غرب سخن گفته است. در راه استفاده از ایران، برای سینه سپرکردن در برابر آمریکا، پوتین در سفر اخیر خود به تهران، تا آنجا پیش رفت که محمود احمدی نژاد را به مسکو دعوت کرد.
10- مجموع اقدامات اقتصادی، سیاسی پوتین با محوریت ایران، در صورتی که بتواند کشورهای نیمه شمالی را با خود همراه سازد، به ظهور قدرتی جدید منجر خواهد شد که نه به غرب وابستگی دارد و نه به شرق و قدرت زرد. با تشکیل چنین بلوکی بیتردید باید در انتظار شکلگیری نوینی از مناسبات قدرت در معادلات جهانی بود.