
یک لذت غریب در زندگی است که می شود اسمش را لذت بردن از کار حرفه ای توصیف کرد!
سخنان پوتین در اجلاس خزر، به شدت زیرکانه و در عین حال موذیانه و لذت بخش! بود، به این بهانه و به بهانه اینکه خیلی ها بخاطر سفر پوتین تا مرز ذوق مرگی هم پیش رفتند، این مطلب رو نوشتم...!
پیشنهاد روشن روسیه که در سخنان پوتین انعکاس یافت، "اتصال دریای خزر به دریای سیاه" بود، شاید در نگاه اول، این پیشنهاد یک طرح خیرخواهانه برای خروج خزر از بن بست تلقی شود، اما طرح زیرکانه پوتین، در نهایت مفهومی جز تغییر جهت کریدور "شمال-جنوب" دریای خزر به کریدور "شرق-غرب" ندارد.
1 - کریدور شمال-جنوب با محوریت ایران:
2 - کریدور شرق-غرب با محوریت روسیه:
اگر پیشنهاد روسیه برای اتصال خزر به دریای سیاه، عملی شود، عملا مسیر طبیعی کریدور شمال -جنوب به شرق-غرب تغییر جهت می دهد، ضمن اینکه مسیر انتقال انرژی کشورهای آسیای میانه به اروپا، بسیار کوتاهتر می شود و میانداری این کریدور به روسیه می رسد و یک پیروزی بزرگ استراتژیک روسیه رقم می خورد، کشتی رانی در خزر تحولی تاریخی را تجربه می کند، ضمن اینکه همگرایی و اتحاد این کشورها با روسیه، بیشتر خواهد شد و ...بی تردید عملی شدن این گزینه کاملا به نفع روسیه و به ضرر ایران خواهد بود.
پوتین در بخش دیگری از سخنانش در اجلاس خزر گفته بود: "ما برای استفاده از ذخایر دریای خزر نباید منتظر کنوانسیون حقوقی باشیم بلکه باید با ابزار دیپلماتیک آن را جلو ببریم".
طعم و مفهوم این سخن هم بسیار قابل تامل و مصداقی روشن از "دیپلماسی روسی" است: استفاده صرف از ابزار دیپلماتیک و چانه زنی برای استفاده از ذخائر خزر، بدون تدوین کنوانسیون حقوقی شفاف؛ عملا بازهم فقط به نفع روسیه تمام می شود، بسیار واضح است که در میدان دیپلماسی و چانه زنی-رایزنی در بین کشورهای ساحلی دریای خزر، روسیه به دلیل قدرت بالای خود، "دست برتر" را دارد و توان همراه کردن بقیه کشورها را با خود دارد.به عبارت دیگر عدم تدوین رژیم دقیق حقوقی دریای خزر، باعث خواهد شد که قدرت چانه زنی روسیه، نفوذ خارق العاده ای پیدا کند و روسیه با ابزارهای قدرت متنوع خویش، کوچکترین محدودیتی برای پیگیری سیاست هایش نداشته باشد.
از طرف دیگر، برگزاری نشست کشورهای ساحلی خزر و تفاهم عمومی و اولیه 5 کشور ساحلی در واقع نقطه شروعی برای این "دیپلماسی روسی" است، از این جهت که اولا همه کشورها با اصل بهره مندی عمومی از ذخائر خزر موافقت کردند و عملا بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، اولین بار است که کشورهای ساحلی به "حداقلی" از تفاهم دست پیدا می کنند.
هرچند که نفس برگزاری اجلاس روسای کشورهای ساحلی خزر در تهران،در شرایط کنونی، می تواند به عنوان یک پیروزی سیاسی برای ایران تفسیر شود، اما در این باره نباید دچار افراط و خوش بینی شد، با جمع و برآیند گیری پیشنهاد اول پوتین(اتصال خزر به دریای سیاه) و این سخن تامل برانگیز، می توان تا حدود زیادی دلیل و انگیزه، مسافرت تقریبا غیرمنتظره رئیس جمهور روسیه به کشورمان را فهمید.
ضمن اینکه باید توجه کرد بزرگ نمایی در مورد سفر پوتین به ایران از سوی سیاسیون و رسانه های ایرانی، عملا باعث می شود طرف روسی هم این توهم را به عنوان "امتیازی" به ایران بفروشد.
بی تردید "ایران و روسیه" دو کشور تعیین کننده در معادله خزر هستند و سه کشور دیگر ساحلی خزر، به نوعی تابع این دو قطب خواهند بود، خیز خاموش"دیپلماسی روسی" برای بهره مندی و مدیریت خزر آغاز شده است، باید دید که "دیپلماسی ایرانی" خزر چگونه طراحی و اجرا می شود؟