ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی

سايت  اداره آموزش و پرورش میمه  را مي ديدم. زحمت زيادي کشيده اند و جاي تقدير دارد. با ديدن نام مدارس زاهدي ، آزادي و دکترشريعتي ياد دوران تحصيل افتادم.

به ياد دارم به علت نيمه اولي و دومي بودن، ثبت نام کلاس اول من يک سال به عقب افتاد، عقب افتادني که بعدها در سال چهارم دبيرستان (ديپلم گرفتن ) کاملا به ضرر من شد و من فرصت کافي براي شرکت مجدد در کنکور را به علت نداشتن مهلت براي رفتن به سربازي از دست دادم و در نتيجه به همان رشته قبولي رضايت دادم . بگذريم .

دوران دبستان را با تمامي شيريني هاي کودکانه اش به پايان بردم. دبستان زاهدي موقوفه مرحومي با نام زاهدي و يا..بود که اطلاعات دقيقي درباره آن ندارم . دو سال اول خانم ها توکل و حيدرپور معلم ما بودند و من هيچ وقت اقدام ضدانقلابي مرتضي بحريني را از ياد نمي برم که دفتر تکاليف عيد مرا به امانت برد و آبگوشتي شده ي آن را برگرداند و دست من از هر اهرم قدرتي عليه او کوتاه بود !!!!

دوران راهنمايي نيز شيريني خاص خود را داشت . البته روش تدريس معلم رياضي به شدت بر استعدادهاي بچه ها تاثير مي گذاشت و بعدا خيلي از دانش آموزان را تحصيل زده کرد و خيلي از بچه ها هم به علت نفرت از رياضي ، به علوم انساني متمايل شدند.

در آن روزها ، مدير مدرسه هميشه از ايثار و ...حرف مي زد و من هميشه در اين فکر بودم که چرا يکبار نمي گويد آينده چيست؟ نردبان ترقي چيست و چرا آقاي ....خشونت به خرج مي دهد و کسي جوابگوي آن نيست؟

به هرترتيب، وارد دبيرستان که شدم کمي آرام گرفتم و شايد ناشي از بلوغ فکري ام بود. درخصوص اين دوران پيشتر به تفصيل نوشته ام اینجا.

مي خواهم بگويم  تصوير بالا حرف هاي زيادي براي گفتن دارد . حرف هاي زياد.....

+  نوشته شده در  ۱۳۸۶/۰۵/۳۱ساعت   توسط علی وطن خواه   |