شبیه خوانی و تعزیه در ( میمه )
برای آشنائی بیشتر با تعزیه و شبیه خوانی ابتدا مختصری در مورد جایگاه تعزیه و شبیه خوانی در ادبیات و فرهنگ نمایشی , سنتی , مذهب تشیع توضیحاتی ارائه سبس در مورد چگونگی اجراء رسم و رسومات سنتی و مذهبی و هنری تعزیه در ایران مطالبی آورده شذه و در پایان به رسم و رسومات شبیه خوانی در میمه برداخته ایم .
در زمینه هنر نمایش می توان ادعا نمود که این روحیه در قبل از اسلام به شکلی روشن در میان ایرانیان پیدا شده بود ، همان روحیه حماسی ، مذهبی که در قالب شبیه سازی ( کین سیاوش ) و حماسه سازی (یادگار زریران ) خودش را نشان داده بود . این روحیه در بعد از اسلام به دلیل ارادت خاص ایرانیان به اسلام و خاندان اهل بیت ، خود زمینه ساز شکل گیری و تکامل شکلی مقدس از هنری ، بنام تعزیه شد . هنری که به تدریج پلکان زیبا شناختی را در نور دیده ، ضمن ترکیب با عناصری چون نوحه خوان ، نقالی دسته گردانی ، موسیقی و ... به صورت یک درام انسانی و مذهبی ساختار خاص خودش را پیدا کرد . پس طبیعی است که تعزیه با محتوائی غنی و فرم و قالبی که در دنیا یگانه است ، نه تنها از جایگاهی ویژه در فرهنگ نمایشی ما برخوردار باشد ، بلکه به عنوان سمبل هنر نمایشی ایرانی به جهانیان معرفی شود . کما اینکه در سراسر دنیا و در در هر کشور ، نمایشی مخصوص به آن کشور وجود دارد . به طور مثال میگوئیم هنر نمایشی یونانی ، هندی ، چینی و ژاپنی و ... که دلیل این نامگذاری هم بر می گردد به روحیه و خصیصه های بارزی که برخاسته از فرهنگ این ملل است . مثلاً نمایش یونانی بر مبنای اساطیر و تقدیر فلسفی هلنی شکل گرفته است و یا در کنارش نمایش هنری بر گرفته از تفکر عرفانی و ادبی سانسکریت و بودائی است و یا ژاپن با هنر نمایش ( نو ) کابوکی از اندیشه تاریک بودائی تاثیر گرفته و نمایش چینی بر تفکر مادی و جبرهای اجتماعی و قراردادهای انسانی تاکید دارد . پس نتیجه می گیریم که سه عامل اعتقاد ، مذهب و هنر در به وجود آمدن تعزیه بسیار تاثیر داشتند ، لذا باید تعزیه را هنر نمایش ایرانی نام نهاد که در هیچ یک از کشورهای نه تنها همجوار ، بلکه اسلامی نیز نمی توان مشابه آن را سراغ گرفت . زیرا ملیت ، تمدن و مذهب که از ترکیب آنها روح ملی شکل می گیرد ، ذوق هنری و مذهبی را به وجود می آورد . پس نگاه انسان ایرانی به فلسفه ، ایدئولوژی ، فرهنگ و تمدن نمی تواند شبیه نگاه دیگران باشد . این نگاه در همه زمینه ها وقتی در کنار یک موضوع و اندیشه بسیار زنده ، معاصر و ابدی همانند ، فاجعه کربلا و عدالتخواهی حضرت امام حسین علیه السلام قرار می گیرد .
( آیت الله یزدی ) هم در این خصوص استفاده از مرد به جای شبیه زن را مورد حمایت قرار می دهد ، بعد از ایشان یک از مراجع بزرگ عصر ناصر الدین شاه و مظفر الدین شاه ( حضرت آیت الله طباطبائی ) در کتاب ( مجلس الحسینیه ) ضمن رجوع به آیات قرآنی درام تعزیه را مثبت ارزیابی کرد . همین تائیدات سبب ساز این شد تا ، مردم تعزیه را به عنوان نمایشی دینی – مذهبی و در یک شکل نو و زیبا شناسانه ببینند ، آخرین تائید هم از جانب حضرت امام ( ره ) بوده است . پس تعزیه در این تطورات به یک مشروعیت اعتقادی هم رسید و با این پوشش زمینه می بینیم که هنرمندان تعزیه به خصوص تعزیه خوانها بیشتر به سبب عشق و ایمان مذهبی به سراغ آن می رفتند . و همین حضور قلبی باعث شد تا تعزیه به عنوان یکی از نادرترین درامهای اعتقادی جهان مطرح شود . در تعزیه در اصل هنرمند به عنوان یک روحانی و حکیم اجتماعی در میان مردم حضور می یابد با چنین تعبیری می توان گفت ، هر اثر هنری برخاسته از یک اعتقاد است و در این اثر هنرمندان بدون هیچ چشم داشت یا پاداش دنیوی ، با یک زیبائی درونی در اثر حضور می یابند به همین دلیل این عمل را باید نوعی عبادت به حساب آورد . و با چنین دیدی است که می توان به تعبیر درام اعتقادی دست پیدا کرد . زیرا دو عنصر حیاتی یعنی تماشاگر و بازیگر در آن حضوری عینی دارند که این حضور خود به صورت آیینی و سنتی است . ولی این باز از یونان به ما رسیده و با درام سنتی آیینی تفاوت دارد . این شیوه از درام متعلق به یک فرد نیست . بلکه پدید آوردندگان آن بی شمارند . از طرفی این اثر در طول زمان شکل گرفته است و نحوه تحول و شکل گیری آن مبتنی بر باورها ، اعتقادات و سنن جمعی است ، پس عناصری که تعزیه را در خود جایگزین نموده اند ، بی شمارند ولی اساسی ترین آنها عبارتند از دسته روی ، سینه زنی ، مقتل خوانی ، روضه خوانی ، نوحه خوانی ، شمایل گردانی و ... عناصر نمایشی تعزیه از دید محققین به یک جریان هنری همانند طبیعت می ماند که از عناصر گوناگونی تشکیل شده است عناصری که نبود هر یک از آنها هماهنگی لازم را از بین نمی برد ولی ترکیب آنها با هم زیبایی و هماهنگی خاصی را به وجود می آورد هر چند هر یک از آنها تاریخ پیدایش جداگانه ای دارند ، ولی به شکل ماهرانه در کنار یکدیگر قرار گرفته اند .
نقش موسیقی در تعزیه
تعزیه یک درام موسیقیائی است که با آمیختن این عنصر ، تعزیه به جامعیت مطلوب خود دست می یابد و می تواند مفاهیم ظریف خود را به نحو مطلب منقل کند . تعزیه خود حافظ و نگهدار موسیقی ایرانی بوده است و این مطلب را استادان بزرگی همانند استاد ابوالحسن صبا نیز مورد تایید قرار دادند . ایشان اشاره ای جالب در این مورد دارد مبنی بر این که تعزیه ، موسیقی ما را حفظ کرده است . گر چه ایشان با بدبینی از آینده موسیقی ایرانی یاد می کند که آن هم معلول ممنوعیت اجرای تعزیه در زمان آن مرحوم بوده و ایشان هراس داشته که همین دستاوردها نیز از بین برود . ایشان می گویند ، جوانانی که از صدای خوشی برخوردار بودند نذر می کردند تا در تعزیه شرکت کنند و شعر بخوانند ، تا بدین صورت پی به تواناییهای آوازی خود ببرند از طرفی اهمیت موسیقی در بافت تعزیه را از دید زیبا شناختی نباید نادیده گرفت چون تعزیه بدون موسیقی به طور حتم از بار عاطفی کمتری برخوردار است . برای اینکه موسیقی عاملی موثر در ضبط و ربط صحنه ها و تشریح و بیان حالتهای خاص و عام است .
با موسیقی ، تماشاگر به مفاهیمی از قبیل رزم ، میدان جنگ، حزن خوانی ، عو ض شدن صحنه ها ، رجز خوانی ، حریف خوانی ، و ... پی می برد . از طرفی موسیقی است که ذهنیت تماشاگر را از نظر روانی مهیای صحنه ها می کند . یعنی وقتی طبل شهادت نواخته شود ، طبیعتاً تماشاگر خبر شهادت را دریافت می کند . جدای از موارد فوق تعزیه خوانان باید موسیقی را به شکل اصولی بدانند . چون آنها باید در دستگاههای آواز ایرانی بخوانند تا بتوانند آن احساس ناب را در ذهن تماشاچی به وجود آورند . اقبال آذر و استاد صدیف که از نوادر آواز و موسیقی ایران اند تعزیه خوان بوده اند . پس با موسیقی است که آن احساس معنوی در فضای تعزیه جاری می شود و پالایش روحی بوجود می آید . حتی در بعضی از شعرهائی که شبیه خوانها می خوانند نام سازهای موسیقی بطور صریح و مستقیم بیان شده است .
مغنی کجائی طب ساز کن دم نی به نظم هم آواز کن
بیار و بیار آن دف و تار را غزل ساز آهنگ مزمار را
نقش لباس و رنگ در تعزیه
نماد و نشانه های تعزیه در لباس و ابزار تجلی پیدا می کند و شخصیتها بر مبنای جایگاه و اعتبار از آنها استفاده می کنند در نتیجه به صورت یک کد و علامت غیر گفتاری در بیان تفهیم و بیشتر اجراها به کار می رود . رنگها معرف روحیات و کردار اشخاص تعزیه هستند و این ترکیب پر معنی رنگ ، از علم گرفته تا خیمه گاه و لباسها وجود دارد . برای مثال ، ( الم ) و خیمه گاه لشکر اولیاها به رنگ سبز و اشقیا به رنگ سرخ است و یا لباسهای قرمز با رنگ تند و اسب سیاه از آن اشقیا است و اسبهای سفید و لباسهای سبز از آن اولیا . این تاکید بر رنگها دقیقاً د رگفتارها نیز بیان می شود . در صحنه ای امام حسین علیه السلام می گوید :
آری رضا شدم ز تو از خورده شیر پاک رویت سپید باد و سرت سبز مرحبا
یا راوی می گوید :
جنت سیاه پوش شد همچو زلف حور طوبی چرا خمیده و کوثر در آذر است
از دوده آه کیست افق باز قیرگون وز خون ، رخ شفق به عزای که احمر است
تعزیه گردان یا معین البکاء
معین البکاء ضمن اینکه نقش کارگردان را با تعابیر امروزی به عهده دارد وظیفه ای فراتر از آن را نیز بدوش می کشد . او پخته ترین و آگاه ترین فرد در تعزیه است ، به همه زیر و بم ها نه تنها اجرائی بلکه روحی و معنوی اثر و شرایط مکانی آن آگاه است . ( در قدیم پیش از شروع نمایش ، معین البکاء همانند راوی وارد صحنه می شد و به یاد تشنگی امام حسین علیه السلام در دشت سوزان کربلاء با ملاقه ای بزرگ و جامی آهنین در دست مقابل جایگاه تماشاچیان قرار گرفته ، آب در جام ریخته و به همه تماشاگران می نوشاند و بدین صورت نمایش را شروع می کرد . )
تعزیه گردان بعد از شروع تعزیه ، در همه جا حضور دارد . حرکت بازیگران ، نوازندگان و حتی تماشاگران را نیز تنظیم می کند . لوازم صحنه را جابجا می کند ، و حتی بعضی از این معین البکاءها کارشان ترمیم وقایع تعزیه و خارج کردن آن از حالت عوامانه و جنبه نمایشی دادن به آن است .
پس معین البکاء انسانی است آگاه به امور تعزیه و مهمتر از همه متدین ، و صاحب اعتبار اجتماعی – انسانی و شیفته خاندان نبوت و عاشق و دلسوخته امام حسین علیه السلام .
تاریخچه تعزیه و شبیه خوانی
همانطور که قبلاً توضیح داده شد مقصود از شبیه خوانی یا تعزیه خوانی نمایش و تجسم شهادت جانسوز سید الشهدا و یاران و خاندان آن بزرگوار یا یکی از حوادث واقعه کربلا یا شرح شهادت یکی از ائمه علیه السلام است . عزاداری برای شهدای کربلا پس از شهادت امام حسین علیه السلام و 72 تن از یارانش مرسوم شد . اولین مراسم عزاداری را جابر ابن عبدالله برپا نمود و در سر تربت شهدای کربلا به ندبه و نوحه پرداخت . در زمان حکومت سلسله ایرانی آل بویه در بغداد مراسم عزاداری رسمیت یافت . بعد از سقوط حکومت خلفای عباسی بدست هلاکوخان مغول شیعیان فرصت و آزادی بیشتری یافتند تا به عزاداری شهدای کربلا بنشینند .
تعزیه در آغاز بصورت ساده برگذار می شد و منظور آن بیان احوال و مصایب خاندان ابا عبدالله و واقعه غم انگیز کربلا بود و شیعیان هم شرکت در این مراسم را از تکالیف دینی خود می شمردند . کم کم گروههائی پیدا شدند که صرفاً تعزیه داری و تعزیه خوانی حرفه اصلی آنها شمرده می شد . رونق و رواج تعزیه باعث شد که سادگی و بی پیراگی جای خود را به تحمل و تحریف بدهد . ناصر الدین شاه قاجار در کار تعزیه سعی فراوانی به خرج داد و شبیه خوانی و تعزیه را وسیله اظهار تجمل و نمایش و شکوه و جلال سلطنتش کرد . همین که اعیانیت در تعزیه وارد شد نسخه های تعزیه عوض شد و پاره ای چیزها که هیچ ارتباطی به عزاداری نداشت با تحریف زیاد به تعزیه چسبانیده شد . مانند تعزیه امیر تیمور ، تعزیه حضرت یوسف ، تعزیه عروسی قاسم ، تعزیه عروسی دختر قریش ، ماجرای سلطان قیص ، قیصر روم و ...
تعزیه و شبیه خوانی در میمه
زمان پیدایش شبیه خوانی در میمه روشن نیست . مرحوم صدر السلام شهیدی در حاشیه نسخه ای از کتاب اسرار الشهاده تاریخچه تعزیه در میمه را اینگونه نوشته است : ( نسخه های تعزیه در زمان صفویه توسط نوادگان شیخ زین العابدین جبل عاملی از اصفهان به میمه آورده شد و برای اولین بار توسط مرحوم میرزا عبد الوهاب بازنویسی گردید ) . نسخه های باز نویسی شده بعد از گذشت زمان فرسوده و تعدادی از آنها نابود گردید تا اینکه برای دومین بار توسط اینجانب ( میرزا حسن شهیدی ) بازنویسی گردید .
نسخه های تعزیه های میمه دارای اشعار گوناگونی از شعرای معاصر و حتی شعرای محلی است . برای مثال در آغاز شروع تعزیه در میمه اشعار مرحوم علی آقا مسافری خوانده می شود . کار های تحقیق در تعزیه با توجه به توانمیدیهای تعزیه از یکطرف و قابلیتهای نخبگان ما از طرف دیگر می توانست پر بارتر از این باشد . ولی نکته ابهامی وجود دارد که مشخص نمی کند چرا این بزرگان عنایت اندکی به این هنر ملی و مذهبی کرده اند . در حالی که تعزیه ذره ذره در حال حذف شدن و به طرف حاشیه رفتن است . هیچ کسی حساسیت نشان نداده و نمی دهد . اگر غیر از این باشد ما نمی توانیم در آینده به جوانان و نسل تشنه دانستن درباره فرهنگ خودی چیزی عرضه کنیم و حساسیت جوانان را نسبت به این هنر مقدس بر انگیزیم .
اما اینکه اکنون چه بکنیم به نظر اینجانب باید برگردیم و قراردادها ، قوانین نوشتاری ، ارزشهای زیبا شناختی ، مضامین و اشعار مذهبی و ... تعزیه را بازشناسی کرده و به آنها سر و شکلی مدون بدهیم و تحریفات وارده شده در آن را حذف و تجملات و ساز و برگهای جدید که دستاورد مد و تمدن است را تا حد امکان از آن حذف و نسخه های تعزیه مطابق با واقعیات ماجرای صحرای کربلاء بازنویسی شود و از هر گونه تحمیل سلیقه های فردی و گروهی دور نگاه داشته شود . جا دارد دفتر ارشاد اسلامی با همکاری دست اندرکاران تعزیه نسخه های موجود را به اداره کل ارشاد اسلامی استان اصفهان تحویل و نسخه های جدید که توسط این اداره کل تهیه گردیده و
در سال 74 بعنوان بهترین نسخه های تعزیه در سراسر کشور برگزیده شده اخذ و در تعزیه خوانی مورد استفاده قرار دهند . اگر این حرکت جمعی توسط محققین و مسئولین مربوطه و هنرمندان و عاشقان به اسلام و فرهنگ ملی این منطقه صورت بگیرد تعزیه احیاء ، پویا و هدایت گر خواهد شد.
در شهر میمه و منطقه میمه تعزیه های گوناگونی خوانده می شود در این مراسم بازیگران نقش خود را که به شعر نوشت شده از روی نسخه ای که در دست دارند با آواز می خوانند و هر نقشی آواز مخصوص و ویژه ای دارد . فقط مخالف خوانها اعم از امراء و اتباع و لشگریان با صدای بلند و بدون تحریر شعرهای خود را با آهنگ اشتلم و پرخاش ادا می کنند . اشعار سوال و جواب از لحاظ بحر و قافیه یکسان و در سایر موارد با هم متفاوت است . هر یک از تعزیه خوانها برای اجراء نقش خود لباس مخصوصی می پوشد مثلاً لباس امام خوان شامل قبای راسته سبز ، شال و عمامه سبز و عبای ابریشمی شانه زری که در کتب و داستانها آورده شده است می باشد . لباس زنها پیراهن عربی سیاهی است که تا پشت پا می رسد و پارچه سیاه دیگری را بر سر می اندازند . امیرهای مخالفین ( اشقیا ) مانند یزید – ابن زیاد – ابن سعد یا خلفای جور مانند هارون – مامون – معاویه راجبه ترمه و عمامه شال رضائی با شال کشمیری می پوشانند . لباس ملائکه جبه ترمه و تاج است . برای اینکه جنبه نامرئی بودن به ملائکه داده شود ( پارچه تور سفید یا گلی بهی یا آبی روی صورت آنها می اندازند ) شبیه خوانها در این منطقه گریم و چهره آرائی ندارند بایستی شمایل و سن افراد با نقشی که بازی می کنند متناسب باشد . گذشته از شمایل تعزیه خوانهاباید آواز هم داشته باشند تا بتوانند نقش خود را در هنگام محاوره و مبارزه و خواندن اشعار خوب ادا کنند .
تعزیه هائی که قبلاً در منطقه میمه خوانده می شد عبارت بود از :
1 – تعزیه درگذشت حضرت فاطمه علیه السلام
2 – تعزیه وداع امام حسین علیه السلام با مردم مدینه و عزیمت به مدینه برای آخرین بار جهت زیارت قبر پیامبر ( ص) .
3 – تعزیه مسلم و دو طفل معصومش
4 – تعزیه سرگذشت امیر تیمور و درگشت حضرت زینب علیه السلام
5 – تعزیه ورود امام حسین علیه السلام به صحرای کربلا و شهادت حر
6 – تعزیه شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام فرزند امام حسین علیه السلام
7-تعزیه شهادت حضرت اباالفضل ( حضرت عباس علیه السلام برادر و علمدار امام حسین علیه السلام )
9 – تعزیه اسارت اهل بیت و زندانی شدن آنها در دربار یزید در دمشق
10- تعزیه شهادت امام حسین علیه السلام شاه شهیدان و فرزند خردسالش حضرت علی اصغر
11 – تعزیه شهادت حضرت علی علیه السلام و قصاص ابن ملجم
12 – تعزیه امام حسن مجتبی علیه السلام
13 – تعزیه شهادت امام رضا علیه السلام
14 – تعزیه پسر فروختن
15 – تعزیه بازار شام
17 – تعزیه بستن دیو توسط حضرت علی علیه السلام
18 – تعزیه حارث
19 – تعزیه وهب و مادر وهب
1 – تعزیه مسلم ابن عقیل و طفلان وی
2 – تعزیه حر
3 – تعزیه وهب و مادر وهب
4 – تعزیه حضرت قاسم و عروسی حضرت قاسم
5 – تعزیه حضرت علی اکبر علیه السلام
7 – تعزیه شهادت سیدالشهدا علیه السلام و فرزند خردسالش علی اصغر
8 – تعزیه شهادت امام حسن ( مجتبی علیه السلام )
9 – تعزیه شهادت حضرت علی علیه السلام
10 – تعزیه پسر فروختن
11 – تعزیه حجت الوداع
در بعضی از روستاها بخصوص در روستاهای ازون علاوه بر تعزیه هائی که در میمه خوانده می شود تعزیه های درگذشت حضرت فاطمه علیه السلام – وداع امام حسین علیه السلام با مردم مدینه ، تعزیه امیر تیمور و درگذشت حضرت زینب علیه السلام – تعزیه امام رضا علیه السلام – تعزیه پسر فروختن ، تعزینه بازار شام ، تعزیه عاق والدین ، تعزیه حارث – تعزیه خولی – تعزیه مختار – تعزیه شست بستن دیو توسط حضرت علی علیه السلام – تعزیه امام زین العابدین علیه السلام – تعزیه امام حسن عسگری علیه السلام – و تعزیه سید صالحه خاتون نیز خوانده می شود .