ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی
بلاخره سفر محرم هم رسید و به میمه رفتم و بازگشتم . دیدار دوستان و بعضا آشنایی بادوستان جدید ُ/ شنیدن گفتار غریبه ها و گفتمان نزدیکان در همه مسائل پیرامونی از دستاوردهای این سفر بود.

همچنین تصاویری نیز گردآوری کردم که البته به علت در دسترس نبودن امکانات آنطور که می خواستم نشد. به هر حال بیکار ننشستم . آقای فخریان را نیز زیارت کردم و قرار شد در بحث افتتاح سایت میمه دیگر قید به زودی را حذف کنیم و به جای  آن کلمه همین چند روز ديگر  را مدنظر داشته باشیم .

نکته : در چند روزی که من نبودم فردی پیامی را در وبلاگ گذاشته بود که باچندتا فحش نثار عبدالوهاب و غیره  به قول خودش دمار از میمه و میمه ای ها درآورده بود. بادیدن پیامش فقط خندیدم و .....

/

 

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۱۱/۱۱ساعت   توسط علی وطن خواه   |