غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا هجوم خاطراتي كه
سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتارم. هرازچندگاهي به خود سرمي زنم و
از موضع عافيت و فارغ از كار روزانه ، افكاري از خود بر جا مي گذارم.علي الحال مي توانم
نتيجه بگيرم كه چند صباحي به نوشتاري و گفتاري سرگرمم وتا ابد پايبندم اما بعد...
گفتمان من
ديري است نامهرباني هاي اجتماعي را در منطقه ميمه ديده ام و كماكان اين جريانات را
مي بينم. دوست دارم اين نوشتار بارقه اي براي جوانان آينده ساز شهر ميمه و منطقه ميمه
( ميمه ، وزوان ، ونداده ، زياد آباد، حسن رباط ، لاي بيد ، لوشاب ،جوشقان ، كامو، ازان ،
چوگان ، خسروآبادعلي آباد، موته، سعيدآباد وكلوخ... ) باشد تا شهرستاني نو بسازند
نه آنگونه كه فرصت طلبان خواهان آن هستند. آنگونه بسازند كه مردم مي خواهند به
به عبارتی :
باغات انگور ،لبنيات و.. اين اولين مشخصه اي است كه از عبارت منطقه ميمه به ذهن خطور
مي كند اما ( "24 و 9 و 51 ) طول شرقي ، نسبت به نصف النهار گرينويچ و عرض شمالي
(28 و 33 ) تا ( 10 و 33 ) نسبت به خط استوا و پتانسل هاي متعدد ويژگي هاي ديگري است
كه در ذهن هر خواننده و داننده اي ازمنطقه ميمه، نقش مي بندد اما در زير پوست اين شهر
اعمال تخريب گونه اي نيز شكل گرفته و همچنان پيشتاز ضد ارزش ها در اين منطقه
شده است.
از منظري ديگر نگاه كنيم
منطقه ميمه كه کوهستاني بديع و دشتي شورانگيز آن را محاصره كرده است هم اكنون
با تخريب غيراصولي محيط زيست روبروست . بعضا مقوله آباداني و توسعه شهر ايجاب مي كند
محيط زيست را فراموش كنيم اما آيا نگاهي به كوه هاي اطراف انداخته ايد و به فكر فرو رفته ايد
كه چند نفر از انها از منطقه ميمه هستند و به عبارتي عوايد مالي چگونه در منطقه هزينه
مي شود.
البته حساب مردم لایبيد و معدن داران اهل و ساکن منطقه ميمه جداست . آويزان بودن به برخوار
و سهم كم منطقه ميمه از بودجه شهرستان نيز بايد به اين شبهات افزود،اگرچه نظر مسئولان
برخلاف اينست. اگر گذري به طبيعت وحشي منطقه داشته باشيم انواع پرندگان و خزندگان
معمول در صحاري ايران در اين منطقه يافت مي شود كه مشخصا زيستگاه طبيعي موته يعني
مامن آهو طلايي ايران يكي از انهاست كه شكار غيرقانوني و تخريب كوه ها به علت معادن سنگ ،
اين زيستگاه را به نابودي كشانده است. وقتي از ارتفاعات شمالي ، به شهر ميمه و منطقه
ميمه مي نگريم چنين به نظر مي رسد که شهر در ميان باغ بزرگي قرار دارد اما بايد به
اين حقيقت اعتراف كرد قطعا در چند سال آينده از همان ارتفاعات و باغات اثري نيست چراکه
كوه ها ذره ذره به كارخانه ها منتقل می شوند و درختان باغ ها اندك اندك توسط افراد نااگاه
ريشه كن مي شوند. موضوع ديگر اينكه بي برنامگي در زمينه كشاورزي و عدم تغييرساختار
توليد كشاورزي ، ممردرآمد اكثر مردم منطقه را به نابودي مطلق كشانده است و ميراث
اجداد گذشته يعني كاريز كه آبادانير را براي مردم اين خطه به ارمغان آورده است نيز سرنوشت
آن درهاله اي از ابهام قرار گرفته است. به اين نكته اكتفا مي كنيم كه منطقه ميمه
تاكنون غنيمتي از دولت به ارث نبرده و فقط تاوان داده است.
باشد تا افرادي از نسل جديد مانند قديميان منطقه ميمه كه همت والايي داشتند برخيزند
و آباداني، سربلندي و انسجام را به منطقه ميمه برگردانند و مي دانيد كه رمز اين خيزش
اتحاد است كه زيربناي آن را كارفرهنگي درچهارچوب قانون تشكيل دهد. همچنين اتحاد مردمي
براي پيوندي نزديك بايكديگر تحت لواي شهرستاني نو كه منطقه ميمه را در خود داشته باشد
با نامي جديد و اين براي احقاق حقوق از دست رفته لازم است
(بعدا به تفصيل خواهم نوشت)
نتيجه :
قرار گرفتن منطقه ميمه در بين پايتخت ( تهران ) و دومين شهر کشور ( اصفهان ) ، دراختيار داشتن
بزرگترين مجتمع سنگ تزئيني کشور ( معادن لاي بيد ) و بزرگترين معادن طلاي کشور وخاورميانه
( معدن طلاي موته) ، ترکيب مناسب خاک به سبب اختلاط رسوبات کوهستاني با ته نشست هاي
دشتي، داشتن آب و هواي معتدل و خنک در تابستان و بهار ، دور بودن از کمربند زلزله ، داشتن
ويژگيهاي نژادي منسجم ، وسعت مکاني و تنوع طبيعي ، دور بودن از همجواري قوميت هاي
مختلف ، يکسان بودن آئين و مراسم مذهبي ، داشتن استعدادهاي فراوان صنعتي و کشاورزي ،
داشتن فرهنگي غني علمي و سنتي ، مذهبي و اجتماعي ، سابقه قدمت تاريخي حدود چند هزار
ساله ، دارا بودن آثار باستاني و ديدني پرارزش نظير ،( شگفت انگيزترين قنات جهان )
وجود چشم اندازهاي طبيعي زيبا و نادر ، وجود صنعت پرشکوه فرشهاي دست بافت ، ميراثي چون
تخت سرخ ( صحراي نواداي ايران از نظر زمين شناسي ) ، وجود دومين قنات قديمي كشور و
كومه هاي 1000 ساله ، مسجد قديمي و محراب و گنبد دو پوش آن كه مربوط به دوره سلجوقي كه
كتيبه محراب ان درموزه ايران باستان نگهداري مي شود ، منطقه حيات وحش موته، معماري
منحصر به فرد موسوم به نوك برج در ميمه و هچنين چندخانه تاريخي كه گفته مي شود در يكي
از آنها سردار اسعد بختياري، از فاتحان تهران در عصرمشروطه اقامت داشته است، از ويژگي هاي
بارز شهر و منطقه ميمه است كه تاكنون براي اعتلاي شرايط اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي ان
كاري صورت نگرفته است . البته خدا را شاكرم كه نيمي از جمعيت منطقه تحصيلات عالي دارند
و مي توانند در برنامه هاي آتي منطقه نقش به سزايي ايفاء كنند و اين يك امتياز است.
به عبارتي در صورتي که به منطقه زيباي ميمه توجه و لطفي شود ،اين منطقه مي تواند يکي از
نقاط مهم در فلات مرکزي ايران تبديل شود که الگوئي زيبا و ديدني ، و مکاني تفرجگاهي
و علمي ، براي کشور و مرکزي براي جذب توريست باشد.
اما افسوس که اين منطقه در چند دهه اخير در هاله اي از بي مهري مسئولين استان قرار گرفته
و بودجه هاي كلان دولتي در شهرهاي ديگر شهرستان برخوار و ميمه هزينه شده و مردم اين
منطقه با مشکلات فراواني از جمله معضل بيكاري و اعتياد روبرو هستند و علت آن نبود
اتحاد محلي براي دريافت امكانات از دولت است.
دوست دارم گام هاي نوجوانان و جوانان منطقه ميمه در احقاق حقوق سرزمین خود به بلندي
پيمودن قله ها باشد . تمامي تلاش من اينست كه در ميمه ميل به زيستن ، زنده بودن ،
باليدن صدالبته در چهارچوب قانون جمهوري اسلامي ايران را برانگيزم .
و نكته اي از يك مقاله :
راهکارهاي قانون اساسي براي احقاق حقوق مردم (خبرگزاري مهر)
در قانون اساسي ما راهکارهاي متفاوتي براي احقاق حقوق مردم در نظر گرفته شده اند.
يکي از اصولي که اين حقوق را محور بحث خود قرار مي دهد اصل نود قانون اساسي است.
اين تحليل در صدد است اين اصل را به بحث بگذارد. هرچند که مکانيزمهاي مختلفي براي رسيدگي
به شکايات مردم و تضلمات آنها پيش بيني شده است از جمله قوه قضاييه که مرجع اصلي
رسيدگي به خواسته هاي قضايي مردم و احقاق حقوق آنهاست اما نبايد اين امر براي صيانت از
حقوق مردم و جلوگيري ظلم کافي باشد. به همين خاطر اصل نودم قانون اساسي براي تاکيد
بيشتر بر اهميت حفظ حقوق مردم تعبيه شده است.
اصل نودم قانون اساسي مي گويد: هر کس شکايتي از طرز کار مجلس با قوه مجريه يا
قوه قضاييه داشته باشد مي تواند شکايت خود را کتبا به مجلس شوراي اسلامي عرضه کند.
مجلس موظف است به اين شکايات رسيدگي کند و پاسخ کافي دهد و در مواردي که شکايت
به قوه مجريه و يا قضاييه مربوط است رسيدگي و يا فسخ کافي از آنها بخواهد و در مدت
مناسب نتيجه را اعلام نمايد و درمواردي که مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه رساند.
همانطوري که در بالا آمد قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران با وجود اينکه تمام مراجع
ممکن را براي رسيدگي به شکايات در قوه قضاييه پيش بيني نموده است در اصل نود
مکانيزمي خاص را دراختيار مجلس براي رسيدگي به شکايات مردم در نظر گرفته است.
واگذاري اين امر مهم به مجلس از دو جهت قابل توجه است: اول اينکه مجلس به عنوان کانون
وکلاي ملت و نزديکترين نهادي است که تشکيل آن با راي مستقيم و اراده ملت است.
مجلس در کنار ساير مراجع رسيدگي به تضلمات مردم اين نقش را انجام مي دهد.
اين امر خود نوعي ضمانت اجراي معنوي براي رسيدن به حقوق محسوب مي شود.
دوم اينکه نمايندگان مردم با آگاهي از جريان امور در دستگاههاي اجرايي توسط مردم با استفاده
از قدرت نظامي خود و اختياراتي همچون استيضاح مي توانند نقش مهمي در اصلاح امور
دستگاههاي دولتي داشته باشند.
جهت اجرايي شدن اين نقش نظارتي مجلس کميسيوني به نام کميسيون اصل 90 براي
رسيدگي به شکايات از طرز کار مجلس يا قوه قضاييه تشکيل داده است. با اهميتي که قانون
اساسي براي چندين امري قائل شده مي توان گفت که کميسيون اصل 90 مجلس شوراي
اسلامي يکي از مهمترين و حساسترين کميسيون هاي مجلس است. چرا که بايد اعضاي
اين کميسيون به عنوان نمايندگان ملت پاسخگوي شکايات مردم حتي از خود مجلس باشند.
با وجود چنين جايگاه مهمي که اين کميسيون بر اساس اصل 90 برخوردار است.
بهتر است که اعضاي اين کميسيون را افرادي بي طرف وفارغ از جناح بندي هاي سياسي،
تشکيل دهند تا هر چند بهتر بتوانند در جهت تحقق واقعي حقوق مردم گام برداشته و دراين
راستا هيچ گونه ملاحظه سياسي را در نظر نگيرند.
و نكته آخر :
اخيرا شورايي با هدف شناسايي بسترهاي پيشرفت اجتماعي و اقتصادي ميمه تشكيل
شده است كه افراد موثر ، صادق و تحصيلكرده در آن عضويت دارند.كار اين شورا در راستاي
اعتلاي قوميتي نيست بلكه سعي دارد راهكارهايي رابراي احقاق حقوق آتي منطقه ميمه تعيين
كنند و مسئولان نيز بكار بندند.
تا آنجاكه من اطلاع دارم فراخواني نيز اعلام و منتظر سياستگذاري اصولي در اين زمينه هستند
اميدوارم موفق باشند و من هم به سهم خود درصورت نياز با شورا مشاركت خواهم داشت.
والسلام ... علی وطن خواه