بشریت با جهشی کوانتومی و با عیمق ترین خیزش اجتماعی و خلاقانه ترین نوسازی که جامعه تا کنون به خود دیده است ، مواجه است . ما طرح تمدنی شگفت انگیز ونوین را می افکنیم که از آن شناخت روشنی نداریم . این معنای موج سوم است .
تا کنون نژاد بشری دو موج عظیم تحول را پشت سر گذاشته است که هر کدام به میزان وسیعی فرهنگ ها وتمدن های پیشین را محو کرده و شیوه هایی از زندگی را که بر پیشینیان غیر قابل تصور بود ، جایگزین آن ساخته اند . موج اول تمدن ، یعنی انقلاب تمدن ، یعنی انقلاب کشاورزی هزاران سال طول کشید تا ماموریت خود را به پایان رساند. موج دوم ، یعنی پیدایی تمدن صنعتی 300 سال بطول انجامید. امروز تاریخ حتا شتاب آلوده تر است و گویی که موج سوم بسرعت بستر تارخی را طی می کند و طی چند دهه خود را به کمال خواهد رساند. ما انسان ها ، که همگی در این لحظه ی انفجارآمیز بطور اتفاقی ساکنین این سیاره هستیم تمامی آثار موج سوم را در دوران حیات خود احساس خواهیم کرد.
موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان ، متزلزل ساختن اقتصادمان ، فلج کردن سیستم هیا سیاسی مان ، و درهم شکستن ارزش هایمان بر همه ی ما اثر خواهد گذاشت . این موج همه ی روابط کهنه ی قدرت ، مزایا و حقوق ویژه ی نخبگان در خطر گرفتار آمده ی امروز را مورد سوال قرار می دهد . و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی درتعارض است . این تمدن در عین حال که به مقدار زیاد فنی است ضد صنعت نیز هست.
موج سوم با خود شیوه ی نوینی از زندگی می آورد که بر منابع انرژی متنوع و احیا پذیر ؛ بر خانواده های جدید غیر هسته ای ؛ بر نهادی نوین که ممکن است آن را « کلبه الکترونیک » نامید؛ و برمدارس و شرکت های تجارتی از بنیاد تحول یافته ی آینده بنا شده است . تمدن در حال ظهور قواعدی جدید برای رفتار ما وضع می کند و ما را به حوزه ای فراتر از همسان ساری ، همزمان سازی تمرکز و تراکم انرژی و پول و قدرت می کشاند.
این تمدن نوین همانطور که نظام کهنه را به مبارزه می خواند، نظام اداری را هم واژگون می سازد، قدرت دولت ملی را به تحلیل می برد و باعث بوجود آمدن اقتصادهای نیمه خودمختار در جهان فرا- امپریالیست می گردد. این تمدن به به حکومت هایی ساده تر ، کارآتر و دموکراتیک تر از آنچه ما امروز می شناسیم نیاز دارد . تمدنی است با جهان بینی خاص و برخورد ویژه ای با زمان ، فضا ، منطق و علیت .
بالاتر از همه، همانطور که خواهیم دید، تمدن موج سوم شکاف تاریخی بین تولیدکننده و مصرف کننده راپر می کند و نظام اقتصادی « تولید برای مصرف شخصی » فردا را بوجود می آورد. به این علت ، با قدری هوشمندی ، می تواند به اولین تمدن واقعا انسانی در تاریخ بشر تبدیل گردد.
فرض انقلابی
امروز دو تصویر به ظاهر متضاد از آینده در بین عامه رواج دارد. بسیاری مردم تا ان اندازه که به خود زحمت فکر کردن به آینده را می دهند ، تصور می کنند دنیایی که می شناسند تا ابدیت دوام خواهد داشت . برای آنان مشکل است که شیوه ی واقعا متفاوتی برای زندگی خود، یا تمدنی کاملا نوین را تصور کنند. البته آنها به خوبی می دانند که شایا و امور در تغییرند. اما خیال می کنند که تغییر و تحولات کنونی از کنار آنها به آرامی خواهد گذشت و هیچ چیز قادر نخواهد بود چهارچوب اقتصادی و ساخت سیاسی جامعه را مورد تهدید قرار دهد ، بطور قطع انتظار دارند که آینده تداوم حال باشد.
این تفکر خطی به اشکال گوناگون عرضه می شود. در یک سطح ، فرضی آزمایش نشده است که معمولا مبنای تصمیمات بازرگانان ، معلمین ، والدین و سیاستمدراان قرار می گیرد. و در سطحی پیشرفته تر ، زیر پوششی از آمارها و داده های کامپیوتری و اصطلاحات خاص آینده نگری انجام می گیرد. هردو اینها منظری از جهان آینده را که اساسا « کم وبیش مانند گذشته » است ارائه می دهندو یعنی دنیای آینده همان دنیای صنعتی «موج دومی » است منتهی بطور وسیعتری کره ی ارض را در برخواهد گرفت .
رخدادهای اخیر این تصویر اطمینان بخش در باره ی آینده را متزلزل ساخته است . بحران پشت بحران عناوین روزنامه ها را به خود اختصاصا می دهد- ایران به انفجار در آمد، مائو از مقام خدایی ساقط شد، قیمت نفت سر به آسمان کشید وتورم از کنترل خارج شدف تروریسم گسترش یافت و به نظر می رسد دولت ها قادر به مهار کردن آن نیستند. به همان میزان تصویری غم افزا و دلتنگ کننده ای آینده در میان مردم رواج پیدا می کند. عده ی کثیری که بطور مداوم اخبار بد، فیلمهای فاجعه آمیر، داستان های انجیل در باره ی روز قیامت و سناریوهای کابوس زایی با نام داستان های انجیل در باره ی روز قیامت وسناریوهای کابوسی زایی با نام افراد نام آور به آنها خورانده می شود ظاهرا به این نتیجه رسیده اند که جامعه ی فردا را نمی شود دنباله ی جامعه ی امروز دانست ، زیرا که اصلا آینده ای وجود ندارد.
تا کنون نژاد بشری دو موج عظیم تحول را پشت سر گذاشته است که هر کدام به میزان وسیعی فرهنگ ها وتمدن های پیشین را محو کرده و شیوه هایی از زندگی را که بر پیشینیان غیر قابل تصور بود ، جایگزین آن ساخته اند . موج اول تمدن ، یعنی انقلاب تمدن ، یعنی انقلاب کشاورزی هزاران سال طول کشید تا ماموریت خود را به پایان رساند. موج دوم ، یعنی پیدایی تمدن صنعتی 300 سال بطول انجامید. امروز تاریخ حتا شتاب آلوده تر است و گویی که موج سوم بسرعت بستر تارخی را طی می کند و طی چند دهه خود را به کمال خواهد رساند. ما انسان ها ، که همگی در این لحظه ی انفجارآمیز بطور اتفاقی ساکنین این سیاره هستیم تمامی آثار موج سوم را در دوران حیات خود احساس خواهیم کرد.
موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان ، متزلزل ساختن اقتصادمان ، فلج کردن سیستم هیا سیاسی مان ، و درهم شکستن ارزش هایمان بر همه ی ما اثر خواهد گذاشت . این موج همه ی روابط کهنه ی قدرت ، مزایا و حقوق ویژه ی نخبگان در خطر گرفتار آمده ی امروز را مورد سوال قرار می دهد . و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی درتعارض است . این تمدن در عین حال که به مقدار زیاد فنی است ضد صنعت نیز هست.
موج سوم با خود شیوه ی نوینی از زندگی می آورد که بر منابع انرژی متنوع و احیا پذیر ؛ بر خانواده های جدید غیر هسته ای ؛ بر نهادی نوین که ممکن است آن را « کلبه الکترونیک » نامید؛ و برمدارس و شرکت های تجارتی از بنیاد تحول یافته ی آینده بنا شده است . تمدن در حال ظهور قواعدی جدید برای رفتار ما وضع می کند و ما را به حوزه ای فراتر از همسان ساری ، همزمان سازی تمرکز و تراکم انرژی و پول و قدرت می کشاند.
این تمدن نوین همانطور که نظام کهنه را به مبارزه می خواند، نظام اداری را هم واژگون می سازد، قدرت دولت ملی را به تحلیل می برد و باعث بوجود آمدن اقتصادهای نیمه خودمختار در جهان فرا- امپریالیست می گردد. این تمدن به به حکومت هایی ساده تر ، کارآتر و دموکراتیک تر از آنچه ما امروز می شناسیم نیاز دارد . تمدنی است با جهان بینی خاص و برخورد ویژه ای با زمان ، فضا ، منطق و علیت .
بالاتر از همه، همانطور که خواهیم دید، تمدن موج سوم شکاف تاریخی بین تولیدکننده و مصرف کننده راپر می کند و نظام اقتصادی « تولید برای مصرف شخصی » فردا را بوجود می آورد. به این علت ، با قدری هوشمندی ، می تواند به اولین تمدن واقعا انسانی در تاریخ بشر تبدیل گردد.
فرض انقلابی
امروز دو تصویر به ظاهر متضاد از آینده در بین عامه رواج دارد. بسیاری مردم تا ان اندازه که به خود زحمت فکر کردن به آینده را می دهند ، تصور می کنند دنیایی که می شناسند تا ابدیت دوام خواهد داشت . برای آنان مشکل است که شیوه ی واقعا متفاوتی برای زندگی خود، یا تمدنی کاملا نوین را تصور کنند. البته آنها به خوبی می دانند که شایا و امور در تغییرند. اما خیال می کنند که تغییر و تحولات کنونی از کنار آنها به آرامی خواهد گذشت و هیچ چیز قادر نخواهد بود چهارچوب اقتصادی و ساخت سیاسی جامعه را مورد تهدید قرار دهد ، بطور قطع انتظار دارند که آینده تداوم حال باشد.
این تفکر خطی به اشکال گوناگون عرضه می شود. در یک سطح ، فرضی آزمایش نشده است که معمولا مبنای تصمیمات بازرگانان ، معلمین ، والدین و سیاستمدراان قرار می گیرد. و در سطحی پیشرفته تر ، زیر پوششی از آمارها و داده های کامپیوتری و اصطلاحات خاص آینده نگری انجام می گیرد. هردو اینها منظری از جهان آینده را که اساسا « کم وبیش مانند گذشته » است ارائه می دهندو یعنی دنیای آینده همان دنیای صنعتی «موج دومی » است منتهی بطور وسیعتری کره ی ارض را در برخواهد گرفت .
رخدادهای اخیر این تصویر اطمینان بخش در باره ی آینده را متزلزل ساخته است . بحران پشت بحران عناوین روزنامه ها را به خود اختصاصا می دهد- ایران به انفجار در آمد، مائو از مقام خدایی ساقط شد، قیمت نفت سر به آسمان کشید وتورم از کنترل خارج شدف تروریسم گسترش یافت و به نظر می رسد دولت ها قادر به مهار کردن آن نیستند. به همان میزان تصویری غم افزا و دلتنگ کننده ای آینده در میان مردم رواج پیدا می کند. عده ی کثیری که بطور مداوم اخبار بد، فیلمهای فاجعه آمیر، داستان های انجیل در باره ی روز قیامت و سناریوهای کابوس زایی با نام داستان های انجیل در باره ی روز قیامت وسناریوهای کابوسی زایی با نام افراد نام آور به آنها خورانده می شود ظاهرا به این نتیجه رسیده اند که جامعه ی فردا را نمی شود دنباله ی جامعه ی امروز دانست ، زیرا که اصلا آینده ای وجود ندارد.
+
نوشته شده در ۱۳۸۴/۰۶/۲۷ساعت   توسط علی وطن خواه
|