با دوست فرزانه آقای محمد تقی معینیان صحبتی داشتم . قرارشد زحمت ارسال مطالب ارزشمندی را درباره میمه برای من بکشند. گفتمان ما آنقدر غنی بود که ارزش دارد چند نکته اصلی ان را در این جا ذکر کنم.
الف: وجه تسمیه میمه آنچه شنیده اید با نظرکارشناسی و منطقی آقای معینیان خیلی فرق دارد. اگر بشنوید مطمئنا بیشتر به شهرتان افتخار می کنید. توضیح بیشتر در این رابطه را در کتاب بیش از ششصدصفحه ای ایشان به نام میمه شهری گمنام در حاشیه کویر که به زودی (یکی دوماه اخیر) چاپ می شود / می توانید بخوانید.
ب: از جاده ارابه چیزی می شنیده اید. آیا می دانید کلنگ زرده و تخت سرخ یکی از شاهراه های ارتباطی بوده است . توضیح بیشتر در این خصوص را نیز در کتاب موته تالیف آقای معینیان بخوانید.
پ: و اما نکته انفجاری .. این را توضیحی نمی دهم . فقط بدانید که جاده ارتباطی که هم اکنون از میمه می گذرد / فقط ۱۰۰سال سابق دارد و هرچه در این رابطه شنیده اید متاسفانه حقیقت ندارد و شهر میمه در بن بست نسبی بوده است .
ت: مطلب دیگر اینکه از شهر میمه در اکثر کتب و اسناد تاریخی به نام جوشقان نامبرده شده است .
و خلاصه کلام اینکه داستان ممدجعفر نیز بسیار شنیدنی است که در کتاب موته به ان اشاره شده است .
منتظر نشر این مطالب به صورت چکیده در همین وبسایت باشید و اگر اشتیاق بیشتری دارید صبور باشید تا دوماه دیگر که کتاب اقای معینیان چاپ می شود.
*********************************************************************
امشب همچنین وبلاگی از یک دوست وزوانی دیدم. به او نیز نوشتم اتحاد چیز دیگری است به فکر ان باشیم. درضمن وبلاگ ایشان نیز به پیوندهای این وبسایت گره خورده است که امید است پیوندهای دیگر این وب نیز با وبلاگهای بروبچه های میمه و وزوان پر شود.
در ادامه دو مطلب دلنشين از اين دوست عزيز
چگونه میتوان از تهران به اصفهان رفت؟
سلام
اگر شما در اتوبان نواب به سمت جنوب در حال حركت باشيد، نواب كه تمام شد آرام از كنار قلعه مرغي كه پيچيديد و وارد تندگويان شويد. بعد كه به راست پيچيديد آنجاست كه تريلي ها نعره كشان لايي مي كشند!. از روي پلي كه تازه ساخته اند وارد اتوبان قم مي شويد و قبل از 120 كيلومتر صافي اعصاب خورد كن چند كيلومتر فرصت داريد كه ببينيد ماشينتان اپتيمم است يا نه. 100 تومان عوارض و اتوبان. مسابقه شروع شده است به خوبي مي توانيد از ماشينهايي كه در خط سبقت بالاي 140 مي گازند بفهميد اون آخر خبري نيست فقط بايد قبض عوارضي را پس داد و رفت در گرماي قم. السلام عليك يا فاطمه المعصومه
براي رفتن دو راه در پيش است يكي مستقيم كه مي خورد به اتوبان قم-كاشان-نطنز كه خلوط است و داغ و اعصاب خورد كن نه آب و نه علف (بنزين) يافت مي شود شايد ورود به كاشان هيجان انگيز باشد كه آنهم براي يك تازه وارد دردسرهاي گم شدن و سرگرداني دارد. سراسر خط آنتن مي دهد ولي اثري از اين ماشينهاي امداد نيست.
راه دوم: رفتن به كمربندي قم گاز دادن و نگاه به سمت چب جاده كه حاشيه قم است . انتشارات الهادي با نماي زيبا و كودكاني كه در گرما توي گرد وخ خاك دنبال توپ مي دوند در كنار دامداريها و ساختمانهاي محقر. انتهاي كمربندي كه طولش 20 كيلومتري هست بايد به سمت راست گاز داد. از آنجاست كه بساط سوهانيها يكي يكي پيدا مي شود. مجتمع مرواريد از همه آنها شيك تر است پول دستشويي نمي گيرند نمازخانه تميز دارد و ساندويچ و رستوران با غذاهاي سالم و كافي شاپ . اگر به سمت چپ جاده يعني آن طرف اتوبان نگاه كنيد تپه هاي تقريبا يك شكل و زيبايي مي بينيد واقعا ارزش ديدن را دارد. تا دير نشده بايد راه افتاد40 تا 60 كيلومتر بعد سلفچگان است من از پمپ بنزين خلوت آنجا خوشم مي آيد. البته اگر يك ماشين محلي نيامده باشد واقعا با متانت و صبر بنزين مي زنند و البته پول مي دهند. هوا خنك تر شده است و اگر قصد تنقلات داريد سلفچگان را توصيه مي كنم. 40 كيلومتر بعد از آن پوكه فشنگي كه وسط ميدان آنجاست رد شديد به دليجان رسيده ايد. 5 كيلومتر مانده به دليجان كه جاسب و دودهك همان دور و برهاست سمت راست جاده سد 15 خرداد قرار دارد كه موقع ساخت و بعد از آن داستانهاي زيادي از آن نقل كردند. كنار سد رفتن اكيدا ممنوع است و به نظر من هم نبايد رفت. وارد دليجان كه شديد اگر مي خواهيد از چراغ قرمز در امان باشيد از كمربندي سمت راست جاده برويد البته آرام . تا وقتي استان مركزي در اين مسير تمام نشده جاده افتضاح است. به نظرم جلوبندسازهاي دليجان بايد الان خيلي مجرب تر از بقيه جاها باشند. داخل شهر هم لطف خودش را دارد. با وجودي كه خوردن را زياد توصيه نمي كنم ولي مغازه داران منصفي دارد. از دليجان كه خارج شديد و از روي يك پل كه گذشتيد يك رستوران و چند درخت و بعد از آن در سمت راست رباط ترك قرار دارد. 10 كيلومتر بعد به يك چهار راه مي رسيد كه سمت راست آن بعد از 40 كيلومتر معدن طلاي موته و معادن لايبيد است و 40 كيلومتر بعد تر گلپايگان. كه اگر آنجا رفتيد حتما از كباب و دوغش بخوريد و از قيمت ارزانش متعجب شويد. و 20 كيلومتر بعد تر خوانسار كه البته بسيار ديدنيست با عسل معروفش. جاده سمت چب بعد از 80 كيلومتر به كاشان مي رسد و قبل از كاشان نياسر يكي از جاهاي زيبا و امامزاده سلطان علي واجب التعظيم نيز در آن مسير است و مزار سهراب سپهري. ولي براي اين دو تاي آخري من مسير دليجان را پيشنهاد ميكنم نه اين مسير را. بايد براي اصفهان مستقيم رفت. البته اگر تا 35 كيلومتر ديگر بنزين نداريد بچرخيد كه در آنسوي جاده در اين چهار راه پمپ بنزين رباط ترك موجود است.در ادامه آن 35 كيلومتر كه گفتم سر از ميمه در مي آوريد و 20 كيلومتر قبل تر خنك شدن هوا را حس كرده ايد. و اگر زمستان باشد سرماي آنرا. آنجا قرقچي است .از هر راننده اي بپرسيد از گردنه و جاده ليز آن در زمستان خاطرات بدي دارد . البته الان ديگر نه از آن گردنه خبري است و نه از ليزي. راهدارخانه را در سمت چپ براي همين ساخته اند. به ميمه كه رسيديد جاده سرازيري مي شود و ديگر اثري از كوه نمي بينيد و تا 20 كيلومتر بعد در كنار جاده از كوه وتپه خبري نيست.ماست وپنير محلي كه از آن باز خواهم نوشت و كاسبهاي منصف و آب گوارا. اگر شب خواستيد ميمه در كنار جاده بخوابيد تابستان حتما با پتو باشيد آنجا به طور خاطره انگيزي سرد است. بايد رفت 3 كيلومتر ديگر كه از جاده كه حالا بلوار است بگذريد ميمه تمام نشده به وزوان ميرسيد. 80 كيلومتر ديگر از اتوبان را بگازيد بعد از شاهين شهر و پالايشگاه به اصفهان ميرسيد. اصفهان به شما خوش بگذرد . من همين جا پياده مي شوم بعداز330كيلومتر گاز دادن در اتوبان به وزوان كه از اين به بعد به گويش مردمان گندمگونش وژگون است رسيده ام. من آنجا متولد شدم بزرگ شدم بوي عطر سنجدش را و بوي دامداريهايش را شنيدم هر روز به آنهايي كه به كشاورزي مي رفتند سلام كردم و از آب گوارايش نوشيدم. وقتي بزرگ شدم فهميدم كه من از سرزميني كهن به قدمت ايران متولد شدم. دوستش دارم و مي خواهم از آن بنويسم كه چه مردان و زناني دارد و چقدر ساده است و چقدر پيچيده. پس اگر همنفسيد يا علي مدد.