ميمه با داشتن قابليتهاي تاريخي و طبيعي بالا ميتواند به يكي ازمناطق جذب گردشگر در كشور تبديل شود در حالي كه اين توانمندي تاكنون به دلايل مختلف از جمله بي توجهي وبي اطلاعي مهجور مانده است.
• صحراي نوادا در ميمه
«تخت سرخ» نام منطقه اي در حومه ميمه است كه يكي از زيباترين آثار زمين شناسي دنيا و كشور را در خود جاي داده است گر چه برداشت بي رويه سنگ مرمر از اين منطقه مي تواند به اين جنبه قضيه آسيب وارد سازد. در منطقه «تخت سرخ» يكي از زيباترين مناظر كويري قابل مشاهده است، منظره اي كه به گفته «جبل عاملي» تنها در صحراي«نوادا» دره «گريت كانيون» نظير آن وجود دارد و نه در هيچ كجاي دنيا.طاقديس هاي زمين شناسي با زيبايي منحصر به فرد خود هر گردشگر طبيعي را به سوي خود مي كشاند. اولين كاوش هاي منجر به كشف طلا در منطقه ميمه نيزدر همين منطقه انجام شده و در يك غار سطحي نيز كتيبه اي مربوط به يكصد سال قبل وجود دارد كه توسط دانش آموزان مدرسه دارالفنون نصب شده است.
خط مجنون _ اختراع ميمه اي ها
خط منحصر به فرد به نام خط مجنون كه ميرزاحسن صدرالاسلام خوشنويس اهل ميمه(جدمن) مخترع آنست ء شامل دو برگ خطاطي است در حالي كه هيچ يك از دو برگ به تنهايي معني خاصي ندارد، بلكه باقرارگرفتن روي يكديگر معني آن هويدا مي شود.
دومين قنات قديمي كشور و كومه هاي 1000 ساله ميمه داراي جاذبه هاي گردشگري زيادي است. به طور مثال مسجد قديمي و محراب و گنبد دو پوش آن كه مربوط به دوره سلجوقي است،قابليت زيادي براي جذب گردشگر دارد، كتيبه محراب اين مسجد در حال حاضر درموزه ايران باستان نگهداري مي شود.
همچنين دومين قنات قديمي كشور در اين منطقه واقع شده كه در حال حاضر اطراف آن پاركي در حال احداث است. ميمه به جهت واقع شدن در كنار حيات وحش «موته» از قابليت هاي اكوتوريسمي بالايي هم برخوردار است كه مي توان با حضور در صحراها و بيابان هاي اطراف وحتي خارج از منطقه ممنوعه از
جاذبه هاي حيات وحش آنجا ديدن كرد، به غيراز آن كومه هاي يك هزار ساله چوپانان قديمي در صحراهاي اطراف ميمه نيز ازجمله ديگر جاذبه هاي اين منطقه است.
• نوك برج معماري منحصر به فرد ميمه
«نوك برج» ميمه بنايي منحصر به فرد درمعماري ايراني است كه مشابه آن در هيچ كجاي ايران ديده نشده است، كه شامل اتاقك هايي به شكل بالكن است كه از سطح بنا بيرون زده اند، همچنين چندخانه تاريخي دراين منطقه وجود دارد كه گفته مي شود در يكي از آنهاسردار اسعد بختياري، از فاتحان تهران در عصر مشروطه اقامت داشته و در همين خانه هم گفته مي شود كه پيري خطر رضاخان قزاق را به او گوشزد كرده استو همه اينها در حالي است كه در اين شهر حتي يك مكان مناسب اقامتي براي جذب گردشگر (چه خارجي و چه داخلي) وجود ندارد.
• جشن انگور در ميمه
تابستان براي اولين بار قرار بود جشن انگور دراين شهرستان برگزار شود اما به دلایلی برگزار نشد.
مرحوم صدر الاسلام رضی الله عنه جد من با جهد و تلاش مداوم توانست توفيقاتی را در زمينه های علمی و فرهنگی کسب کند. نکته قابل عنايت در اين مورد کمک شايسته و در خور توجه همسر گرانقدر وی ننه آقا مي باشد .ننه آقا تيمارگري محبوب براي ميرزا حسن بود.البته صحبت هايي در اين خصوص زياد است كه ميرزا به علت روحاني بودن و تعدد زوجات ،توجهي ليلي مجنون وار به ننه نداشته است و تنها در فكر مطالعه و...بوده است كه مي توان اين موارد را كذب محض دانست .
ميرزا حسن فرزند ميرزا عبدالوهاب در زمينه هنري نيز يدي طولاني داشت.قلمدان هاي كنده كاري شده ،حجاري سنگ و مهمترين خصيصه هنري وي يعني خوشنويسي از آن جمله اند
تمول ميرزا حسن در حدی بود که بتواند روز گار خود و خانواده اش را سپری کند . از خصوصيات فردی و خانوادگی وی می گذريم اماانچه در ميان عوام در مورد ميرزا حسن وجود دارد چيزی جز احسان و نيكوئی نيست .وی عاقد منطقه نيز بوده است و صدها تن را در طول عمر پربرکت خود به وصلت نشاند.ميرزا حسن بيدادگر نيز بود اما نه يک انقلابی آنارشيست .شايد فلسفه مبارزه وی که بيشتر در انزوا و در افکار وی گذشت در نظر يک مخالف استبداد او را يک محافظه کار نشان دهد .
علی الحال درجه خلوص و ايمان وی زبانزد خاص و عام بود تا حدی که قدما می گويند نعلين وی (کفش ) در جلوی پايش جفت می شدند.
در اوان پيروزی انقلاب و درست زمانی که تب انقلاب همه را گرفته بود ،عده ای ناخواسته در صدد تخريب مزار ميرزا حسن بودند .اما آيت الله طاهري شديدا مخالفت کرد و حتی دستور به ساخت مقبره ای برای وی نيز داد.
شايدبپرسيد چراعده ای در صدد تخريب قبر وی بودند؟
ميرزا حسن فرزندی هنرمند داشت که هم اکنون نيز در قيد حيات است {عبدالوهاب شهيدی }.
چند ماه پیش در ميمه بودم، نسخه اي از ماهنامه (صبح ميمه) را خواندم. بي نهايت خوشحال شدم . اين روزنامه كه بيشتر حالت يك خبرنامه را دارد،به مسائل محلي و همچنين گزيده اي از تاريخ و پيشينه اين شهر پرداخته است. جالب اينكه دراين روزنامه به مرحوم صدرالسلام رضي الله عنه نيز اشاره شده است و از وي به نام گنج پنهان نام برده شده است .اميد است كه مردم ميمه از دست اندركاران اين روزنامه (ماهنامه )كه زير نظر شهرداري فعاليت مي كند، قدرداني كنند.
همچنين يك كافي نت مجهز با مديريت دو تن از دانش آموختگان رشته كامپيوتركه از قضا از بچه هاي بااستعداد ميمه هستند ،در اين شهر راه اندازي شده است
شهر ميمه را کوهستانی بديع با نمايه صخره اي در محاصره خود داردو البته اين شهر در يك دشت بياباني پاگرفته است .ميراث اجداد گذشته يعني كاريز آباداني را براي مردم اين خطه به ارمغان آورد.اگر گذري به طبيعت وحشي منطقه داشته باشيم انواع پرندگان و خزندگان معمول در صحاري ايران در اين منطقه يافت مي شود .البته بايد به اين گزينه ها زيستگاه طبيعي موته (زيستگاه آهو طلايي دشت ايران ) بايد به ان افزود.
مهمترين محصولات برداشتي كشاورزان ميمه نيز عبارتند از انگور گندم سيب زميني سنجد بادام و...مي باشد كه بيشترخود مصرفي است اما با اين وجود شيره انگور و كشمش آن به شهرهاي مجاور نيز فرستاده مي شود.
البته وجه تسميمه ميمه نيز به همين محصولات كشاورزي برمي گردد.به گفته قدما شهر ميمه در زمان شاه عباس با داشتن تاكستان هاي بزرگ، بهترين انگور منطقه را درآن پرورش مي يافت كه در نهايت از ميخانه هاي شاه عباسي (دربار) سر درمي آورد.
البته تاكنون مدرك مستند تاريخي در اين زمينه ارائه نشده است و اعتقاد بنده نيز غير اين مطلب مي باشد
تو را ای کهن بر و بوم دوست دارم
غربت عوالم خودش رادارد.از دلتنگی معمولی شروع می شود تا غم مهجوری ! و بيش از هرزمان ديگر،خاطرات هجوم مي آورند.اين خاطرات سراسر دل را پر مي كند.
اكنون ما نيز به اين درد مشترگ گرفتاريم .هرازچندگاهي به خود سر مي زنيم و از موضع عافيت افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم .راستي اين دور تسلسل باطلي كه انسان گرفتار انست تا كي ادامه دارد؟صحبت از سياست ،تاريخ باستان ،زندگي ،درد ،دوري ،نزديكي و....همه و همه به نوعي با روح انسان ارتباط دارد.روحي كه واقعا ميان ازل بودن و ابد بودن سرگردان است .
علي الحال مي توانيم نتيجه بگيريم كه چند صباحي به نوشتاري و گفتاري سرگرميم و سپس
باستان شناسان کاريز را دستاورد مهم ايرانيان برای ابادانی ايران می دانند. شهر ميمه نيز از اين دستاورد بی نصيب نبود و مردمان با غيرت و غيور ساکن اين منطقه از فرسنگ ها دورتر از ميمه قنات بزرگ (موزدووا) را از دل كوههاي كركس جاري ساختند و با گذشت دستكم هزار سال همچنان روان و سازنده است .اين قنات تا 40 درصد از آب مورد نياز براي ابياري باغات و زمين هاي كشاورزي منطقه را
تامين مي كند.
از ديگز مظاهر طبيعي ميمه مي توان به مزرعه هاو تاكستان هاي متعدد اين منطقه اشاره كر د كه عبارتند از چاه بهرام ، باسيا، رزتوتي ،آربالا، لتيون ، چاه ملي ، چاه حاج ناصر،سرموزدووا،غور،يخچال ،چاه انقلاب ،چاه طاغوت (اميد)،چاه برقي ،سرپيلار،سروبير،و...اشاره كرد.
كوهستان اين منطقه نيز بسيار ديدني است .طبيعتي خشك و سوزان اما در بهاران بسيار دل انگيز.از مهمترين آنها كوه كهرو، سنجه ، قل كريز، بمبار ،سياه ،چهل دختران ،تخته سرخ ،علامه ،كوزل ،كلنگ زرده ،و كوه پر صلابت كرچ
روزی روزگاری در دوران دانشجويی که در تهران بسر می بردم برای انجام يک کار تحقيقی دوستم اميد قرقانی را که در آن زمان دوران سربازی خود را طی می کرد به انجمن زرتشتيان بردم . وقتی نزد مرحوم موبد رستم شهزادی (موبد موبدان و نماينده زرتشتيان در مجلس )رفته بوديم هم وطنان زرتشتی به انجا می امدند و خلاصه با هم صحبت می کردند.در همين لحظه دوستم گفت:اين ها هم ميمه ای حرف می زنن؟البته با شرح اين خاطره می خواهم بگويم که اميد در اصل فارسی زبان است اما گويش زرتشتی برای وی بسيار آشنا امد.
بله گويش ميمه ای و زرتشتی بسيار نزديک به هم هستند البته اطراف نائين و کوهپايه خوروبيابانک و جرقويه نيز دارای گويشی نزديک به گويش ميمه ای هستند.
در همين راستا پسرعموی گرام ابراهيم وطن خواه نيز پايان نامه فوق ليسانس خود را در زمينه زبان شناسی زيرنظر استاد سپنتا در خصوص گويش ميمه ای نوشته است که کار بسيار جالب و کاملی است .
از فحوای اين پايان نامه می توانيم بيبنيم که تعداد لغات زبان دوران ساسانی و اشکانی درگويش ميمه ای چقدر است. در اين پايان نامه تقريبا به طور کامل و جامع به اين لغات اشاره شده است .
در مورد گويش ميمه ای اگر باز مطلب خواستيد در لينک اخبار ميمه در گروه من در ياهو هست که شما می توانيد ابتدا به ياهو گروپ برويد و بعد میمه وطن را به انگليسی جستجو کنيد .(توضيحات بيشتر در اين مورد را در نوشته های روز های گذشته خود در همين وبلاگ آورده ام .)
کلام آخراينکه گويش ميمه ای به خاطر اينكه ميمه در مرکز ايران واقع شده است از گزند لغات عربی ترکی و...... مصون مانده و به علت بافت سنتی فرهنگی مردم اين منطقه تا کنون اصالت خود را حفظ کرده است اما الان چندسالی است تب فارسی حرف زدن با بچه هادر بين خانواده های فرهنگي و بعضا كارگري اين منطقه رواج يافته که البته گريزی از اين نگرش مدرنتيه نيست اما من يکی حداقل خوشحالم از اينكه تا زمان مرگم اين گويش را از زبان قشر۲۵ ساله به بالا خواهم شنيد
:برای يک باستان شناس بدون شک ساروج و گورستان دو نشانه ارزشمند و مهم است.در منطقه ميمه گورستان های متعددی وجود داشته و يا دارد که عبارتند از مصلی ورزشگاه بهزيستی داخل آموزش و پرورش (چند سال پيش يک مقبره در ان کشف شد) پشت اداره کشاورزی و قبرستان فعلی .برای هرکس روشن است که شهری ده هزار نفری بر اسا س آمار ۱۳۸۳ نياز به اين همه گورستان نداشته است .پس بايد اين گونه فرض کنيم که يا لشکريانی خوانخوار از اين منطقه به دفعات گذشته اند و يا دستخوش قهر طبيعت شده اند.فرض دوم قوی تر است . تاکنون چندين بار اين منطقه راسيل بيرحمانه تخريب کرده است .
يک مساله : اگر به خاك منطقه منبع آب تا حدفاصل سرموزدووا sarmouzdowa نگاه كنيد سفالينه هاي زيادي را مشاهده خواهيد كرد.من اين توجيه راكه هر روز در اين مسير كوزه اي آب از دست كشاورزي مي افتاده را اصلا قبول ندارم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مي گويند قمصر کاشان پايتخت گل و گلاب کشور است .
اما من مي گويم اينگونه نيست .بهتر است يک سفر به قمصر برويد . فقط مغازه گلاب فروشي است و بس .سرسبزي شهر هم در مرکز شهر نمود دارد. در بدو ورود به اين شهر با منطقه بياباني کاشان روبرو مي شويم .اگر از سمت ميمه و کامو و قهرود برويد/ بعد از قهرود و در نزديکي قمصر بيابانی مي شود.
مي خواهم براين مساله تاکيد کنم که روستاي کامو به نظر من مهد گلاب و گل کشور است . هم گل دارد هم گلاب /هم مناطق بکر بياباني دارد هم چمن زار / هم کشتزار دارد هم تاکستان و باغ/ هم چشمه دارد و هم رودخانه و برکه /
طبيعت بي نظير روستاي کامو با مردم با صفایش که در 15کيلومتري شهر ميمه واقع است را می توانید در سريال تلويزيوني "تفنگ سرپر" و سريال" اين راهش نیست " ببينيد.( البته هر دو سریال قبلا پخش شده اند)
براي سفر به روستای کامو ابتدا بايد در مسير جاده ترانزيت اصفهان -تهران قراربگيريد .سپس به ميمه بيائيد و بعد از استراحت ده دقيقه اي به سمت دانشگاه ازاد ميمه حرکت کرده و بعد از گذر از دانشگاه (به سمت تهران) به اولين جاده اسفالته که رسيديد به سمت راست ببپيچيد.
جوشقان قالي با فرش هاي معروفش / کامو با عطريات و گلاب مرغوبش و قهرود با ا لوچه هاي خوشمزه اش پيش روي شماست .
مراسم محرم در میمه
روز نهم محرم :
مراسم تاسوعای حسینی . مخصوص ابوالفضل العباس (ع)
سردار سپاه امام حسین . کسی که امان نامه شمر رو جلوی رویش انداخت و پشت به مولایش نکرد . کسی که هیچ وسوسه ای , پول , مقام , امان , نسبت فامیلی , او را از جانبازی در راه دینش باز نداشت . سقایی که آب رو برخود حرام کرد . کسی که با دلاوریش دشمن رو از پا درآورد و تنها با تیر زدن به مشک او و حمله از پشتش او را محاصره کردند . علمداری که حتی با قطع شدن تمام اعضای بدنش دست از تلاش برای انجام وظیفه اش برنداشت....
(بخشهایی از تعزیه )
دو دستم افتاد و از پیکرم . دو دستی که می بود و بال و پرم .
دریغا که از جنگ و برگشته ام . چو شهبال و بی بال و پر گشته ام .
دریغا که حسین بی علم دار شد . دریغا که بی یار و غمخوار شد .
دریغا حسینم پشتش شکست . دریغا که مادر به مرگم نشست .
روز دهم محرم :
چی بگم ؟ از صبح تا ظهر عاشورا , ته دلت میلرزه و ظهر که اذان پخش میشه و همزمان صدای دسته هایی که همه یکی شده اند و نوای " عزا عزاست امروز " رو میشنوی , مطمئن باش یه لحظه میتونی خودت رو جای زینب بذاری . اشک امانت نخواهد داد . دره مسجد تمام علمهای حسینی رد میشن . صدای نی همزمان با ندای زینب رو میشنوی که فریاد میزند " یا رب این چه سرزمین است؟ " . فکر میکنی میشه آسمون تو چنین روزی گریه نکنه؟ ظهری که شاهد آخرین نماز حسین بود . ظهری که شاهد مثله شدن برگزیدگان خدا روی زمین بود . حتی اگه کسی بهشون ایمان نداشته باشه , هیچ کس نیست که بتونه خوبی و پاکی حسین و آلش رو انکار کنه و جنایت عظیمی که در حقشون شده رو تایید کنه . جنایتی که کودک 6 ماه تا پیرمرد 80 ساله رو یک جور میدید .
امسال ظهر راه افتادیم و نشد مراسم شام غریبان رو اونجا باشیم . خیلی بد بود . شماها هم دلگیری وحشتناک عصر عاشورا رو حس میکنین؟
مجلس روضه خواني همه ساله در تکاياو مساجد و بعضا منازل شخصي برپا مي شود و بيش از يك قرن از سابقه برگزاري آن مي گذرد . بنا بر سنت ديرينه هيات هاي عزاداري ميمه از ميدان تعزيه در ليالي و ايام عاشوراي حسيني عزاداري و زنجير زني را آغاز و بعد به اماکني که دران افراد نذر دارند مي روند.
ميمه نزديک به ده هيات عزاداري داردکه مراسم خود را باشکوه غير قابل وصفي برگزار مي کنند.
همچنین در ميمه از اول محرم هرروز تعزيه خواني برگزار مي شود که روزهاي تاسوعا و عاشورا بي نهايت ديدني است .يكي از عزاداري هاي سنتي ميمه ، برگزاري مراسم کفن پوشان و کوتل داران است که اين دو درقالب دو دسته عزاداري اوردگاه امام حسين ع را به تصوير مي کشند
شهرميمه ابتدا يك مزرعه كوچك بود كه در كنار چشمه آبي در شمال شهر فعلي قرار داشت .اين مزرعه به وسيله چند نفر از اهالي جوشقان اداره مي شدو در آن گندم ،جو وانگور كشت مي گرديد.در زمان ساسانيان ،خسروپرويز پادشاه ايران همراه با قشون خود از شمال ايران به طرف پارس(فارس)مي رود و در كنار مزرعه اطراق مي كند.پس از صرف انگور مزرعه به خاطر مرغوبيت و خوش طعمي آن پس از رسيدن به پارس دستور مي دهد كه تعدادي از اسراي رومي و يوناني رابراي حفر قنات و ايجاد باغات انگور به منطقه گسيل دارند.
اسرا بعد از رسيدن ببه منطقه قناتي را حفر مي نمايند و چون خسروپرويز زرتشتي بود قنات فوق را مزدآباد كه از اهورا مزدا ،خداي زرتشتيان،گرفته شده ناميدندو در كنار قنات باغات انگور به وجود آمد .
ابتدا نام مزرعه فوق را (( اهورامزد آباد ))ناميدند ولي پس از مدتي به خاطر مرغوبيت انگور حاصل از آن ،آن منطقه را ((مي مه))يعني مي خوب ناميدند.بعد از حفر قنات مزدآباد و ايجاد باغات انگور ،ساكنان اوليه محل كه شامل تعدادي كشاورز جوشقاني بودند همراه با مباشران پادشاه ساساني در
دهكده اهورا مزد آباد سكونت گزيدند.چون در قديم بين زرتشتيان رسم بوده كه كارگران وبردگان را در پايين
دست مالكان و بزرگان سكني دهند لذا بردگان رومي ويوناني را در پايين دهكده اهورامزدآباد سكني دادند كه حال شهر وزوان است.