ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی

محقق و نویسنده : محمدتقی معینیان

 

زبان اشكانيان متعلق به لغت ايران مركزي است كه فعلاً لهجه هاي ايالات ساحل بحر خزر ، سمناني ها و لهجه هاي نواحي اطراف كاشان ( جوشقان ) و اطراف اصفهان و لهجه گوراني و غيره از آن حكايت مي كند . لاكن آنچه امروز از اين زبان در نواحي غربي رشته كوه كركس باقي مانده است . زباني است ادغام شده از زبان( اشكاني و ساساني) كه معلوم مي كند كه تاثير زبان نشانه نفوذ تمدن اشكاني در تمدن ساساني است ، لغات بسياري ، كه مربوط به مفاهيم ديني ، سياسي و اجتماعي است يا اسم اسلحه و وسائل ارتباطات و اصطلاحات پزشكي و عبارات عادي حتي بعضي افعال متداول ، كه در زبان ساسانيان و فارسي كنوني هم رواج دارد ، صورت اشكاني خود را حفظ كرده اند . در اصل زبان اهالي اين نواحي استنساخي است ، كه بعد از انقراض ساسانيان كرده اند و اغلاط و اشتباهات بسياري در آن راه يافته است . به نحوي كه بسياري از حروف الفباي پهلوي را در اين زبان ، به اقسام چند مي توان خواند)). در كتاب يكسال در ميان ايرانيان نوشته ادوارد براون انگليسي در مورد زبان مردم اين منطقه آمده است .

   « زردشتيهاي يزد و كرمان به زباني صحبت مي كنند كه خود آنها آنرا زبان دري مي خوانند و عقيده دارند كه اين زبان بازمانده زبان مادهاست . اين زبان با لهجه هاي محلي ( قهرود ، كاشان ، سيوندي و لري) قرابت نزديك دارد . خود ايرانيان مجموع اين زبانها را بنام ( فرس قديم ) مي خوانند . براي اينكه از زمان  قديم بجاي مانده است » .

دکتر محمد قائمی «گویش میمه ای و بخشهایی از استانهای اصفهان و یزد و سمنان را از یادگار های زبان پهلوی (پارتی) می داند و می نویسد زبان پهلوی زبان رسمی دربار پارت یعنی پادشاهان اشکانی است كه در پارت و شمال باختری و مرکز ایران به این زبان سخن می گویند.»امروزه اين زبان با تغييراتي در لهجه و ورود لغات غريبه فارسي ، عربي و بعضاً فرنگي آميخته شده و بيشتر در مناطق مسكوني اطراف رشته كوه كركس و ارتفاعات مركزي ايران از محدوده شهر قم تا يزد در شهرها و بخشهائي چون نواحي جرقويه ، كوهپايه ، رودشتین  وشهرها و روستاهاي شهرستان هاي نائين ، اردستان ، بخشهائي از شهرستان كاشان (جوشقان ، برزك ، ويدوج ، ويدوجا و روستاهای غربي رشته كوه كركس ) ، جوشقان قالي ، كامو ،  تعدادی ازروستا هاي شهرستانهاي دليجان ، خوانسار ، برخوار ، ميمه و تعدادي از  روستاهاي شهرستان نطنز ، بخشي از شهرستان خميني شهر و زرتشتيان يزد و كرمان بدان سخن مي گويند و از آن بنامهاي گويش « مياني ايران ، پهلوي ، دري ، ساساني ، مادي » نام مي برند اگر چه آهنگ و روش گفتاري اين گويشها در هر بخش، شهرستان وحتی روستاهاي همجوار با يكديگر ناهماهنگي هائي دارد ولي ريشه تمامي آنها يكي است و همگي آنها در شمار گويشهائي است كه برخي آنرا پهلويات و برخي ديگر آنرا گويشهاي (ساساني مادي) گويند. به نوشته استاد جلال الدين همائي «پايگاه نام آوري زبان پهلوي كه در زمان ساسانيان روائي داشته است عراق عجم ( شهر اراك و بخشهایی از استان اصفهان و نواحی حاشیه کویر مرکزی) بوده » كه زبان آنها به نام زبان (ولایتی) نامیده می شد که سرمنشأء آن ( زبان اوستایی و زرتشتی است که اولین بار اقوام ماد آن را اختراع و با آن تکلم) می کردند.»

در کتاب تمدن ساسانی « به گفته حمزه اصفهانی» آمده  ایرانیان را پنج زبان بوده است: (پهلوی ، دری ، خوزی و سریانی)»

دکتر سیروس شفقی استاد جغرافیای دانشگاه اصفهان درباره زبان مردم منطقه میمه و نواحی اطراف رشته کوه کرکس چنین نگاشته اند: « این زبان بازمانده اصل و یا دگرگون و ساییده شده گویشهای باستانی مانند (اوستایی پارسی باستان و سکایی زبان پارسی میانه مانند پهلوی ، پارسیک و سغدی) می باشد»

  در برخي از ديوانهاي سرايندگان گذشته ، مانند  ( باباطاهر ، مهان كشفي ، فايز دشتستاني ، درويش عباس گزي ، يحيي ذكا، ، بند اررازي ، روزبهان شيرازي ، عبدالعلي كارنگ ) به اين زبان اشعاری سروده شده است ، از تازه ترين كارها در اين زمينه مي توان به كتب گرگويه و واژنامه زبان راجي نوشته حسين صفري دليجاني و واژه نامه یهودیان يزد نوشته دكتر كتايون مزادپور اشاره كرد. بنظرمي رسد

پس از روايي زبان پارسي دري در شهر اصفهان (در زمان سلجوقيان ) مردم منطقه ميمه كه بيشتر آنان همچنان به دين و آئين زرتشتي پاي بند بودند ( به دليل يكدست ماندن مردم اين سامان و دلبستگي آنان به فرهنگ باستاني  انگيزه اي گرديد تا زبان پهلوي همچنان روائي پيشين خود را از دست ندهد )و اين روند تا روزگار صفويان كه دين اسلام و تشيع علوي آيين همگاني مردم ايران گرديد، همچنان پايدار باقي بماند . در زمان شاه عباس صفوي بار ديگر اصفهان به پايتختي ايران برگزيده شد و استان اصفهان در پرتو آن رو به آبادانيو در پي آن منطقه ميمه نيز كه شاخه اي از يكي از مهمترين راههاي دسترسي به مركز ايران و حاشيه كوير بخصوص خراسان رضوي از آن مي گذشت از اين رويداد بي بهره نماند و آباداني خود را باز يافت و با (ساخت چندين كاروانسرا و قلعه در شهر ميمه و روستاهاي ونداده ، علي آباد ، رباط ، چغاده و مراوند و احداث راههاي مناسب كاروان رو اثرات مهمي در روائي امور بازرگاني ، كشاورزي و دامداري در اين سرزمين داشت) و اين عوامل انگيزه اي شده تا كوچندگاني نظير آيت الله ملا محمد باقر داراني ، زين العابدين جبل عاملي و شاگردان آنها به منطقه ميمه روي آورده ودر روستاهاي آن ماندگار شوند ، روي آوردن اين بزرگان كه زبان آنان پارسي دري بوده ، انگيزه اي شده تا اين زبان در برخي از روستاي منطقه رواج و زبان میمه ای با زبان  پارسی دری  در هم آميخته و به زبان پهلوی ساسانی نزدیک شود. زبانی  که در آن نشانه هائي از زبانهاي پهلوي اشكاني و سغدي نيز ديده مي شود.

ادامه دارد

ریشه یابی گویش میمه ای - قسمت اول

+  نوشته شده در  ۱۳۹۴/۰۵/۲۱ساعت   توسط علی وطن خواه   |