ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی

خوانندگان عزیز سلام

هر هفته صفحاتی ازگذشته با شکوه شهر میمه ر ابرای شما در سایت مرور می کنم.البته این مهم به کمک استاد فرزانه و دوست گرامی آقای محمد تقی معینیان میسر شد.درحقیقت مطالب تاریخ میمه پژوهشی درخور توجه از اقای معینیان است که امیدوارم به همین منوال راه خود را ادامه دهد. گفتنی است  این مطالب در بخش های مختلف ارائه می گردد و شامل تاریخ اماکن مذهبی میمه ، قنات مزدآباد و..... می باشد. امید است که با بهر ه گیری از مطالب و بازگویی و باز خوانی آن به ژرف اندیشی در تاریخ و فرهنگ شهرمان میمه ،کمک کنیم و به زحمات فرزانه ارجمند و محقق عزیز  این متون ، ارج نهیم .

همچنين جا دارد از

مرحومان

صدرالاسلام شهيدی 

 حاج ناصر گرانمايه

حمزه محمد صادق زارع

حاج محمد صادق معينيان

استاد حاج عباسعلي اسگری

 استاد حاج نجف قلي اشتري 

استاد حسن توكل 

استادکاشی پز

و افرادی که به نوعی در عمرانی مسجد جامع ميمه نقش به سزايی داشتندبه نيکی ياد کنم و ازدرگاه ايزد باری تعالی برای انها طلب مغفرت و بخشش  می کنم .

ونيز از بزرگان  و اهالی ميمه که  اکنون  برای اين شهر مثمرثمر هستند و ساير افرادی که در عمرانی / حفظ و تعمير ات  مسجد تلاش داشتند و دارند / متشکرم .

ارادتمند شما: علی وطن خواه

عقايد ديني و مذهبي اهالي در مورد مسجد جامع

همانطوريكه در شرح حال سيد صالحه خاتون ( ع ) آورده شد. سه تن از شاهزادگان همراه سيد صالحه خاتون ( ع ) پس از فوت وي مخفيانه به قريه ميمه مي‌آيند. بعضي از ريش سفيدان و بزرگان شهرميمه عقيده دارند كه اين سه بزرگوار از طايفه بني‌هاشم بوده كه بعد از فوت سيد صالحه خاتون ( ع ) از روستاي اذان به ميمه آمده و مدتي بصورت ناشناس در اين منطقه زندگي تا اينكه توسط منافقين شناسايي و به سربازان مامون كه در پي دستگير ياران
امام رضا ( ع ) بودند اطلاع داده مي‌شود اين بزرگواران پس از شناسايي توسط مامورين، بناچار به مسجد جامع رفته و در اين محل معتكف مي‌شوند.

بعضي از پيران و سالخوردگان نيز عقيده دارند كه، زماني كه امام رضا ( ع ) امام هشتم شيعيان جهان به ولايتعهدي مامون برگزيده شدند تعدادي از خاندان بني‌هاشم  و امامزادگان از جمله شاهزاده جهانرخ و تعدادي از كودكان و زنان از مدينه به طوس شتافتند تا به خدمت علي ابن موسي الرضا ( ع ) رسيده و تبريك و تهنيت عرض كنند.

در مسير حركت اين كاروان تعداد زيادي از دوستداران اهلبيت نيز به خيل آنها پيوستند به نحوي كه بصورت لشگري 12هزار نفري در آمدند. موقعيكه كاروان به شيراز رسيدند بين آنها و سربازان مامون جنگي درگرفت كه به پيروزي ياران امام انجاميد. لذا طرفداران مامون با خدعه و نيرنگ اعلام نمودند كه حضرت رضا ( ع ) فوت نموده است.

بني هاشميان و همراهان با شنيدن اين خبر متفرق شدند تعدادي از آنها به منطقه قم و روستاهاي تابعه آن ( نراق، وركان و جوشقان ) آمدند. ماموران مامون در تعقيب آنها به منطقه آمدند و به آنها يورش بردند. اين بزرگواران بناچار آواره بيابانها و دهات شدند، تعدادي از زنان و كودكان اين كاروان به سمت كاشان وروستاهاي مجاور آن از جمله ( سه تن به منطقه ميمه ) آمدند.[1]

با وارد شدن اين عزيزان به قريه ميمه، مردم اين بزرگواران را عزيز داشتند و از آنها پذيرايي كردند، تا اينكه سربازان مامون در تعقيب آنها به قريه ميمه مي‌رسند. با وارد شدن سربازان مامون به قريه ميمه سه بزرگوار به مسجد جامع كه مكان مقدسي بود پناه برده و در آن معتكف مي‌شوند.

مسجد توسط معاندين محاصره و سربازان خدانشناس مامون حريم مقدس مسجد را شكسته و براي دستگيري اين عزيزان وارد مسجد مي‌شوند. به امر خداوند هر سه تن از ديد معاندين غايب مي‌گردند.[2]

 مرحوم صدرالسلام شهيدي در حاشيه كتاب اسر از الشهاده نوشته است. زماني كه سربازان مامون براي دستگيري اين عزيزان وارد مسجد مي‌شوند يكي از اين بزرگواران كه از دو تن ديگر بزرگتر بود بنام محمد در نزديكي محراب مشغول عبادت بود و دو تن ديگر بنامهاي ابراهيم و زبيد خاتون در صحن مسجد 46 قدم به درب قلعه قديمي، 3 قدم به مظهر قنات رويه و 12 قدم به محراب مانده مشغول عبادت بودند كه به امر خداوند از ديد دشمنان مخفي و غايب مي‌گردند.

بعدها براي يادبود اين بزرگواران در محل اختفاء آنها درخت زبان گنجشكي بعنوان سمبلي كه در پناهگاه آن دو تن از بزرگواران بني‌هاشم غايب شده‌اند فرو نشانده شد تا معصوميت آنها را به نسلهاي آينده كشانده و از اين طريق محل دفن يا اختفاء آنها كم نشود و از روي سال درخت بتوان پي به زمان تقريب و غايب شدن اين عزيزان برد. عده‌اي از اهالي بر اين باورند كه اين مكان محل اختفاء اين سه بزرگوار بني‌‌هاشم است به همين دليل اين مكان را امامزاده مي‌دانند.[3]

شايد به همين دليل بعضي از اهالي عقيده دارند كه اين مسجد يكي از هزار عبادتگاهي است كه بدستور حضرت ابراهيم ( ع ) ساخته شده است. شايد هم به اين علت باشد كه اكثر اهالي هنگام سوگند خوردن با اشاره به مسجد مي‌گويند به اين حضرت ابراهيم سوگند.

به نظر مي‌رسد كه نام ابراهيم از نوادگان بني‌هاشم با نام حضرت ابراهيم پيامبر ( ع ) يكسان گرفته شده است. زیرا
از نقطه نظر تاريخي و مذهبي گستره
نفوذ مذهبي و سياسي حضرت ابراهيم ( ع ) هيچگاه به نقاط مركزي ايران ( اصولاً
ايران فعلي ) كشانده نشد و تنها مذهبي كه توانست گستره خود را به ايران بكشاند.
مذهب اسلام بود. علاوه بر آن
دين حنيف ابراهيم ( ع ) آنچنان فراگير نبوده است و بعد از وي ( اخلاف وي ) دين
حنيف را به صور گوناگون منتشر
 و گسترش داده‌اند. البته زير ساخت قديمي مسجد فعلي مشابه ساختمانهاي قديمي
آتشكده زردشتيان است  اين تشابه را سواي از گنبد مي‌‌توان هم اكنون نيز در
مقايسه با آتشكده‌هاي موجود در يزد،
تبريز و آتشكده‌هاي متروكه در
دامنه‌هاي جنوبي كوههاي البرز ( شمال تهران ) بدست آورد. ضمناً  مصالح بكار رفته
 در قسمتي از مسجد معروف به ( مسجد جرّه ) يا مسجد زير زميني قديمي كه در
جنوب مسجد فعلي بود را مي‌توان هم اكنون با كاويدن در قسمت غربي مسجد فعلي
با مصالح بكار رفته در آتشكده‌هاي
 مذكور مقايسه نمود. پس در صورتي كه دين زردشت را همان دين حنيف حضرت ابراهيم ( ع ) بدانيم كه بخاطر نسوزاندن
آتش آن حضرت را، آتش مورد تقدس
 قرار گرفته و در طي زمان تغيير و تحولاتي
 يافته تا اينكه با ظهور پيامبر زردشتيان
دوباره رونق مجدد يافته و از نو پويا
گرديده، مي‌توان تا حدودي اين ادعا را كه
 اين مسجد يكي از عبادتگاههايي بوده
كه در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) ساخته
شده پذيرفت. ولي بيشتر به نظر مي‌رسد
 كه ابراهيم نامي است از يكي از بزرگان
 طايفه بني‌هاشم كه در زمان ولايتعهدي
علي ابن موسي‌الرضا ( ع ) يا در
 زمان حكومتهاي غاصب خلفاي بني‌عباس
 از غرب به شرق مهاجرت نموده است و در
اين مكان دفن يا در اين مكان از ديد
معاندين غايب گرديده است و به همين دليل
 اين مكان را حضرت ابراهيم خطاب مي‌كنند.

در دوران حكومت ستم شاهي پهلوي
مسجد جامع نيز مانند مردم اين شهر در
انزواء كامل قرار داشت  و روز به روز بر
 ويراني اين مكان مقدس افزوده مي‌شد
 بطوري كه مردم مومن و دوستداران
اماكن مقدسه به اين موضوع توجه كرده
 و در صدد علاج برآمدند و در سال
1348 تعدادي از اهالي نامه‌اي در
 مورد رسيدگي به وضع مسجد جامع در
روزنامه اطلاعات ( روز سه شنبه 31 تيرماه
 1348 شماره 3054 ) چاپ نموده‌اند كه
 بعنوان يك سند ذكر مي‌گردد.

عده‌اي از اهالي شهر ميمه
 بدفتر نمايندگي روزنامه اطلاعات
مراجعه كردند و اظهار داشتند مسجد جامع
 كه يكي از آثار باستاني مقدس اين
شهر مي‌باشد رو به خرابي مي‌رود و
 تاكنون اقدامي براي مرمت آن به عمل نيامده است.»

بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به
 يمن بركت انقلاب اسلامي اگر چه
درخت زيبا و تنها آثار و افتخار تاريخي اين شهر بريده شد ولي ساختمان مسجد بازسازي
 و مرمت شده و از ويراني و تخريب
حفظ گرديده است. با توجه به قدمت و
اهميت اين مكان جا دارد كه مسئولين فرهنگي ذيربط بيش از پيش در حفظ و ترميم
آن بكوشند.

 

3 - امامزاده دوازده امام ونداده

تاريخچه و نوع معماري امامزاده
دوازده امام ونداده از زبان ماكسيم
 سيرو، جهانگرد فرانسوي،‌ ساختمان اين امامزاده بناي كوچكي است كه از طرف
 داخل چليپائيست با بنايي ضخيم كه در ساخت اوليه‌اش يك مستطيل حدود 30/15 × 40/13 متر را گرفته. دو بازوي صليب بدون آنكه
پهن بشود يكديگر را قطع مي‌كنند به طوريكه صليب مركزي 70/3 × 70/3 متر است
كه از ايوانهاي راهرو مانند به وجود آمده
است. اين محل تقاطع را با گنبد كم خيزي پوشانيده‌اند كه در زمان صفويه تزئين
شده اين تزئينات با سقف‌هاي
مضاعف نيز راهروها را زينت كرده است.
ضمن اين تزئينات يك راه از طرف
مغرب با سقف‌هاي مضاعف راهروها را هم زينت كرده است.

احتمالاً هسته اوليه اين بنا يك
 معبد روستايي زردشتي بوده كه سابقاً
از چهار طرف در انتهاي راهروهاي چليپايي
 باز بوده و در آن موقع اين راهروها قدري درازتر بوده‌اند و از اين راهروها به
 محلهاي كوچك جنبي راه داشته. وقتي
اسلام آمد و محدوديتهاي سخت براي
انتشار آئين زردشتي ايجاد شد بنا را لااقل
 از سه طرف با دالانهايي مسدود احاطه كرده‌اند كه يكي از آنها در طرف شمال باقيمانده
است.

رواق مقصود در سمت ديگر حياط
كه رواقي است كم عرض‌تر، با پهناي
 50/3 متر به جاي 30/5 متر و پايه‌هاي آن كه
 رو به حياط قرار دارند مثل پايه‌هاي مقصوره خيلي درازند. ( 50/2 × 09/1 متر و 75/2 متر ) در ضلع چهارم حياط دو نمازخانه است
كه بر روي هم بنا شده‌ و دقيقاً  مانند هم هستند. نمازخانه زيرين دو متر پايين و بالايي
تقريباً 10/1 متر بالاتر از كف است. اين
قسمت كاملاً يك بازسازي صفويست.
ولي اجزاء قائم سه قسمت ديگر همان عناصر قديمي هستند كه عبارتند از دو رواق و
ايوانهاي مجاور ورودي كه در آنها
فقط گچ‌كاري تمام قوسهاي داخلي و
گنبد‌ها ( به استثناي محراب ) در آغاز
دوره صفوي تجديد شده است.

 


1-  اسامي اين سه تن را اهالي ابراهيم، محمد، معصومه يا زبيده خاتون مي‌دانند.

2 -  بعضي از اهالي عقيده دارند كه اين سه بزرگوار توسط سربازان مامون در اين مكان شهيد مي‌شوند و جنازه‌هاي آنها توسط اهالي در اين مكان دفن مي‌گردند.

3 -  عده‌اي از اهالي عقيده دارند كه كودكي كه به نام ابراهيم ما بين اين سه تن بوده از نوادگان امام موسي كاظم ( ع ) بوده و نسبت خويشاوندي با امام رضا ( ع ) داشته است.

ادامه دارد........... مطالب تاریخ میمه همزمان  در وبلا گ دیگرم درپرشین بلاگ با نام  نتیجه صدرالاسلام وبه  ادرس :http://alivatank2004.persianblog.com

منتشر می شود

 

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۴/۰۳ساعت   توسط علی وطن خواه   |