ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی

خوانندگان عزیز سلام

هر هفته صفحاتی ازگذشته با شکوه شهر میمه ر ابرای شما در سایت مرور

 می کنم.البته این مهم به کمک استاد فرزانه و دوست گرامی آقای محمد تقی معینیان میسر شد.درحقیقت مطالب تاریخ میمه پژوهشی درخور توجه از اقای معینیان است که امیدوارم به همین منوال راه خود را ادامه دهد.

گفتنی است  این مطالب در بخش های مختلف ارائه می گردد و شامل تاریخ اماکن مذهبی میمه ، قنات مزدآباد و..... می باشد.

امید است که با بهر ه گیری از مطالب و بازگویی و باز خوانی آن به ژرف اندیشی در تاریخ و فرهنگ شهرمان میمه ،کمک کنیم و به زحمات فرزانه ارجمند و محقق عزیز  این متون ، ارج نهیم .

ارادتمند شما: علی وطن خواه

 

 

 

درخت كهنسال مسجد جامع

    در زمان امامت و لايتعهدي  علي ابن موسي الرضا ( ع ) در داخل مسجد جامع ميمه در كنار مادي قنات رويه و در مقابل درهاي ورودي غربي وجنوبي مسجد نهال زبان گنجشكي كاشته شد.[1]

    اين نهال طي ساليان طولاني عمر خود بر اثر رشد و نمو درختي تنومند و زيبا گرديد كه سطح وسيعي از محوطه مسجد را زير سايه خود داشت.

    اين درخت كهنسال‌ترين درخت در منطقه ميمه و يكي از درختان كهنسال استان اصفهان بود كه با زيبايي زائدالوصف خود عامل تزئين و زيبايي مسجد و مورد تقديس و احترام اهالي شهر ميمه و روستاهاي اطراف گرديده بود. اعتقاد و احترام مردم منطقه و كاروانان به اين درخت به حدي بود كه در قديم وقتي كسي بيمار مي‌شد مقداري از پوست درخت را مي‌كندند و آنرا در دستمال مي‌پيچيدند و بر بازوي بيمار مي‌بستند تا شفاء يابد كه اكثراً مفيد واقع مي‌گرديد.

    بعد از پيروزي انقلاب اسلامي د رسال 1359 تعدادي از جوانان ناآگاه از تمدن و مليت ايراني و اسلامي به خاطر خود باختگي و روشنفكرنمايي جاهلانه خود، كار را به آنجا رساندند كه به آثار طبيعي ملي و آثار تاريخي مردم اين منطقه تجاوز نموده و ايمان و اعتقاد مردم را نسبت به اين درخت به تمسخر گرفته و آنرا بريدند و براي هميشه ريشه كن كردند به اين ترتيب ديگر فقط در تاريخ اين شهر بايد خواند داستان درخت سايه بخش و مقدس مسجد جامع را، آنهم درختي كه خود يك شاهنامه و يك تاريخ زنده بود و سند يك ملت عريق چند هزار ساله و گوياي زنده حوادث عبرت بار تاريخ طولاني نياكان ساكن اين منطقه، به قول سعدي:

 

برومند باد آن همايون درخت        كه در سايه آن توان برد رخت

 

اشاره به اين درخت تنها براي اهميت تاريخي و سابقه فرهنگي يا به خاطر ارزشهاي اكولوژيكي آن، در منطقه‌اي كه 7 يا 8 ماه باران ندارد و نمي‌توان سرنوشت درخت را در اختيار پيچ و مهره بي جسم و جان گذاشت،  نيست، بلكه مقصود اين است كه اين درخت مورد تقديس اهالي و يادي از حضرت علي ابن موسي الرضا ( ع ) و ياران و خاندان بزرگوار او بود. اين درخت در ايمان و اعتقادات مذهبي مردم محل جاي ويژه‌ و ارزشمندي داشت كه با محو آن هيچ چيز ديگري نمي‌تواند جاي خالي آنرا بگيرد.

 

درب چوبي مسجد

    درب چوبي اصلي مسجد كه به دالان حوضخانه مسجد و راهرو مسجد آخوندها و صحن مسجد منتهي مي‌شد از جنس چوب گردو بود كه بر روي دو لنگه در مي‌چرخيد. روي در قسمتهايي برجسته با خطوط فارسي كوفي و عربي با آيات قرآن و اشعار فارسي حكاكي شده بود. در گوشه‌هاي در و متن در نيز املاك و قفي مسجد از جمله زمينها و باغات وقفي مسجد در روستاي زيادآباد حكاكي گرديده بود. تاريخ ساخت در به سال سوم هجري مي‌رسيد. ( سالي كه سنگ محراب حجاري و در محراب نصب گرديد. )

    در بالاي اين در دو تكه زنجير بزرگ آويزان بود كه مردم براي گرفتن حاجات خود، خود را به زنجير آويزان يا زنجير را در بغل مي‌گرفتند و حاجات خود را از خداوند طلب مي‌كردند. اين درب چوبي حال در انبار مسجد بوسيله خادم پير و مهربان مسجد شيخ بلال خادم نگهداري مي‌شود.

    اين درب از آثار باستاني نفيس در اين منطقه است كه تاكنون از انهدام و دستبرد سودجويان در امان مانده است. جا دارد در داخل مسجد جامع، غرفه‌اي ايجاد و از اين در نگهداري شود.

 

گنبد مسجد جامع

    معروف است كه درعهد باستان، اين مسجد آتشكده‌اي بوده كه بعد از ظهور اسلام در زمان صفويه طرح تبديل آن به مسجد جامع با پيروي مقدماتي از مسجد جامع زواره و اردستان در دستور كار قرار گرفت.[2]

    همانطور كه قبلاً توضيح داده شد مسجد اوليه بعد از معبد به پيروزي از مساجد كوشك مانند زواره و اردستان بصورت كوشك مانند ساخته شد. مساجد كوشك مانند داراي چهار رواق ( صفه ) هستند كه گنبدي بلند روي چهار صفه سوار مي‌گردد. مسجد جامع ميمه نيز در ابتداي ساخت به صورت كوشكي ساخته مي‌شود تا اينكه بعد از حمله اشراف افغان به اين منطقه قسمتهاي وسيعي از ساختمان مسجد تخريب مي‌گردد و فقط از چهار صفه دو صفه شرقي باقي مي‌ماند كه در زمان صفويه مجدداً مسجد به سبك چهار ايواني بازسازي مي‌گردد. در عهد صفويه مرحوم استاد غلامحسين سهي و پسرش با كمك مرحوم استاد باقر ميمه‌اي گنبدي به سبك گنبدهاي صفويه بر روي چهار ستون باقي مانده از آتشكده قديمي و دو صفه مسجد كوشكي قبلي بنا مي‌كنند.[3]

در زمان قاجاريه با پيگيري و نظارت مرحوم ميرزا با صفا گنبد جديد پيازي ( اناري ) شكل فعلي بر روي گنبد قديمي ساخته مي‌شود. در سال 1337 با نظارت و پيگيري مرحوم حاج ناصر گرانمايه و همكاري اهالي بخصوص مرحوم حمزه محمد صادق زارع و مرحوم حاج محمد صادق معينيان گنبد بزرگ بيروني براي اولين بار كاشي مي‌گردد. كاشي كاري اوليه گنبد با آجرهاي لعابدار آبي روكش دار با اشكال سليمي دهن اژدري متقارن و گلي و بته‌هاي ظريف كه در ميمه توسط استاد حسن كاشي پز  و در اصفهان توسط استاد حسين اصفهانيان پخته مي‌شد كاشي كاري گرديد.[4] داخل گنبد در سال 1276 هجري قمري گچ‌بري و نقاشي گرديد. گچ‌بري فعلي زير گنبد و اطراف محراب را مرحوم صدرالسلام شهيدي با آيات قرآن كه با مهارت زائد الوصفي بصورت گُل و بوته و اشكال هندسي در آمده است گچ‌بري كرده است.

    نقاشي‌هاي زير گنبد نيز در سال 1361 هـ ق توسط مرحوم استاد حاج عباسعلي اسگري-   مرحوم استاد حاج نجف قلي اشتري و مرحوم استاد حسن توكل با طراحي و راهنمايي مرحوم حبيب باصري ترسيم گرديد.

    در حال حاضر گنبد جامع گنبدي دوپوش است پوش داخلي غالباً مدور و پوش خارجي مدور مخروطي است. فلسفه دوپوش بودن گنبد به اين دليل است كه احتمالاً براي جلوگيري از نفوذ رطوبت برف و باران به قشر داخلي بنا، پوش ديگري با فاصله مناسب در بالاي پوش اول ايجاد كرده‌اند. علاوه بر اين منظورهاي تزئيني و زيبايي خواهي نيز در ايجاد پوش دوم مؤثر بوده است. زيرا ايجاد پوش دوم عظمت بيشتري به بنا داده و عظمت خود، از عوامل مهم زيبايي است. زيرا ايجاد پوش دوم باعث گرديده كه خطوط منحني گنبد نرم و مطبوع گرديده و از يك طرف مانند عمودي، نظر را به بالا مي‌كشد و از طرف ديگر مانند خطوط افقي آرامش مي‌بخشد. گنبدهاي دوپوش خطوط را تقويت مي‌كند و به بيننده لذت بيشتري مي‌بخشد. ضمناً پوش خارجي گنبد مسجد جامع سطح مناسبي براي هنرنمايي استادان آجركار، كاشي‌كار و خطوط بنايي ايجاد كرده كه عناصر تزئيني چوم مشبك و اسليمي‌ها و گل و بته‌ها را بهتر القاء مي‌كند و بهترين زمينه را براي تزئين نقوش وخطوط و ساير هزينه‌هاي تزئيني فراهم و جلوه‌گر مي‌نمايد و در معرض ديد بينندگان مي‌گذارد.

 

سوابق تاريخي مسجد جامع

    براساس آثار بدست آمده از حفاريهاي اطراف مسجد جامع و سوابق تاريخي شهر ميمه و آثاري كه از قبرستان زردشتيان بجاي مانده چنين استنباط مي‌گردد كه مسجد جامع قبلاً عبادتگاه و معبد زردشتيان بوده، به همين دليل بعضي عقيده دارند كه مسجد جامع يكي از هزار عبادتگاهي است كه در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) ساخته شده است.

    چهار ستون زير گنبد مسجد جامع از خشتها و آجرهاي ضخيمي است كه بوسيله ملاط رس و قطعات ني ‌بيكديگر متصل شده‌اند. خشتهاي چهارستون از لحاظ اندازه بسيار قابل توجه است و در كمتر آثار باستاني خشت خام بدين بزرگي ديده مي‌شود.[5]

    اعم از اينكه ما تاريخ اصل اين معبد را از دوره هخامنشي بدانيم يا دوره ساساني يا بازسازي آنرا از دوره ساساني بپنداريم اطلاعات ما را درباره اين معبد حداقل تا  15 قرن قبل از اين پيش مي‌برد و نشان مي‌دهد كه اين بنا در روزگاران قديم بناي مخصوص و جالبي بوده كه مراسم مذهبي در آن برگزار مي‌شده است.[6]

    شهر ميمه بنابر قولي مانند شهرهاي اردستان و زواره در زمان انوشيروان[7] آباد بوده است در شهر ميمه مانند شهرهاي زواره و اردستان در زمان ياقوت خرابه‌هايي از بناهاي عهد ساساني موجود بوده كه تماماً محو گرديده است. در عهد سلجوقيان نيز منطقه ميمه مانند دو منطقه اردستان و زواره منطقه‌اي ثروتمند گرديده و ابنيه مهمي از آن دوره در اين محل بنا شده است. در حال حاضر شهرهاي اردستان و زاوره داراي قديمي‌ترين مساجد كوشك مانند مي‌باشند كه در زمان سلجوقيان تبديل به مساجد چهار ايواني گرديده است. شهر ميمه نيز مسجدي دقيقاً مشابه مساجد جامع اين دو شهر دارد. شباهات و توازون عجيبي كه در مقدرات اين سه شهر مشاهده مي‌شود ( منحصر و محدود به تاريخ عمومي سه شهر مذكور است ).

    مساجد شهرهاي زواره و اردستان در سالهاي 553 تا 555 هجري از حالت كوشك به چهارايواني تغيير بنا داده شده‌اند ( اين مبناهاي تاريخي مي‌تواند مبناي تاريخي بر تغيير ساختمان مسجد جامع شهر ميمه از كوشك به چهار ايواني باشد ).

    به همين دليل احتمال داده مي‌شود مسجد جامع شهر ميمه نيز همزمان با مساجد جامع شهرهاي زواره و اردستان از حالت كوشك مانند به سبك معماري سلجوقيان ( مساجد چهار ايواني ) تغيير بنا داده باشد.

    احتمالاً مسجد چهار ايواني ميمه مشتمل بر شبستان چهارگوش خوش طرحي بوده كه گنبد شيواي آجري بر فراز آن استوار و درجلوي شبستان ايوان بزرگي بنا شده بود و در دو جانب، شبستان بزرگ شبستانهاي كوچكتر با رواقهاي كوچكتر قرار داشته. از آثار و قرائن چنين بر مي‌آيد كه در قرن سوم هجري بناي اوليه آتشكده تبديل به مسجد مي‌گردد. اين بنا ابتدا بصورت مساجد كوشك مانند ساخته مي‌شود تا اينكه در قرن 6 هجري براي احداث ايوانها و شبستانها و قسمتهاي متصل به آن، وضع مسجد اوليه را دگرگون ساخته و آنچه را از آن مانع احداث و تجديد بناي معظم مورد نظر بوده از ميان برداشتند و سپس مسجد چهار ايواني را بنا نهاده‌اند.

    در اثر گذشت زمان بر اثر عوامل جوي و عدم رسيدگي و تعميراتي نامناسب در بعضي از قسمتهاي مسجد باعث برهم زدگي توازون معماري سنتي آن مي‌شده است. براي مثال ايوانهاي جنوبي و شرقي كه در دوره دوم عهد سلجوقيان احداث شده بود تخريب و بجاي آنها ايوانهاي جديد با چوب و تخته احداث مي‌گردد. تنها ايوان شمالي با همان سبك سلجوقي با همان حالت گچ‌بري باقي مي‌ماند كه در زمانهاي صفويه و قاجاريه مرمت و تعمير دوباره مي‌شود.

    در عمليات حفاري كه در سال 1336 زير نظر دكتر مهيار در غرب مسجد انجام گرديد در عمق يك متري، ابتدا آجرهاي سنگ فرش و كاشيهاي مقرنس صفويه كشف گرديد در ادامه حفاري در اعماق 2 تا 5/2 متري يك محراب بسيار زيبا با گچ‌بري زيبا مربوط به زمان سلجوقيان كشف و در اعماق 3 تا 5/3 متري خشتهاي بسيار بزرگ گبري پيدا شد اين آثار نشان مي‌دهد كه اين مكان در ابتداء آتشكده و معبد زردشتيان بوده كه بعد از مسلمان شدن اهالي تبديل به مسجد شده و در زمان سلجوقيان با سبك معماري آن دوره بازسازي گرديده و در زمان صفويه تعميراتي جهت مرمت آن انجام گرفته است.


2 -  بعضي از اهالي عقيده دارند كه درخت زبان گنجشك در زمان حفاري و احداث قنات رويه كه قبلاً از داخل مسجد مي‌گذشت براي زيبايي و سايباني كاشته شده بود. تا اينكه در زمان وليعهدي امام رضا (ع)  وقتي بني‌هاشم از مدينه به ايران آمدند و مورد حمله سربازان مامون قرار گرفتند. تعدادي از بني‌هاشم آواره بيابانها شدند سه تن از اين بزرگواران كه نوجواناني كم سن و سال بودند به ميمه آمده و در مسجد پناه مي‌گيرند. دشمنان در تعقيب آنها وارد مسجد مي‌شوند كه آنها را دستگير كنند كه با قدرت الهي اين بزرگواران از ديد دشمنان غايب مي‌گردند عده‌اي از اهالي عقيده دارند كه آنزمان درخت زبان گنجشك مسجد وجود داشته و اين بزرگواران در درخت غايب مي‌شوند. عده‌اي از اهالي نيز عقيده دارند كه اين درخت بعدها به عنوان يادبود اين بزرگواران در محلي كه آنها غايب شده بودند كاشته شده است به هر صورت عمر درخت به زمان امامت حضرت علي ابن موسي الرضا ( ع ) مي‌رسيد.

1 -  بيشتر محققيني كه به ديدن مسجد جامع اين شهر توفيق يافته‌اند تاريخ ساختمان اين بنا را قبل از اسلام مي‌دانند و عقيده دارند اين بنا قبلاً آتشكده بوده است. ايرانيان پس از آنكه به آيين اسلام گرويدند شروع به ساختن مساجد كردند چون طرز ساختمان معابد عربي خيلي ساده بود و اين امر با ذوق و سليقه ايرانيان سازش نداشت بناچار مسجد اسلامي اوليه به سبك بئاهاي دوره ساساني برپا شد و از همان روشي كه در ساختن ستونها و بناي طاق در آتشكده معمول بود در بناي مساجد اسلامي پيروي كردند و مساجد اوليه را در جايگاه معبد زردشتيان بنا نهادند.

1-  بعضي از اهالي عقيده دارند كه استاد غلامحسين سهي يكي از سازندگان گنبد حرم حضرت علي ( ع ) در نجف اشرف بوده لذا بعد از مراجعت از نجف گنبد مسجد جامع ميمه را به سبك گنبد نجف اشرف مي‌سازد.

2 -  استاد حسن كاشي‌پز علم تهيه و پختن كاشي را از قم آموخته بود و اكثر كاشي‌هاي وي دست ساخت با نقشه‌هاي ساده بود كه در رديفهاي پايين گنبد نصب گرديد رديفهاي بالاي گنبد كه گل و بته و اسليمي و آيات قرآني بود تماماً توسط استاد حسن اصفهانيان ساخته و نقاشي گرديد.

1-  در عمليات حفاري كه در سال 1336 در غرب مسجد جامع انجام گرفت در عمق 3 تا 5/3 متري خشتهاي بسيار بزرگ ( معروف به خشتهاي گبري ) به ابعاد، طول و عرض 40 سانتيمتر  و قطر 12 سانتيمتر پيدا شد. ( از اين نمونه خشتها در تپه‌هاي سيلك كاشان ديده مي‌شود ).

2 -  همانطوريكه قبلاً ذكر شد پيش از آنكه مسجد بصورت يك ساختمان اسلامي درآيد مكان مقدسي بوده كه زردشتيان آنرا بعنوان آتشكده بكار مي‌بردند ودركنار آن مردگان خود را مي‌گذاشتند مكان نگهداري مردگان سردابه‌هايي محصور شده بدون سقف بود. مردها را در اين سردابه‌ها مي‌گذاشتند و خود از دور مشغول نماز و دعا مي‌شدند تا اينكه جسدها فاسد شوند و توسط لاشخورها و كلاغها و ساير پرندگان گوشت خوار خورده شوند. در حفاريهايي كه در سال 1354 در غرب مسجد جامع انجام شد حفره‌هايي نمايان گرديد كه پر بود از استخوانهاي انسانهايي كه قبلاً در اين محل ريخته شده بودند اين شواهد بهترين دليل بر وجود سردابه‌هاي محل نگهداري مردگان در زمانهاي قديم است.

در شهر يزد هنوز نيز محلهايي وجود دارد كه از همه طرف محصور ولي بدون سقف ساخته شده‌اند كه مردها را در اين محلها گذاشته و از دور براي آمرزش آنها دست به دعا بر مي‌دارند تا كلاغها جمع شده و آنها را بخورند. اگر يكي از كلاغها اول چشم راست را درآورد علامت آنست كه آنشخص از صلحا بوده و آمرزيده شد لذا اجماع مشغول عيش و شادي مي‌شوند. اما اگر كلاغ بطرف چشم چپ ميت برود علامت گناهكاري او است كه همه محزون و غميگن  شده و خيرات و نذرها مي‌دهند كه مرده آمرزيده شود و گناهانش بخشيده شود. ( نقل قول از كتاب مسافرت به ايران يا خاطرات سفر به ايران تاليف محزونيه )

1 -  انوشيروان بنيانگذار سلسله ساساني در يكي از دو شهر اردستان يا زواره بدنيا آمده است.

 

 

 

ادامه دارد........... مطالب تاریخ میمه همزمان  در وبلا گ دیگرم درپرشین بلاگ با نام  نتیجه صدرالاسلام وبه  ادرس :http://alivatank2004.persianblog.com

منتشر می شود.

 

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۳/۲۴ساعت   توسط علی وطن خواه   |