ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی
 خبرنگار بی بی سی در امور ديپلماتيک

پيشرفت ديپلماسی در گرو يافتن راهی برای مذاکره ايران و آمريکا

فرصت يک ماهه شورای امنيت سازمان ملل به ايران برای تعليق غنی سازی اورانيوم رو به پايان است، اما در رفتار دولت ايران نشانه ای از عقب نشينی به چشم نمی آيد.

از سوی ديگر، دولت جورج بوش در واشنگتن، تلاش های خود را برای کمک به گروه های مخالف حکومت ايران افزايش می دهد، مقام های ايرانی تهديد به قطع همکاری با آژانس بين المللی انرژی اتمی می کنند، و گفتگوهای دو کشور بر سر عراق که بسياری به آن اميد بسته بودند، ظاهرا نقش بر آب می شود.

گويی که هر يک از طرفين بدون توجه به ديگری حرف خودش را می زند.

طرف ايرانی تاکيد کرده که عقب نشينی نخواهد کرد و برخی تحليلگران آمريکايی می گويند در موضعگيری ايران نشانه های پوشيده ای می بينند که اين کشور برنامه غنی سازی ديگری نيز دارد که به موازات برنامه اعلام شده پی می گيرد و تا کنون از جامعه جهانی پنهان نگاه داشته است.

در واشنگتن، به رغم حرف های بسياری که در مورد حمايت از گروه های مخالف جمهوری اسلامی زده شده، به نظر می رسد بيشتر بحث موجود بين دو قطب کاملا دور از هم نوسان می کند.

اول، احتمال تقريبا غير قابل تصور يک حمله نظامی همه جانبه عليه تاسيسات هسته ای ايران؛ و ديگری، پرسش دشوار تبعات برنامه همه جانبه اتمی ايران برای منطقه در صورتی که اين کشور به چنين مرحله ای برسد.

در اين ميان به نظر می رسد ديپلماسی راه به جايی نمی برد. صحبت ارتباط مستقيم ميان ايران و آمريکا بر سر مسئله عراق از چند هفته پيشتر به گوش می رسيد، اما اکنون اين احتمال نيز به نظر دود شده و به هوا رفته است.

گفتگوی آمريکا و ايران در حقيقت بر مبنای نگرانی هر دو کشور از وضعيت بحرانی عراق طرح ريزی شده بود. و به اين دليل که هم ايران و هم آمريکا دغدغه های امنيتی کلی تری در منطقه خليج فارس دارند.

بسياری تحليلگران بر اين باورند که اساسا ريشه های تلاش ايران برای خودکفا شدن در برنامه های هسته ای را بايد در نگرانی های امنيتی اين کشور جست.

اما نکته بسيار مهم در اين ميان اين است که هيچ مکانيزم پذيرفته شده ای برای ديدار و گفتگوی مقام های ايرانی و آمريکايی وجود ندارد.

حال اين وضعيت را مقايسه کنيد با مناقشه هسته ای موجود در شبه جزيره کره. در آن مناقشه، ايالات متحده و کره شمالی اين امکان را دارند که در قالب مذاکرات شش جانبه و با حضور کشورهای ديگر ديدار کنند، و در عين حال از گفتگوی مستقيم دو جانبه نيز پرهيز کرده باشند.

بی ترديد گفتگو های شش جانبه بر سر بحران اتمی کره شمالی را نمی توان نمونه درخشانی دانست. اما شايد بتوان از آن به عنوان مثالی بهره برد که شرايط ديدار مستقيم آمريکا و ايران را فراهم کند.

+  نوشته شده در  ۱۳۸۵/۰۲/۱۱ساعت   توسط علی وطن خواه   |