حقيقتا قضاوت در مورد وقايع تاريخی سخت است. همه شما از زمانی که وارد مدرسه شده ايد تا کنون آنچه در مورد قرارداد ترکمنچای شنيده يا خوانده ايد حکايت از خيانتی بزرگ به کشور بوده است. اما امروز موضوع مذاکرات هسته ای شايد شاهد خوبی باشد برای اينکه هر موضوعی را بايد در زمان خود تحليل نمود. امروز اگر بخواهيم بر غنی سازی و ادامه فعاليت های هسته ای تاکيد نماييم بايد يک احتمال را مد نظر قرار دهيم و آن تهديد قدرتهای بزرگ به حمله و نابودی اصل نظام است. اين در حالی است که کشورمان هم اکنون دارای ارتشی منسجم و کارآزموده و دارای سلاحهای متعارف است. اما همين يک احتمال يعنی حمله آمريکا کافيست تا مقامات کشور تصميم بگيرند که از خير غنی سازی بگذرند و عطايش را به لقايش ببخشند.
حال در نظر بگيريد زمان قاجار و وضعيت سياسی و نظامی ايران در آن زمان. کشوری که نه ارتش داشت و نه سلاح نظامی و نه نيروی کارآزموده و نه هيچ برنامه نظامی منسجم و در عوض دو قدرت بزرگ آن زمان يعنی انگليس و روسيه در جنوب و شمال آماده بودند که کل کشور را اشغال نمايند. در چنين وضعيتی آيا مذاکره کنندگانی که قرارداد ترکمنچای را امضا کردند آيا می توانستند تصميم بهتری بگيرند؟