بخش ميمه داراي دو شهر به نامهاي ميمه و وزوان و دو دهستان به نامهاي ونداده و زركان مي باشد.
دهستان ونداده به مركزيت روستاي ونداده شامل روستاهاي ونداده، اذان، خسرو آباد، زياد آباد، قاسم آباد، سعيد آباد، رباط آقا كمال و چغاده و مراوند و دهستان زركان به مركزيت روستاهاي حسن رباط شامل روستاهاي حسن رباط، لوشاب، لاي بيد و موته مي باشد.
شهر ميمه در منتهي اليه شمال اصفهان بين دو رشته كوه زاگرس مركزي و كوه كركس با متوسط ارتفاع 1985 متر و حداثر 3413 متر از سطح دريا بلندترين ارتفاع را در استان اصفهان دارد. ميمه در 100 كيلومتري شمال اصفهان و در جاده ترانزيت اصفهان- تهران قرار گرفته و جمعيت اين منطقه فرهنگي حدود 35000 نفر و از شمال به دليجان و از جنوب به شهرستان شاهين شهر و از غرب به نجف آباد و گلپايگان و از شرق به اردستان، نطنز و قمصر كاشان متصل است. از نظر آب و هوايي داراي آب و هواي سرد و نيمه معتدل در دشت جلگه اي با شيب ملايم و تقريبا با صفات خاص نواحي حاشيه كوير است.
دشت موته كه از نظر محيط زيست يكي از زيباترين زيستگاههاي حيات وحش ايران محسوب مي شود و گونه هاي مختلف جانوري و كمياب همچون آهو-كل – بزكوهي- پلنگ و غيره و همچنين انواع گونه هاي گياهي در آن يافت مي شود در اين منطقه قرار دارد، همچنين انواع معادن از قبيل معدن طلاي موته (تنها كارخانه تغليظ طلا در خاورميانه) سنگهاي تزئيني در اين منطقه وجود دارد. شغل اكثر مردم در قديم كشاورزي و دامداري سنتي بوده ولي امروز غالب جمعيت ميمه را كارمندان و فرهنگيان تشكيل داده و به عنوان يك شهر فرهنگي در استان اصفهان از آن ياد مي شود.
شهري با افتخار ميزباني از ادبا و نويسندگان و علماي بزرگي همچون رشيد الدين و طواط، ملا محمد باقر داراني، ميرزا حسن شهيدي معروف به صدرالاسلام متخلص به طوبي پدر عبدالوهاب شهيدي استاد موسيقي و آواز سنتي در ايران و مرحوم صادق هدايت كه در سفرنامه خود از آن به نيكي ياد كرده است.
اصالت فرهنگي و قدمت تاريخي ميمه و انديشه هاي غني نشات گرفته از بينش بالاي اجتماعي و فرهنگي اهالي محترم اين منطقه كه عموما از سطح تحصيلات ممتازي در كليه مقاطع علوم جديد و بعضا قديمه برخوردار مي باشد قابل ملاحظه است.
ميمه داراي تاكستانهاي بسيار غني و وسيعي مي باشد كه تا جايي كه ناصر خسرو نيز در سفرنامه خود به اين مطلب اشاره نموده و يادآوري اين نكته در سفرنامه مبين كيفيت محصول انگور و قدمت تاريخي ميمه مي باشد.
در پايان به اميد اين كه در كنار هم بودن و با هم زيستن را به مرحله عمل درآوريم و قهرمانان كشورمان مي توانند از فرهنگ، آداب و رسوم اين خطه فرهنگي از آثار ديدني ذيل بازديد به عمل بياورند:
-شهرك صنعتي بخش ميمه داراي كارخانه هاي سنگهاي ساختماني، صادراتي به كشورهاي عربي و ساير نقاط كشور
-اولين كارخانه استحصال طلاي خاورميانه و ايران در منطقه ميمه (روستاي موته)
-وجود زيستگاههاي طبيعي حيات وحش از جمله آهو، قوچ، ميش، كل و مناظر سرسبز دلپذير آن
-آستان مقدس سيده الصالحه خاتون بنت موسي بن جعفر (ع) و مزارع زعفران صادراتي در روستاي اذان
-زيارتگاههاي روستاي ونداده موسوم به حسينيه دوازده امام (ع) و قدمگاه حضرت علي (ع)
-امامزادگان لوشاب، معادن سنگهاي صادراتي روستاهاي حسن رباط و لاي بيد
-رشته قنات ديدني و منحصر به فرد در وزوان و آثار تاريخي شهر وزوان، مزارع سرسبز
-روستاهاي قاسم آباد و مخصوصا مناظر طبيعي روستاي زياد آباد اين روستاي هنرپرور، زادگاه آقاي امرا... احمدجو كارگردان معروف صدا و سيما جمهوري اسلامي
-و از همه مهمتر مسجد جامع شهر ميمه با قدمت تاريخي خاص خود و از جمله افتخارات ويژه اين خطه بوده كه مي تواند جزء جاذبه هاي گردشگري، زيارتي، تفريحي و صنعتي به شمار برود
مكانهاي ديدني و آثار تاريخي ميمه
مسجدجامع ميمه:
از بناهاي قديمي است و بر اساس شهادت سنگ محراب گرانقيمت آن كه به لحاظ امنيتي در موزه ايران باستان نگهداري مي شود متعلق به قرن پنجم هجري است. اين مسجد داراي تقدس و اهميت ويژه اي است و مردم منطقه به سان زيارتگاه به ديدارش مي شتابند و جان خود را در مصفاي زلال معنويتش شستشو مي دهند. بر ديواره محراب وسقف آن خطوط برجسته و نقاشي شده اي از ميرزا عبدالوهاب بن محمد طاهر ميمه اي است كه تاريخ نگارش و نقاشي آن به 150 سال قبل برمي گردد. اين هنرمند شهير از نوادگان شهيد ثاني است.
آستان مقدس سيده الصالحه خاتون بنت موسي بن جعفر (ع):
در روستاي اذان واقع و از زيارتگاههاي عام و خاص است. آن بزرگوار كه با تعبير نگين سبز منطقه ميمه شناخته مي شود در زمان ولايت امام رضا (ع) از مدينه رهسپار طوس مي گردند كه به جهت آزار و اذيت دشمنان و بروز مشقت و سختي بيمار و در روستاي اذان به ديدار معبود مي شتابند. بناي گنبد اين زيارتگاه از يادگاران دوران سلجوقي است.
حمام بزرگ و قديم ميمه:
اين حمام بر اساس بافت مذهبي و اجتماعي هم جواري مساجد و گرمابه ها درگذشته در مجاورت مسجد جامع بنا گرديده و داراي 6 رديف سه تايي سقفهاي مدور و ستونهاي قطور است. بناي حمام به اعتراف كارشناسان ميراث فرهنگي استان اصفهان به عهد صفوي مربوط است كه در سال جاري شهرداري و ميراث فرهنگي اقدام به اصلاح و بهسازي بناي قديمي با حفظ قدمت ارزشمند آن نموده اند.
پناهگاه حيات وحش موته:
از جمله مهمترين زيستگاههاي طبيعي حيات وحش از جمله آهو، قوچ، ميش، كل و بز و مناظر سرسبز و دلپذير و برخوردار از تنوع گياهي درخور توجه است.
قنات مزدآباد ميمه:
با طول 18 كيلومتر و با عمق يك صد متر در قسمتهاي نزديك به مادر چاه ودبي آب زياد هم به رودخانه اي زيرزميني شباهت دارد و هم به لحاظ سنگواره هاي آستالاگميت و آستالاگتيت به غار عليصدر همدان مي نمايد. بر اساس مطالعات زمين شناسان دانشگاه تهران دومين قنات قديمي كشور است با عمري دو هزار ساله.
قنات بزرگ وزوان:
قناتي است به طول 8/1 كيلومتر و داراي آب بندهاي داخل قنات كه در فصل زمستان با بستن آب بندها همه نگهداري آب جهت استفاده در فصل كشاورزي كمك مي شود و هم سفره هاي آب زيرزميني پايين دست غني مي گردد. اين قنات توسط ميراث فرهنگي به ثبت رسيده و در سالهاي گذشته اعتباراتي جهت نگهداري و بهسازي آن هزينه شده است.
از ديگر نقاط تاريخي زيارتي و سياحتي منطقه مي توان به قلاع زياد آباد و وزوان و لاي بيد، قدمگاه حضرت علي (ع) در ونداده، شهرك سينمايي در خسرو آباد، سنگ سوراخي و چاه تره حسن رباط، تخت سرخ، گرگ دره و چشمه گزرتوي ميمه، گرگ دره يا دره دوزخي به گفته كارشناسان ميراث فرهنگي استان اصفهان به دره بزرگ صحراهاي نوادا در آمريكا شباهت دارد اشاره نمود.
کاروانسراي عباسي رباط:
اين كاروانسرا در جوار روستاهاي رباط و چغاده قرار دارد و در اثر مرور زمان و بي توجهي مسئولين قسمتهايي از آن تخريب گرديده است، خوشبختانه تلاشهاي موثر ميراث فرهنگي استان اصفهان در يكي دو سال گذشته اين كاروانسرا را شامل گرديده و در سال آتي اعتباري جهت آغاز به مرمت و بازسازي آن پيش بيني شده است
معادن و صنايع برجسته و منحصر به فرد منطقه:
كارخانه استحصال طلاي موته
معادن طلا در اين روستا تاريخچه اكتشافات اين معادن به زمان امير كبير صدر اعظم فقيد دوران ناصرالدين شاه قاجار برمي گردد، پس از آن نيز بر اساس سنگ نوشته اي كه در نزديكي تخت محمد جعفر در داخل كلبه اي سنگي و بر ديوار همان كلبه حكاكي شده است در بيستم محرم يك هزار و سيصد و بيست قمري توسط صدرالاسلام شهيدي و چند تن ديگر عمليات اكتشافي انجام شده است. كارخانه استحصال طلاي موته اولين كارخانه استحصال طلا در خاورميانه است و در دو مرحله توسط مير حسين موسوي نخست وزير دهه 60 و حسن حبيبي معاون اول رئيس جمهور وقت افتتاح گرديده است.
معادن سنگهاي تزئيناتي لاي بيد كه اين روستا را داراي اشتهار ملي نموده است.
شهرك صنعتي بخش ميمه و كارخانه هاي روغن سعيد كشت و گلبهار و آهكان و پليمر از صنايع در خور توجه اين بخش مي باشند
قرار است با همین دوستان کاری بس مهم و تاثیر گذار را در راستای اعتلای فرهنگ سرزمین آبا ء و اجدادی مان به پیش ببریم و نیازمند یاری سبز شما به لحاظ معنوی هستیم.
افکاری نه رفیع بلکه جامع و مستمر داریم . دوست دارم بی قید و بند و رها نباشد. به زودی پیشنهادات و طرح و نظرات خودم را درباره راه اندازی سایتی جامع درباره میمه (خیلی کاملتر از این وبلاگ) ارائه
می دهم. فقط نیازمند کمی وقت هستم. زمان فراغت برای من سراب شده است .البته برای اینکار مهم و خطیر جایگاهی یافت می شود.
بسته پیشنهادی من شامل راه اندازی سریع موزه مردم شناسی میمه در محل حمام صفوی / تاسیس انجمن میمه وطن با حضور اقشار مختلف با رویکردی نخبه گرایانه / گشودن باب انتقاد و چالش برای بهتر شدن امور محلی / تقدیر از نخبگان شهرمان در هر زمینه در هرسال و چند پیشنهاد دیگرمی باشد . در ضمن پیشنهادات خود را درباره نام سایت برایم ارسال کنید. نام سایت حتما دربرگیرنده کلمه میمه باشد.
تشریح قضایا و دیگرمسائل باشد برای ۳۱شهريور که بلاگري من در اين وب نوشت يکساله مي شود.البته بلاگر بودنم سه ساله (وبلاگ نتيجه صدرالاسلام درسال 83 راه اندازي شد ودر تيرماه ۸۴ ساماندهي شد)
خوانندگان عزیز سلام
سرانجام موعد گشودن صفحاتی از تاریخ غنی شهر باستانی مان میمه فرا رسید. از اين پس براي بار دوم تاريخ ميمه در اين وبلاگ منتشر مي شود.
البته این مهم به کمک استاد فرزانه و دوست گرامی آقای محمد تقی معینیان میسر شد. در حقیقت مطالب تاریخ میمه پژوهشی درخور توجه از استاد گرامی اقای محمد تقی معینیان است که امیدوارم به همین منوال راه خود را ادامه دهد. گفتنی است این مطالب در بخش های مختلف ارائه می گردد و شامل تاریخ اماکن مذهبی میمه ، قنات مزدآباد و..... می باشد. امید است که با بهر ه گیری از مطالب و بازگویی و باز خوانی آن به ژرف اندیشی در تاریخ و فرهنگ شهرمان میمه ،کمک کنیم و به زحمات فرزانه ارجمند و محقق عزیز این متون ، ارج نهیم .
همچنين جا دارد از
مرحومان
صدرالاسلام شهيدی
حاج ناصر گرانمايه
حاج عيسی گرانمايه
حمزه محمد صادق زارع
حاج محمد صادق معينيان
استاد حاج عباسعلي اسگری
استاد حاج نجف قلي اشتري
استاد حسن توكل
استادکاشی پز
و افرادی که به نوعی در عمرانی مسجد جامع ميمه نقش به سزايی داشتندبه نيکی ياد کنم و ازدرگاه ايزد باری تعالی برای انها طلب مغفرت و بخشش می کنم .
ونيز از بزرگان و اهالی ميمه که اکنون برای اين شهر مثمرثمر هستند و ساير افرادی که در عمرانی / حفظ و تعمير ات مسجد تلاش داشتند و دارند / متشکرم .
قنات مزد آبا د شهر میمه (شگفت انگیزترین قنات جهان)
مقدمه
قنات کلمه ای است عربی كه مفهوم لغوی آن (نیزه) و جمع آن (قنوات و قنیّات) است که بعدها به معنی راه آب روان، در زیر زمین آمده است . این کلمه در زبان عبری ( قانو و قنا ) و در لاتین ( کانا ) و در زبان پهلوی ( کهس ) گفته می شود و معادل فارسی آن کاریز یا کهریز كه همان ریختن کاه برای امتحان جریان آب است .
قنات در ابتدا یک فن آبیاری نبود. معدنکاران كه در جستجو سرب و مس در کوههای زاگرس بودند در حین حفاری تونلهای معدن با سفره های آب زیر زمینی دچار مشکل می شدند. آنها با ایجاد کانال و زهکش در کف تونلهای معادن، مشکل آب تونلها را حل می کردند كه به طور تصادفی به تکنیک قنات دست یافتند و وسیلهای بنیادی در جهت بر آوردن نیازهای خود به آب بویژه در فعالیتهای کشاورزی ابداع نمودند.
قدیمی ترین آثار قنات در جهان در شمال ایران کشف شده كه قدمت 3000 ساله دارد.
اصولًا ایرانیان قبل از دوره هخامنشی با قنات آشنائی داشته اند. سارگون دوم پادشاه آشور در سال 714 پیش از میلاد قناتی را در ارومیه دیده و گزارش کرده است. پسر او سلطان سنا شریب به تقلید از ایرانیان در شهر (اربلا) قناتي را حفاری نموده است. در سال 550 قبل از میلاد در زمان پادشاهی دولت ماد، دشمن برای تسليم شهر اکباتان پایتخت دولت ماد، مسیر قناتی كه آب شهر را تأمین می کرده منحرف کرده تا شهر سقوط کند. پولیبیوس مورخ یونانی در قرن دوم قبل از میلاد از قناتی سخن گفته كه در کویر ایران در اوج تمدن فارسیان حفاری شده است.
در زمانهاي اشکانیان و ساسانیان استفاده از قنات برای آبیاری مزارع رایج بوده است. پس از اسلام اولین قنات برای تأمین آب شرب شهر مکه توسط همسرهارون الرشید حفاری شدكه با حمله مغول قنات و شبکه آبیاری آن ویران شد.
3 5
شواهد تاریخي نشان می دهد که ابداع قنات یک پدیده قدیمی در ایران بوده كه بعدها در تمامی سرزمین هایی که تحت نفوذ وسیطره فرهنگ فارسیان در آمده رواج پیدا کرده و سپس به شمال آفریقا، اسپانیا، قبرس، سیسیل و قاره آمریکا انتقال یافته است.
براساس اعلام سازمان یونسکو قناتهای جهان در ایران قرار دارد. بر اساس آمار حدود 37500 رشته قنات در ایران حفاری شده که 32164 رشته آن با آبدهی 6 10 × 9823 متر مکعب هنوز فعال است. قنوات ایران دارای ویژگیهای خاص خود می باشند و در بین آنها تعدادی از قنوات ویژگیهای منحصر بفرد دارند. از معروفترین و شگفت انگیزترین قنوات ایران و جهان می توان قنوات ذیل را نام برد.
قنوات معروف و شگفت انگیزایران
1ـ قنات گناباد: طول این قنات چهار فرسنگ (24 کیلو متر) و مادر چاه آن300 گز (300 متر ) است. این قنات 2500 سال قدمت دارد و طول رشته های هشتگانه آن 35 کیلومتر است.
2ـ قنات فیروز آباد مجو مرد یزد: این قنات بنام دختر یزدگرد ساسانی نامگذاری شده است. طول قنات 70 کیلومتر و دارای 1750 حلقه چاه با مادر چاهی به عمق 87 متر است.
3ـ قنات ارونه اردستان: این قنات بیش از دو هزار سال قدمت دارد و پر آب ترین قنات کویری ایران است. طول اين قنات 45 کیلومتر و مادر چاه آن 66 متر و میزان آبدهی آن 80 لیتر در ثانیه است.
4ـ قنات روستای ابراهیم اراک: این قنات بیش از هزار سال قدمت دارد. مادر چاه این قنات مخروطی شکل است. قطر دهانه میله چاه یک متر و قطر محل اتصال میله چاه به تونل حدود 11 متر است این قنات 20 کیلومتر طول و عمق مادر چاه آن 115 متر است.
5ـ قنات مون اردستان: این قنات دو طبقه است و هر طبقه آب مستقلی دارد. طبقه رو سه متر از طبقه زیر بالاتر است. مادر چاه قنات دو قلو است دو میله چاه در کنار یکدیگر قرار دارد. یکی از میله ها متعلق به قنات بالایی به عمق 27 متر و د یگری متعلق به قنات زیرین که 30 متر عمق دارد. از مادر چاه به بعد قنات دارای میله های مشترک است. مجرای قنات بالایی هنگامی كه به میله چاه می رسد خود را با قوسی نیم دایره از کنار میله دور زده مجدداً در طول مسیر مستقیم کوره و موازی با مسیر قنات زیرین جاری می گردد.
6ـ قنات مزد آباد شهر میمه: دشت جلگه ای میمه دشتی وسیع و هموار، با شیبی بسیار ملایم( بطور متوسط 5% ) است که مابین ارتفاعات حاصل از جنش های کوهزائی البرز مرکزی در شمال و شرق و ارتفاعات حاصل از جنشهای کوهزائی زاگرس در غرب قرار گرفته است.
این دشت با 1965 تا 2003 متر ارتفاع از سطح دریا، بلند ترین دشت جلگه ای در استان اصفهان است که دارای بارندگی بسیارکم و ذخیره آبهای زیرزمینی بسیار کم و فقیر است. بطوریکه از 56 رشته قنات حفاری شده در این دشت تنها در حال حاضر 23 رشته قنات آبدار است و مورد بهره برداری قرار می گیرد ما بقی تمامأ تخریب و نابود گردیده است.
معروفترین قنات در این دشت قنات مزد آباد میمه است که زمان حفاری آنرا به زمان حکومت بهمن ابن اسفندیار(هخامنشی)یا دوره حکومت انوشیروان(ساسانی) نسبت می دهند.
این قنات از نظر ساختمانی و سبک حفاری به سبک قنوات دوره ساسانیان حفاری گردیده است.(چاههای مستطیل شکل، تونلهای دو طبقه، بند و سد ذخیره آب زيرزميني )
براساس گزارش سازمان یو نسکو در سطح جهان قنوات بسیار زیادی(حدود چند صد هزار) وجود دارد بطوری که طول قنوات حفاری شده در سطح جهان چهار برابر نصف النهار گرینویچ است. اخیراً از طرف سازمان جهانی یونسکو در نظر است قنوات نمونه و با ارزش شناسائی و بعنوان آثار ملی جهانی مورد توجه و حمایت قرار گیرند.
1 5
کارشناسان سازمان یونسکو عقیده دارند بخاطر نقشی که قنوات در آبیاری زمینهای مزروعی و تامین آب آشامیدنی در گذشته و حال دارند. آنچنان دارای اهمیت و ارزش بوده و هستند که فن قنات سازی از ایران به تقریباً کشورهای جهان گسترش پیدا کرده است.
از طرف یونسکو قنات دو طبقه مون اردستان، قنات مزد آباد میمه و قنات بزرگ وزوان در مابین چند صد هزار قنات جهان به عنوان اعجاب انگیز ترین قنوات در سطح جهان معرفی شده است.کارشناسان یونسکو عقیده دارند ویژگیهای قنات مزدآباد(چاههای مستطیل شکل، سد و بند ذخیره آب زیر زمینی آن) باعث گردیده که این قنات به عنوان قناتی منحصر بفرد در سطح جهان مطرح گردد.
سازمان یونسکو بهترین راه و شیوه برای جلوگیری از هدر رفتن آب قنوات در فصل زمستان را ایجاد بند و سد در درون قنوات پیشنهاد می کند نمونه بارز و مؤثر در این شیوه را قنات مزد آباد میمه و قنات وزوان معرفی میکند.
همانطوریکه قبلاً ذکر شد در ایران حدود 32164 قنات دایر موجود است که از بین این قنوات، قنات ((مزد آباد میمه)) و قنات دو طبقه ((مون اردستان))مشخصاتی استثنائی دارند.
آقای دکتر بهنیا در کتاب قنوات ایران آورده است.
((تاآنجائیکه نگارنده، قنوات معروف ایران و بعضی از کشورهای جهان را مشاهده و بررسی نمودهام نظیر قنوات((مزد آباد میمه)) و((مون اردستان))، قنات بزرگ ((ابوزید آباد کاشان)) و قنات بزرگ((وزوان)) در هیچیک از کشورها یافت نمی شود و در متون تحقیقی نیز وجود قنواتی نظیراین قنوات گزارش نشده است)). در حال حاضر در شهر میمه سه رشته قنات دایر و آباد بنامهای
(مزد آباد، بیر ورویه) وجود دارد.
که هركدام بطور مجزا مزرعه ای و باغستانهائی دارند که با آب آنها آبیاری می گردد.
در زمانهای قدیم 23 رشته قنات میمه مزارع مستقل و جدا داشتند ولی بر اثر تخریب اکثر آنها، به مرور زمان مزارع به همدیگر متصل و تبدیل به یک واحد کشاورزی شده اند. حال زمینهای کشاورزی شهر میمه در کل در سه قسمت اطراف شهر قرار گرفته اند و اکثر این زمینها و باغات به وسیله سه رشته قنات مزدآباد، بیر، و رویه آبیاری می گردند.
وجه تسمیه قنات مزد آباد
در مورد وجه تسمیه این قنات نظرات مختلفی وجود دارد از جمله :
1ـ عده ای از صاحب نظران محلی عقیده دارند که این قنات در زمان ساسانیان بدستور انوشیروان حفاری وبنا گردیده است و نام اولیه قنات بنام خداي زردتشتیان (اهورامزدا آباد) نامگذاری شده است[1] (این قنات اولین قناتی است که در این محل حفاری شده وبنا ی اولیه شهر را هم منصوب به وجود آب وآبادانی این قنات می دانند)[2].
2ـ عده ای از صاحب نظران نیز عقیده دارند که این قنات توسط عمده مالکان بزرگ زردشتی با پرداختن اُجر ودستمزد به بردگان رومی و یونانی در زمان ساسانیان حفاری شده و به همین دلیل آنرا (مزدآباد) نام نهاده اند.
به هر صورت اگر نام اهورا مزدا (الهه زردشتیان ) را دلیل این وجه تسمیه بدانیم بایستی گفت به دلیل کثرت استعمال نام اهورا مزدا، وهمچنین بواسطه نفوذ اعراب در این خطه بعد از ظهور اسلام واز بین رفتن القاب زردشتی (اهورا مزدا ) از اول نام قنات حذف و(اهورامزدآباد) به ( مزدآباد) خلاصه گردیده است.
آقای پاسکال کارشناس سازمان یونسکو در بازدید خود از قنوات مزدآباد و بیر در میمه آورده است .
نگارنده در بازدید از قنوات زیبا و دیدنی
( مزدآباد و بیر ) در شهر میمه اصفهان، سیستم بسیار جالبی را كه برای مهار کردن آب بکار می رود مشاهده کردم. این سیستم در قنات مزدآباد خراب شده و آثاری از آن باقی مانده اما در قنات بیر و قنات بزرگ شهر وزوان همچنان فعال است. شرح مختصر این سیستم در قنات بیر چنین است كه یکی از میله های قنات را كه حدود 600 متر از مادر چاه فاصله دارد. به قطر حدود 3 متر گشاد کرده اند و دیواری به ضخامت 1 متر، عرض 3 متر و بلندی کل عمق چاه از سنگ و ساروج ساخته اند. بر روی این دیوار، به فاصله یک متر به یک متر، 7 سوراخ استوانه ای به قطر حدود 30 سانتی متر تعبیه کرده اند. کوره این قنات از انتهای این دیوار عبور می كند. هفتمین سوراخ 7 متر از لبه تاج کوره قنات فاصله دارد. اول آذرماه هر سال، هم دهانه کوره و هم دهانه 7 سوراخ را با سنگ و سیمان و گونیهای پر از کاه می گیرند. طبیعی است مقداری از آب در پشت این سد زیر زمینی ذخیره می شود. در اواخر فروردین اولین سوراخ را باز می کنند حدود
10 روز طول می کشد تا آب به زیر سوراخ اول افت کند. به همین ترتیب پس از حدود هر 10 روز سوراخهای دوم، سوم و الی آخر را باز می کنند.
احداث سد زیر زمینی یکی از بهترین روشهای حفظ آب در فصل زمستان در قنوات است كه از ابتکارات اهالی شهر میمه بوده و در هیچ نقطه ایران و جهان سابقه ندارد. این روش در سه قنات ( مزدآباد و بیر ) در شهر میمه و قنات بزرگ شهروزوان از توایع بخش میمه وجود دارد و از افتخارات و ابتکارات مردم این منطقه است.
ویژگیهای بستر قنات مزدآباد
بستر قنات مزدآباد دارای بهترین نوع خاک، خاکی با سختی و نرمی معتدل، چسبنده و شیرین طعم و خوشبو است و بدلیل مخلوط بودن خاک بستر با مقداری ریگ، بستر و دیواره قنات محکم و بادوام است. در این گونه خاکها رطوبت اصلی و طبیعی باعث می شود كه خاک از حل شدن در آب محفوظ بماند. هر خاکی كه در آن رطوبت اصلی وجود داشته باشد اگر در مجاورت هوا قرار گیرد به محض آن که رطوبت طبیعی اش خشک شود در آب حل می گردد و دیگر چسبندگی ندارد. پس کاريزها و نهرهایي كه در خشکی حفر می شوند اگر خاک بسترشان دارای رطوبت اصلی باشد مسلماً جریان آب در آنها اثری باقی نمی گذارد و بدین سبب هرگاه کاریز یا جوبی در این نوع خاک حفر شود به محض آنکه قسمت حفر شده در مجاورت هوا قرار گیرد رطوبتش زایل می شود و فرو می ریزد.
بیشتر مقنیان و مردم از این موضوع بیخبرند. بدین معنی كه اول، قسمتهای غیرآبده ( خشگه کار ) را لایروبی می کنند و سپس به لایروبی بخشهای آبده می پردازند. با فرو نشست سطح ایستیابی آب، قسمتی از دیواره از آب خارج شده و خاکهای آن می خشکد و رطوبت اصلی اش زایل می شود و چون آب به قسمتهای خشکیده نمی رسد اطراف آن واریزمی کند و فرو می ریزد. ( عملی كه در زمان آبیاری باغات سربره ) برای بخشهای نو کن قنات مزدآباد اتفاق می افتد. برای پیشگیری از این ریزش بایستی لایروبی در قسمتهای آبده و خشکه کار همزمان انجام شود. این روش لایروبی باعث می شود رطوبت اصلی دیوارها باقی بماند و پایین رفتن آب باعث ریزش دیوارها نگردد. آقای دكتر مکنون كه در سال 63 از قنوات منطقه میمه بازدید کرده اند عقیده دارد بهترین زمان برای لایروبی قنوات شهر میمه در مواقع کم آبی دو ماه ( شهریورو مهرماه ) است.
آب قنات مزدآباد كه بزرگترين و قديميترين قنات اين منطقه است در يك كيلومتري شمال شهر ميمه در ابتداي باغات شمالي شهر بر روي زمين ظاهر ميگردد. اين قنات پرآبترين قنات در ناحیه شمالی استان اصفهان است که ریشه د رتاریخ و هویت عمران و آبادانی این منطقه دارد. بنابر گزارش وزارت نیرو در سال 1362 میزان آبدهی این قنات 110 لیتر در ثانیه بوده اما در حال حاضر آبدهي اين قنات كمتر از 50 ليتر در ثانيه شده است.
طول قنات مزدآباد 18 کیلومتر و جهت آن جنوب غربی و شمال شرقی بطرف روستای جوشقان قالی امتداد دارد. تعداد حلقه چاههای این قنات 615 حلقه است که بعضی از حلقه چاهها به مرور زمان بر اثر عوامل نامساعد طبیعی صاف گردیده و فقط آثار کمی از آنها باقی مانده است که نشاندهنده قدمت تاریخی این قنات است.
آقای عیسی گرانمایه در سال 1341 در زمانی که این قنات بوسیله سیل تخریب گردیده بود برای بررسی هزینه لایروبی و مشخص نمودن تعداد چاههای تخریب شده از سیل تحقیقات وسیعی در مورد تعداد حلقه چاهها، فاصله حلقه چاهها از یکدیگر و عمق آنها انجام داده که خلاصه آن بشرح ذیل است.
ابتدای قنات مزدآباد از بالای باغات سربره شروع و انتهای آن از رودخانه جوشقان 12 پشته جلو می رود. دو حلقه نیز در کف رودخانه جوشقان قرار دارد که رویهم می شود 14 پشته[3] .
چاههای قنات مزدآباد از مظهر قنات در سر بره تا انتهای هر شاخه.[4]
الف - رشته مزدآباد
1- از ابتدای سربره تا یکصد و هشتاد حلقه هر کدام بفاصله بیست و پنج متر و عمق از 4 تا 13 متر.
2- پنجاه حلقه وسط قنات هر کدام بفاصله سی و پنج متر و عمق از 12 تا 45 متر.
3- پنجاه و چهار حلقه انتهای قنات هر کدام به فاصله چهل متر و عمق 45 تا 72 متر.
رویهم فاصله حلقه چاهها از ابتدا تا انتهای مزدآباد ( 8410 متر ) هشت هزار و چهارصد و ده متر( ضمناً از محل انشعاب سورله تا انتهای قنات مزدآباد 125 حلقه چاه است ).
ب- رشته سورله
از سر دوالج تا انتهای سورله تعداد 206 حلقه چاه وجود دارد به شرح زیر:
1 - از بند دوالج تا بند سورله 12 پشته چهل متری
2 - ازبند سورله تا انتهاي132 پشته 35 متری
3- از محل انشعاب سورله از رشته مزدآباد تا سربند دوالج62 پشته 40 متری رشته اصلی سورله
متر 2160 = متر30× 72 پشته
متر 2400 = متر 40× 60 پشته
ج - رشته های نجک
1 - رشته نجگ به سمت میانجی رز ( متر 1470 = متر35× 42 پشته )
2 - رشته زیرنجگ به سمت کوه بمبار ( متر 360 = متر 30 × 12 پشته )
3 - رشته بالای نجگ به سمت تپه های دو گوش ( متر 320 = متر 40 × 8 پشته )[5]
این قنات بنابر گفته مقنیهای سالخورده و با تجربه، دقیقاً به شکل قنوات گبری است[6] که تاریخ حفاری آنها به دوره های قبل از اسلام می رسد.
عمیق ترین چاه این قنات در حال حاضر ( ما در چاه یا چاه لنگی یه ) به 72 متر می رسد که
پشته های انتهایی تماماً پرشده و فقط آثاری از آنها وجود دارد که نشان می دهد سالهاست که پرشده و لایروبی نگردیده اند.
اگر دبی آب قنات مزدآباد را از بدو بنا تاکنون 110 لیتر در ثانیه ( آمار نامه سال 1362 ) و قدمت بنای این قنات را حداقل1500 سال پیش در نظر بگیریم می توان ادعا نمود که در این مدت از این قنات آبی در حد دریاچه ای به طول 230 کیلومتر و عرض 196 کیلومتر با عمق 300 متر، خارج شده است.
به راستی آنان که اندکی تعمق کرده باشند و حساب سرشان بشود می دانند که این لوله های باریک آب قنات که در دشتها جریان دارند، چه سرمایه بزرگی برای این مردم بوده و خواهد بود، مسئله آشکار است. این قنات علاوه بر اینکه طی صدها سال باعث تداوم حیات و دلبستگی مردم به این منطقه شده، در حال حاضر نیز حداقل 500 قطعه باغ و حدود سی هزار هکتار زمینهای کشاورزی این منطقه را آبیاری می کند. در قدیم آسیابهایی که از آب این قنات به گردش در می آمدند و برای اهالی آرد تهیه می کردند روزانه 500 من گندم را آرد می کردند.
واقعاً جای تعجب است که ما ساکنان این شهر حتی یک بار هم، شكر این نعمت رایگان را بر زبان نیاورده ایم. این قنات ارزشمند توجه می خواهد که در این سالها کمتر به این امر توجه شده، این قنات باید بیمه باشد این قنات باید بعنوان یکی از قنوات زیبا و شگفت انگیز کشور بعنوان یک اثر ملی ثبت و مورد حمایت قرار گیرد تا هر وقت آب آن بند آمد فوراً با پرداخت پول قنائي آب دوباره جاری گردد. ارزش این قنات زمانی مشخص می شود که با اندکی تعمیق باور کنیم که به یمن برکت این قنات این منطقه در زمانهای بسیار قدیم و در طول تاریخ عمران و آبادانی خود صاحب جمعیت، قلعه، بنا و بنگاه گردیده و جمعیتهایی را نان داده و خلقی را به خود متکی و امیدوار به آینده محفوظ داشته است.
متاسفانه در سالهای اخیر بخاطر بی توجهی و حفر چاههای عمیق در اطراف این قنات، نزدیک است که این قنات نیز مانند 19 رشته قنات دیگر این شهر، از آب خالی و اتکاء مردم به این قنات خالی شود و پیوندها بگسلند.
گمان نرود که حفر این گونه قناتها خیلی ساده و آسان صورت گرفته است. افرادي مثل گنجعلی خان که سی سال حکومت کرمان را داشت با آنهمه امکانات و ثروت تنها يك قنات کوچک کهنه را توانست حفر کند. اگر درتاریخ دوهزار و اندی ساله این شهر فقط هشتاد حاکم 30 ساله داشتیم تنها می توانستند 35 قنات را آباد و حفاری کنند. حال آنکه در منطقه ( بخش میمه ) حداقل 56 رشته قنات وجود داشته است. اگر هر قنات بطور متوسط 6 کیلومتر رایین داشته باشد بیش از 336 کیلومتر قنات در این منطقه حفر شده که یکی از آنها همین قنات مزدآباد است که عمر آن به پرستش اهورا مزدا می رسد و هنوز بعضی از ریش سفیدان عقیده دارند که ( ماهی با طوق سبز حافظ این قنات است و اگر کسی آن ماهی را ببیند کور می شود )
می گویند در زمان حفاری، قنات مزدآباد در قسمتی از مسیر خود به سنگ وکمر رسید حدادان را بر سر قنات برده، لحظه به لحظه کلنگها را جهت مقنیان آتشکاری و تیز می نمودند و چنان اهتمام می شد که در شبها نیز کارگران پوست می پوشیدند وکار می کردند تا از سنگ و کمر گذشت ( تا چه حد فداکاری ) باید دانست که قوام اقتصادی این منطقه طی صدها سال براساس پیوستگی این روستا به این قنات بوده است. اگر روزی این قنات از آب خالي و اتكا مردم به اين قنات خالي شود و پيوندها بگسلند و سفره آب اين قنات بر اثر حفر چاهای عمیق زه بر شود. بله ( چاه عمیق ) یک عامل پیشرفته کشاورزی که آب زیرزمینی را به راحتی بالا می کشد اما وقتی قرار باشد زیادتر از ذخایر یک منطقه آب بالا بکشد. نتیجه اش خشک شدن قنات یا چاه همسایه و در واقع یک نوع دزدی آب است منتهی د رقدیم آب سهم قنات مردم را در شب تاریک می دزدیدند حال در روز روشن از زیر زمین بالا می کشند. اگر خدای نکرده قنات مزدآباد روزی خشک شود در آن وقت اهمیت و قداست این قنات بر همگان آشکار خواهد شد.
متاسفانه در چند سال اخیر، بدلیل حفاری چاههای عمیق و نیم عمیق و برداشت بیش از ظرفیت آب از چاههای عمیق و نیمه عمیق بالا دست و پایین دست ( بخصوص دو حلقه چاه عمیق روستای جوشقان قالی در بالا دست قنات )، خشکسالیهای پی در پی و افت سطح ایستیابی آب و دستکاریهای غیر کارشناسی افراد مبتدی و ناآشنا به شرایط طبیعی و ساختار این قنات، علیرغم تلاشهای فراوان و قابل تقدیر چند تن از اهالی جهت لایروبی و بازسازی بخشهایی از این قنات، آب قنات کاهش قابل چشمگیری یافته و اهالی را شدیداً ناراحت و نگران کرده است.
بله: مرگ تدريجی قنات چند هزار ساله دیارمان فرا رسیده است، قناتی که مایه حیات و منشأ عمران و مدنیت شهرمان است، قناتی که شریان حیاتی شهرمان و یادگار پدران و گذشتگانمان است.
بالاخره قنات مزدآباد هم در حال احتضار قرار گرفت و می رود که به سرنوشت 19 قنات دیگر شهرمان دچار شود.
انصافاً: نسلهای آینده در مورد امانتداری ما چه خواهند گفت؟!
جواب ما به نسلهای آینده چیست؟!
آیا در سالهای آینده از دهانه این قنات، همچون هزاران سال گذشته، نسیم دل انگیز آب به مشام خواهد رسید؟
خوانندگان عزیز سلام
سرانجام موعد گشودن صفحاتی از تاریخ غنی شهر باستانی مان میمه فرا رسید. از اين پس براي بار دوم تاريخ ميمه در اين وبلاگ منتشر مي شود.
البته این مهم به کمک استاد فرزانه و دوست گرامی آقای محمد تقی معینیان میسر شد. در حقیقت مطالب تاریخ میمه پژوهشی درخور توجه از استاد گرامی اقای محمد تقی معینیان است که امیدوارم به همین منوال راه خود را ادامه دهد. گفتنی است این مطالب در بخش های مختلف ارائه می گردد و شامل تاریخ اماکن مذهبی میمه ، قنات مزدآباد و..... می باشد. امید است که با بهر ه گیری از مطالب و بازگویی و باز خوانی آن به ژرف اندیشی در تاریخ و فرهنگ شهرمان میمه ،کمک کنیم و به زحمات فرزانه ارجمند و محقق عزیز این متون ، ارج نهیم .
همچنين جا دارد از
مرحومان
صدرالاسلام شهيدی
حاج ناصر گرانمايه
حاج عيسی گرانمايه
حمزه محمد صادق زارع
حاج محمد صادق معينيان
استاد حاج عباسعلي اسگری
استاد حاج نجف قلي اشتري
استاد حسن توكل
استادکاشی پز
و افرادی که به نوعی در عمرانی مسجد جامع ميمه نقش به سزايی داشتندبه نيکی ياد کنم و ازدرگاه ايزد باری تعالی برای انها طلب مغفرت و بخشش می کنم .
ونيز از بزرگان و اهالی ميمه که اکنون برای اين شهر مثمرثمر هستند و ساير افرادی که در عمرانی / حفظ و تعمير ات مسجد تلاش داشتند و دارند / متشکرم .
2 - مسجد جامع شهر ميمه
مسجد جامع از زبان مورخين
ملا حسين « فيض كاشاني» صاحب كتاب وافي، داماد ملا صدراي شيرازي از مسجد جامع ميمه بازديدي داشته كه خلاصه مطالب وي در مورد مسجد ميمه به شرح ذيل است. سالي از سالهاي عمر در طي سفري گذرم بر مسجدي در قريه ميمه از توابع كاشان افتاد اين مسجد زيبا به نظر ميرسد يادگار دوران آل بويه باشد و تاريخ تجديد بناي آن چنانكه از كتيبه بالاي محراب آن بر ميآيد 413 هجري قمري است و از حلقههاي ارتباطي مهم بين معماري قبل از اسلام و بعد از اسلام است. در اطراف اين مسجد زيبا، گورستان روستا با سنگهاي منقوش و هنرمندانه خود همراه با بناي قديمي مسجد كه آخرين تلاشهاي خود را براي ايستادن بر پاي خود بكار بسته و بيتوجهي و غفلت نسل حاضر و حادثه جويان را كه بارها كف و زيرپيها و ديوارهايش را جستجو كردهاند و اكنون حتي به پدران خويش نيز رحم نميكنند و گورهايشان را مورد اهانت قرار ميدهند، مشاهده ميشود.
هنوز منبر شكسته و سوخته مسجد در گوشهاي ديده ميشود. سنگ قبرهاي باقيمانده در اطراف مسجد عموماً تاريخي حدود 200 سال پيش را دارند. خوشنويسيهاي هنرمندانه به خطوط ثلث و نسخ، تزئينات گوناگون و بعضاً اسليميهاي اطراف نوشتههاي آيات و روايات مذهبي و نيز اشعاري به زبان كوفي و فارسي سنگ قبرها را مزين كرده ولي چشمگيرترين عنصر هنري و تصويري آنها اشكال گوناگوني از قبيل گلابپاش، تسبيح، سجاده، شانه، شمشير،مهر نماز، سپر و اسب سوار است. گويي سنگ قبر پرده منقوشي است كه بر درآرامگاه ابدي پدران و مادران خود آويختهاند تا حايل دو جهان باشد. علاوه بر اينها آثار باقي مانده از آتشكده اين روستا و نيز ويژگيهاي معماري و جامعه شناسي روستا نيز قابل تعمق است.
ابن بطوطه جهانگرد عرب در سال 727 از مسجد جامع شهر ميمه ديدن كرده است. اين جهانگرد معروف قرن هشتم هجري ضمن مسافرتهاي تاريخي خود به ايران نيز آمده و در سال 727 هجري قمري از اصفهان و توابع آن ديدن نموده، وي بازديد خود از مسجد جامع ميمه را اينگونه توصيف ميكند مسافرت ما در زمين پهناوري آغاز شد كه از مضافات اصفهان بشمار ميرود. در اين طريق نخست به ميمه رسيديم، روستايي نيك و داراي باغهاي انگور و قنوات متعدد و مسجدي زيبا يافتيم كه نهر آبي از وسط آن جاري بود.
در سال 789 هجري در ابتداي يورش سه ساله امير تيمور به موجب وصيت شاه شجاع در سپردن اولاد خود به او، مراسلهاي به سلطان زين العابدين پسر شاه شجاع در اصفهان نوشت و او را به خدمت خواست.. سلطان زين العابدين به اين دعوت اعتنايي نكرد و به فرستاده تيمور هم اجازه بازگشت نداد. امير تيمور از اين حركت در غضب رفت و به قصد تنبيه سلطان زين العابدين از راه همدان،گلپايگان و ميمه خود را به اصفهان رسانيد تا او را تنبيه كند. امير تيمور در خاطرات خود مينويسد مردم منطقه ميمه از ورود من و لشگريانم به منطقه، به استقبال من آمدند و در منطقهاي بنام قرقچي گوسفندان و گاوهاي زيادي قرباني و پيش كش نمودند. اهالي اين روستا تا مسجد جامع قشون را همراهي كردند. قشون نماز را در مسجد جامع ميمه كه داراي بناي زيبا وديدني با درختاني سرسبز و نهر آبي روان بود، ادا كردند.
امير تيمور به محض رسيدن به اصفهان گروهي از امراي خود را براي گرفتن ماليات بداخل شهر فرستاد اين جماعت در تحصيل ماليات به مردم اصفهان تعدي و ظلمهاي فراوان كردند تا اينكه مردم سر به شورش برداشتند و محصلان و گماشتگان تيموري را كشتند. تيمور براي انتقام به اصفهان حمله برد و جمعيت زيادي از اهالي شهر را گردن زد. امير تيمور بعد از قتل عام مردم اصفهان در راه بازگشت، مردم تمام قراء مسير را قتل عام و تمام اماكن را تخريب نمود. تنها محلي كه از حمله تيمور در امان ماند قريه ميمه بود كه بخاطر خوش خدمتي و استقبال از امير تيمور از دستبرد نيروهاي او سالم ماند.
نقل قول ميگردد كه در زمان متواري شدن اشرف افغان بخاطر حمله نادر افشار وشكست وي از نادر در منطقه مورچه خورت[1] گروهي از سربازان اشرف در مسير فرار خود وارد قريه ميمه شده و تمام اماكن و قنوات را تخريب و اموال اهالي را غارت ميكنند اين غارتگران حتي افرادي را كه در مسجد معتكف شده بودند رحم نكردند و مسجد را بر سر آنها خراب كردند. در كند و كاوي كه در سال 1354 در مسجد قديمي ( ضلع غربي گنبد ) انجام شد استخوانهاي فراواني كه بصورت دسته جمعي در زير خاك دفن شده بودند پيدا شد كه گوياي اين حقيقت بود كه احتمالاً بر اثر حمله دشمنان در روزگاران گذشته مسجد بر سر اهالي خراب شده است.
سبك معماري مسجد چهار ايواني
ايوانهاي شمالي، جنوب و ساير ايوانهاي واقع در اضلاع شرق و غرب، مسجد را به شكل مسجدي چهار ايواني در آورده بود.[2] صحن مسجد كه وسعت زيادي نيز نداشت چهار ضلعي بود و در چهار جانب ايوانهايي داشت با صفههايي در زواياي بالا كه مشرف به صحن بود و دو تا از اين صفهها كه در زواياي جنوب شرقي و شمال شرقي قرار داشتند پنجرههايي داشتند كه به كوچهكناري مسجد باز ميشد از اين صفهها علاوه بر استفادههاي جنبي نظير مكتبخانه و نشيمن بعنوان ديدهباني و اتاقهاي نگهباني نيز استفاده ميگرديد.
نماي داخلي مسجد بيشتر كارهاي آجري ساده بود كه در قسمتهاي تعميري آن گچبري ساده و در بعضي قسمتها گچبري تزئيني كه اكثراً آيات قرآن بود منتقوش گرديده بود. كف ايوانها از كف صحن اندكي مرتفعتر بود. داخل ديوار ايوانها گچ كاري ساده و نماي خارجي آنها آجرهاي برجسته بود.
ايوان شمالي: ايوان شمالي با همان سبك سلجوقي با اندك تغييراتي كه در گچبريهاي آن در قرن نهم و دهم و يازدهم هجري بخصوص در زمان حكمراني حسن بهادر خان معروف به ازون حسن و پادشاهان صفويه داده شده بود، باقي بود.[3]
در ايوان شمالي صفهاي بود با ويژگيهاي يك مكتبخانه كه نشان ميداد در اين صفه قبلاً ملاها بتدريس ميپرداختند ( از اين صفه خوانين نيز در مراسم تعزيه خواني براي تماشاي مراسم تعزيه استفاده ميكردند ).
در گوشه ايوان شمالي منبري منبت كاري وجود داشت كه مداحان و ملاها بر روي آن مينشستند و به روضهخواني ميپرداختند.
ايوان جنوبي: ايوان جنوبي احتمالاً در اثر سيل و عوامل نامساعد جوي تخريب و بجاي آن ايواني ساخته شده بود كه سطح داخلي آن با تختههاي چوبي تزئين گرديده بود.
( تختههاي بكار رفته در اين ايوان با آيات قرآن و نقاشيهاي زيبايي تزئين و آراسته شده بود ).
ايوان شرقي: در ايوان شرقي تحولات ساختماني و تغيير و تبديلهايي به عمل آمده بود كه سبك معماري آن بدرستي قابل تشخيص نبود.
درب اصلي مسجد جامع در زاويه جنوب شرقي اين ايوان واقع گرديده بود ( سر در اين قسمت مسجد داراي دو منار كوچك در بالا و تزئينات گچبري بسيار زيبا در متن و دري منبت كاري شده بود ).
گلدسته خشتي آجري مسجد نيز در زاويه شمال شرقي اين ايوان به ارتفاع 14 متر، بنا گرديده بود. در كل، اين ايوان و دو سر درب زيبا و خوش حالت مسجد كه مزين به كتيبههاي خط كوفي از كاشي فيروزهاي و گچبري زائد الوصفي بود به انضمام بناهاي جنبي از نظر ساختماني وضع مخصوص داشت كه دل هر بينندهاي را تسخير مينمود.
ايوان غربي: اين ايوان بصورت سايهباني در جلو درب ورودي به صحن زير گنبد ساخته شده بود. سبك معماري اين ايوان نيز بخاطر تغييراتي كه در ادوار مختلف داده شده بود چندان مشخص و گويا نبود ولي زيربناي اصلي آن به زمان سلجوقيان ميرسيد.
قبلاً ساختمان صحن و بناهاي اطراف صحن طوري ساخته شده بود كه درب ورودي تمام حجرهها بطرف درب اصلي باز ميشد در داخل حجرهها واطاقها علاوه بر آثاري كه از زمانهاي پيش براي سوگواري ماه محرم جمعآ وري شده بود. سكوهايي براي نشستن در چهار طرف ديوارها ساخته بودند كه مردم محل در اين حجرهها قرآن و سواد ميآموختند. گويا در زمانهاي صفويه و قاجاريه از اين مسجد علاوه بر ادا نماز جماعت و اجراي مراسم سوگواري و روضهخواني بعنوان مكتب خانه نيز استفاده ميشده است. ملاها يكي از ديگري در آن به تدريس قرآن مجيد و همچنين كتب قديمي ميپرداختند ( از جمله كتبي كه در قديم جهت سوادآموزي توسط ملاها به دانشآموزان آموخته ميشد ميتوان از كتب نصاب – حيله المتقين - مفاتيح الجنان - پنجلهم و سياق ) را نام برد كه هر بار يكي از آنها به اتمام ميرسيد شاگرد ميتوانست آن كتاب را كاملاً بخواند و حتي به همدرسان يا شاگردان ديگر بياموزد. احترام و اراداتي كه اهالي ميمه و دهات مجاور نسبت به اين مسجد دارند اهميت خاصي به آن بخشيده است. بطوريكه آنرا نه تنها يك مكان مقدس و خانه خدا كه مكان نماز است ميدانند بلكه از طرفي عقيده دارند كه اين مسجد امامزاده و شفا خانه است و حاجات دردمندان و گرفتاران را برآورده ميكند و از اقصا نقاط اين منطقه براي تبرك و عرض ارادات به اينجا ميآيند و هدايايي بعنوان تقريب به مسجد اهداء ميكنند.
محراب مسجد جامع
در طرف قبله مسجد جامع محرابي وجود دارد كه قبلاً سنگي زيبا و حجاري شده بصورت كتيبهاي منقور از خطوط برجسته كوفي آنرا تزئين كرده بود.[4]
محراب و اطراف محراب مسجد قبلاً بسيار زيبا و با نقاشي،گچبري و كاشيهاي نفيس و داراي تزئينات پيچيده و منحصر بفردي بود كه درتاريخ 551 هـ ق توسط ابوطاهر حسين بن غالي از اهالي كاشان بنا گرديده بود. در بازسازي مسجد اطراف محراب تخريب و سنگ محراب آن به موزه ايران باستان منتقل گرديد و اطراف محراب دوباره توسط
مرحوم صدرالسلام با گچبريهاي زيبا و زائد الوصفي گچبري گرديد.
مرحوم صدرالسلام آيات قرآن را بصورت گل و بته با مهارت خاصي در اطراف محراب گچبري نموده است.[5] تزئينات مزبور تمامي اطراف محراب و هلال طاقنماهاي اطراف و پشت بغلهاي هلالها و ستونهاي گرد طرفين زير گنبد وايوانها و سر در ورودي را فرا گرفته است. و از نظر گچبري از كارهاي بسيار ممتاز و برجسته مساجد ايراني است.
سر درب مسجد
مسجد جامع در قديم داراي سردر زيبا و خوش حالت و خوش طرحي مزين به كتيبههاي خط كوفي از كاشي فيروزهاي با دو گلدسته كوچك بود كه قسمت پايين يكي از منارها ( گلدستهها ) و قسمتي از سر در آن تا سال 1338 باقي بود. در سال 1338 براي ايجاد و احداث خيابان فرهنگ گلدسته و منارها وسردر مسجد تخريب و در نوسازي جديد ديگر گلدسته ساخته نشد. اصولاً سر در مسجد و ايوان شمالي و اطراف محراب بهترين قسمت تزئين شده مسجد بودند كه قسمتهايي از آنها توسط استاد ابوطاهر حسين ابن غالي طراحي و بنا گرديده بود.
تزئينات اين قسمتها همه گچبريهاي نفيس بصورت گل و بته و خطوط ساده كوفي بود. اين تزئينات انتهاي ديوارها، زير سقفها، پشت و بغلهاي هلالها و ستونهاي گرداگرد و اطراف گنبد و ايوانها را نيز فرا گرفته بود.
آجرهاي قديمي مسجد
آجر واژهاي است بابلي و خشت نوشتههايي هستند كه روي آنها فرمان، منشور قانون و احكام نوشته ميشده است. سومريها و بابليها با گلي خميري كه پس از فرو نشستن سيل از كنار رودخانه بدست ميآيد آجر درست ميكردند.
نخستين آجر همزمان با پيدايش آتش اختراع شد. اقوام بين النهرين با مشاهده فرو ريختن گل ديواره كورههاي آتش، پي به خاصيت آجر بردند. ايرانيان نيز خيلي زود به پختن آجر و مصرف آن بويژه از دوره ساسانيان پيبردند. در منطقه ميمه نمونه آجرهاي دوره ساساني به ابعاد 7 ×44×44 در مسجد جامع و محل باغات شمالي شهر ميمه يافت شده كه به شكل نرده مفروش شدهاند.
اين آجرها همان آجرهاي آتشكده ساساني هستند كه در روي پيهاي بناي مسجد جامع بكار رفتهاند. معمولاً در بين مصالح ساختماني بعد از خشت، عنصري كه از همان ابتداي آغاز تمدن و آباداني در اين منطقه تهيه و مورد استفاده قرار گرفته، آجر بوده است. بطوريكه در بناي خيلي قديمي مسجد جامع آجرهايي به ابعاد مختلف از دورانهاي مختلف كشف شده است.[
درخت كهنسال مسجد جامع
در زمان امامت و لايتعهدي علي ابن موسي الرضا ( ع ) در داخل مسجد جامع ميمه در كنار مادي قنات رويه و در مقابل درهاي ورودي غربي وجنوبي مسجد نهال زبان گنجشكي كاشته شد.[1]
اين نهال طي ساليان طولاني عمر خود بر اثر رشد و نمو درختي تنومند و زيبا گرديد كه سطح وسيعي از محوطه مسجد را زير سايه خود داشت.
اين درخت كهنسالترين درخت در منطقه ميمه و يكي از درختان كهنسال استان اصفهان بود كه با زيبايي زائدالوصف خود عامل تزئين و زيبايي مسجد و مورد تقديس و احترام اهالي شهر ميمه و روستاهاي اطراف گرديده بود. اعتقاد و احترام مردم منطقه و كاروانان به اين درخت به حدي بود كه در قديم وقتي كسي بيمار ميشد مقداري از پوست درخت را ميكندند و آنرا در دستمال ميپيچيدند و بر بازوي بيمار ميبستند تا شفاء يابد كه اكثراً مفيد واقع ميگرديد.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي د رسال 1359 تعدادي از جوانان ناآگاه از تمدن و مليت ايراني و اسلامي به خاطر خود باختگي و روشنفكرنمايي جاهلانه خود، كار را به آنجا رساندند كه به آثار طبيعي ملي و آثار تاريخي مردم اين منطقه تجاوز نموده و ايمان و اعتقاد مردم را نسبت به اين درخت به تمسخر گرفته و آنرا بريدند و براي هميشه ريشه كن كردند به اين ترتيب ديگر فقط در تاريخ اين شهر بايد خواند داستان درخت سايه بخش و مقدس مسجد جامع را، آنهم درختي كه خود يك شاهنامه و يك تاريخ زنده بود و سند يك ملت عريق چند هزار ساله و گوياي زنده حوادث عبرت بار تاريخ طولاني نياكان ساكن اين منطقه، به قول سعدي:
برومند باد آن همايون درخت كه در سايه آن توان برد رخت
اشاره به اين درخت تنها براي اهميت تاريخي و سابقه فرهنگي يا به خاطر ارزشهاي اكولوژيكي آن، در منطقهاي كه 7 يا 8 ماه باران ندارد و نميتوان سرنوشت درخت را در اختيار پيچ و مهره بي جسم و جان گذاشت، نيست، بلكه مقصود اين است كه اين درخت مورد تقديس اهالي و يادي از حضرت علي ابن موسي الرضا ( ع ) و ياران و خاندان بزرگوار او بود. اين درخت در ايمان و اعتقادات مذهبي مردم محل جاي ويژه و ارزشمندي داشت كه با محو آن هيچ چيز ديگري نميتواند جاي خالي آنرا بگيرد.
درب چوبي مسجد
درب چوبي اصلي مسجد كه به دالان حوضخانه مسجد و راهرو مسجد آخوندها و صحن مسجد منتهي ميشد از جنس چوب گردو بود كه بر روي دو لنگه در ميچرخيد. روي در قسمتهايي برجسته با خطوط فارسي – كوفي و عربي با آيات قرآن و اشعار فارسي حكاكي شده بود. در گوشههاي در و متن در نيز املاك و قفي مسجد از جمله زمينها و باغات وقفي مسجد در روستاي زيادآباد حكاكي گرديده بود. تاريخ ساخت در به سال سوم هجري ميرسيد. ( سالي كه سنگ محراب حجاري و در محراب نصب گرديد. )
در بالاي اين در دو تكه زنجير بزرگ آويزان بود كه مردم براي گرفتن حاجات خود، خود را به زنجير آويزان يا زنجير را در بغل ميگرفتند و حاجات خود را از خداوند طلب ميكردند. اين درب چوبي حال در انبار مسجد بوسيله خادم پير و مهربان مسجد شيخ بلال خادم نگهداري ميشود.
اين درب از آثار باستاني نفيس در اين منطقه است كه تاكنون از انهدام و دستبرد سودجويان در امان مانده است. جا دارد در داخل مسجد جامع، غرفهاي ايجاد و از اين در نگهداري شود.
گنبد مسجد جامع
معروف است كه درعهد باستان، اين مسجد آتشكدهاي بوده كه بعد از ظهور اسلام در زمان صفويه طرح تبديل آن به مسجد جامع با پيروي مقدماتي از مسجد جامع زواره و اردستان در دستور كار قرار گرفت.[2]
همانطور كه قبلاً توضيح داده شد مسجد اوليه بعد از معبد به پيروزي از مساجد كوشك مانند زواره و اردستان بصورت كوشك مانند ساخته شد. مساجد كوشك مانند داراي چهار رواق ( صفه ) هستند كه گنبدي بلند روي چهار صفه سوار ميگردد. مسجد جامع ميمه نيز در ابتداي ساخت به صورت كوشكي ساخته ميشود تا اينكه بعد از حمله اشراف افغان به اين منطقه قسمتهاي وسيعي از ساختمان مسجد تخريب ميگردد و فقط از چهار صفه دو صفه شرقي باقي ميماند كه در زمان صفويه مجدداً مسجد به سبك چهار ايواني بازسازي ميگردد. در عهد صفويه مرحوم استاد غلامحسين سهي و پسرش با كمك مرحوم استاد باقر ميمهاي گنبدي به سبك گنبدهاي صفويه بر روي چهار ستون باقي مانده از آتشكده قديمي و دو صفه مسجد كوشكي قبلي بنا ميكنند.[3]
در زمان قاجاريه با پيگيري و نظارت مرحوم ميرزا با صفا گنبد جديد پيازي ( اناري ) شكل فعلي بر روي گنبد قديمي ساخته ميشود. در سال 1337 با نظارت و پيگيري مرحوم حاج ناصر گرانمايه و همكاري اهالي بخصوص مرحوم حمزه محمد صادق زارع و مرحوم حاج محمد صادق معينيان گنبد بزرگ بيروني براي اولين بار كاشي ميگردد. كاشي كاري اوليه گنبد با آجرهاي لعابدار آبي روكش دار با اشكال سليمي دهن اژدري متقارن و گلي و بتههاي ظريف كه در ميمه توسط استاد حسن كاشي پز و در اصفهان توسط استاد حسين اصفهانيان پخته ميشد كاشي كاري گرديد.[4] داخل گنبد در سال 1276 هجري قمري گچبري و نقاشي گرديد. گچبري فعلي زير گنبد و اطراف محراب را مرحوم صدرالسلام شهيدي با آيات قرآن كه با مهارت زائد الوصفي بصورت گُل و بوته و اشكال هندسي در آمده است گچبري كرده است.
نقاشيهاي زير گنبد نيز در سال 1361 هـ ق توسط مرحوم استاد حاج عباسعلي اسگري- مرحوم استاد حاج نجف قلي اشتري و مرحوم استاد حسن توكل با طراحي و راهنمايي مرحوم حبيب باصري ترسيم گرديد.
در حال حاضر گنبد جامع گنبدي دوپوش است پوش داخلي غالباً مدور و پوش خارجي مدور مخروطي است. فلسفه دوپوش بودن گنبد به اين دليل است كه احتمالاً براي جلوگيري از نفوذ رطوبت برف و باران به قشر داخلي بنا، پوش ديگري با فاصله مناسب در بالاي پوش اول ايجاد كردهاند. علاوه بر اين منظورهاي تزئيني و زيبايي خواهي نيز در ايجاد پوش دوم مؤثر بوده است. زيرا ايجاد پوش دوم عظمت بيشتري به بنا داده و عظمت خود، از عوامل مهم زيبايي است. زيرا ايجاد پوش دوم باعث گرديده كه خطوط منحني گنبد نرم و مطبوع گرديده و از يك طرف مانند عمودي، نظر را به بالا ميكشد و از طرف ديگر مانند خطوط افقي آرامش ميبخشد. گنبدهاي دوپوش خطوط را تقويت ميكند و به بيننده لذت بيشتري ميبخشد. ضمناً پوش خارجي گنبد مسجد جامع سطح مناسبي براي هنرنمايي استادان آجركار، كاشيكار و خطوط بنايي ايجاد كرده كه عناصر تزئيني چوم مشبك و اسليميها و گل و بتهها را بهتر القاء ميكند و بهترين زمينه را براي تزئين نقوش وخطوط و ساير هزينههاي تزئيني فراهم و جلوهگر مينمايد و در معرض ديد بينندگان ميگذارد.
سوابق تاريخي مسجد جامع
براساس آثار بدست آمده از حفاريهاي اطراف مسجد جامع و سوابق تاريخي شهر ميمه و آثاري كه از قبرستان زردشتيان بجاي مانده چنين استنباط ميگردد كه مسجد جامع قبلاً عبادتگاه و معبد زردشتيان بوده، به همين دليل بعضي عقيده دارند كه مسجد جامع يكي از هزار عبادتگاهي است كه در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) ساخته شده است.
چهار ستون زير گنبد مسجد جامع از خشتها و آجرهاي ضخيمي است كه بوسيله ملاط رس و قطعات ني بيكديگر متصل شدهاند. خشتهاي چهارستون از لحاظ اندازه بسيار قابل توجه است و در كمتر آثار باستاني خشت خام بدين بزرگي ديده ميشود.[5]
اعم از اينكه ما تاريخ اصل اين معبد را از دوره هخامنشي بدانيم يا دوره ساساني يا بازسازي آنرا از دوره ساساني بپنداريم اطلاعات ما را درباره اين معبد حداقل تا 15 قرن قبل از اين پيش ميبرد و نشان ميدهد كه اين بنا در روزگاران قديم بناي مخصوص و جالبي بوده كه مراسم مذهبي در آن برگزار ميشده است.[6]
شهر ميمه بنابر قولي مانند شهرهاي اردستان و زواره در زمان انوشيروان[7] آباد بوده است در شهر ميمه مانند شهرهاي زواره و اردستان در زمان ياقوت خرابههايي از بناهاي عهد ساساني موجود بوده كه تماماً محو گرديده است. در عهد سلجوقيان نيز منطقه ميمه مانند دو منطقه اردستان و زواره منطقهاي ثروتمند گرديده و ابنيه مهمي از آن دوره در اين محل بنا شده است. در حال حاضر شهرهاي اردستان و زاوره داراي قديميترين مساجد كوشك مانند ميباشند كه در زمان سلجوقيان تبديل به مساجد چهار ايواني گرديده است. شهر ميمه نيز مسجدي دقيقاً مشابه مساجد جامع اين دو شهر دارد. شباهات و توازون عجيبي كه در مقدرات اين سه شهر مشاهده ميشود ( منحصر و محدود به تاريخ عمومي سه شهر مذكور است ).
مساجد شهرهاي زواره و اردستان در سالهاي 553 تا 555 هجري از حالت كوشك به چهارايواني تغيير بنا داده شدهاند ( اين مبناهاي تاريخي ميتواند مبناي تاريخي بر تغيير ساختمان مسجد جامع شهر ميمه از كوشك به چهار ايواني باشد ).
به همين دليل احتمال داده ميشود مسجد جامع شهر ميمه نيز همزمان با مساجد جامع شهرهاي زواره و اردستان از حالت كوشك مانند به سبك معماري سلجوقيان ( مساجد چهار ايواني ) تغيير بنا داده باشد.
احتمالاً مسجد چهار ايواني ميمه مشتمل بر شبستان چهارگوش خوش طرحي بوده كه گنبد شيواي آجري بر فراز آن استوار و درجلوي شبستان ايوان بزرگي بنا شده بود و در دو جانب، شبستان بزرگ شبستانهاي كوچكتر با رواقهاي كوچكتر قرار داشته. از آثار و قرائن چنين بر ميآيد كه در قرن سوم هجري بناي اوليه آتشكده تبديل به مسجد ميگردد. اين بنا ابتدا بصورت مساجد كوشك مانند ساخته ميشود تا اينكه در قرن 6 هجري براي احداث ايوانها و شبستانها و قسمتهاي متصل به آن، وضع مسجد اوليه را دگرگون ساخته و آنچه را از آن مانع احداث و تجديد بناي معظم مورد نظر بوده از ميان برداشتند و سپس مسجد چهار ايواني را بنا نهادهاند.
در اثر گذشت زمان بر اثر عوامل جوي و عدم رسيدگي و تعميراتي نامناسب در بعضي از قسمتهاي مسجد باعث برهم زدگي توازون معماري سنتي آن ميشده است. براي مثال ايوانهاي جنوبي و شرقي كه در دوره دوم عهد سلجوقيان احداث شده بود تخريب و بجاي آنها ايوانهاي جديد با چوب و تخته احداث ميگردد. تنها ايوان شمالي با همان سبك سلجوقي با همان حالت گچبري باقي ميماند كه در زمانهاي صفويه و قاجاريه مرمت و تعمير دوباره ميشود.
در عمليات حفاري كه در سال 1336 زير نظر دكتر مهيار در غرب مسجد انجام گرديد در عمق يك متري، ابتدا آجرهاي سنگ فرش و كاشيهاي مقرنس صفويه كشف گرديد در ادامه حفاري در اعماق 2 تا 5/2 متري يك محراب بسيار زيبا با گچبري زيبا مربوط به زمان سلجوقيان كشف و در اعماق 3 تا 5/3 متري خشتهاي بسيار بزرگ گبري پيدا شد اين آثار نشان ميدهد كه اين مكان در ابتداء آتشكده و معبد زردشتيان بوده كه بعد از مسلمان شدن اهالي تبديل به مسجد شده و در زمان سلجوقيان با سبك معماري آن دوره بازسازي گرديده و در زمان صفويه تعميراتي جهت مرمت آن انجام گرفته است.
2 - بعضي از اهالي عقيده دارند كه درخت زبان گنجشك در زمان حفاري و احداث قنات رويه كه قبلاً از داخل مسجد ميگذشت براي زيبايي و سايباني كاشته شده بود. تا اينكه در زمان وليعهدي امام رضا (ع) وقتي بنيهاشم از مدينه به ايران آمدند و مورد حمله سربازان مامون قرار گرفتند. تعدادي از بنيهاشم آواره بيابانها شدند سه تن از اين بزرگواران كه نوجواناني كم سن و سال بودند به ميمه آمده و در مسجد پناه ميگيرند. دشمنان در تعقيب آنها وارد مسجد ميشوند كه آنها را دستگير كنند كه با قدرت الهي اين بزرگواران از ديد دشمنان غايب ميگردند عدهاي از اهالي عقيده دارند كه آنزمان درخت زبان گنجشك مسجد وجود داشته و اين بزرگواران در درخت غايب ميشوند. عدهاي از اهالي نيز عقيده دارند كه اين درخت بعدها به عنوان يادبود اين بزرگواران در محلي كه آنها غايب شده بودند كاشته شده است به هر صورت عمر درخت به زمان امامت حضرت علي ابن موسي الرضا ( ع ) ميرسيد.
1 - بيشتر محققيني كه به ديدن مسجد جامع اين شهر توفيق يافتهاند تاريخ ساختمان اين بنا را قبل از اسلام ميدانند و عقيده دارند اين بنا قبلاً آتشكده بوده است. ايرانيان پس از آنكه به آيين اسلام گرويدند شروع به ساختن مساجد كردند چون طرز ساختمان معابد عربي خيلي ساده بود و اين امر با ذوق و سليقه ايرانيان سازش نداشت بناچار مسجد اسلامي اوليه به سبك بئاهاي دوره ساساني برپا شد و از همان روشي كه در ساختن ستونها و بناي طاق در آتشكده معمول بود در بناي مساجد اسلامي پيروي كردند و مساجد اوليه را در جايگاه معبد زردشتيان بنا نهادند.
1- بعضي از اهالي عقيده دارند كه استاد غلامحسين سهي يكي از سازندگان گنبد حرم حضرت علي ( ع ) در نجف اشرف بوده لذا بعد از مراجعت از نجف گنبد مسجد جامع ميمه را به سبك گنبد نجف اشرف ميسازد.
2 - استاد حسن كاشيپز علم تهيه و پختن كاشي را از قم آموخته بود و اكثر كاشيهاي وي دست ساخت با نقشههاي ساده بود كه در رديفهاي پايين گنبد نصب گرديد رديفهاي بالاي گنبد كه گل و بته و اسليمي و آيات قرآني بود تماماً توسط استاد حسن اصفهانيان ساخته و نقاشي گرديد.
1- در عمليات حفاري كه در سال 1336 در غرب مسجد جامع انجام گرفت در عمق 3 تا 5/3 متري خشتهاي بسيار بزرگ ( معروف به خشتهاي گبري ) به ابعاد، طول و عرض 40 سانتيمتر و قطر 12 سانتيمتر پيدا شد. ( از اين نمونه خشتها در تپههاي سيلك كاشان ديده ميشود ).
2 - همانطوريكه قبلاً ذكر شد پيش از آنكه مسجد بصورت يك ساختمان اسلامي درآيد مكان مقدسي بوده كه زردشتيان آنرا بعنوان آتشكده بكار ميبردند ودركنار آن مردگان خود را ميگذاشتند مكان نگهداري مردگان سردابههايي محصور شده بدون سقف بود. مردها را در اين سردابهها ميگذاشتند و خود از دور مشغول نماز و دعا ميشدند تا اينكه جسدها فاسد شوند و توسط لاشخورها و كلاغها و ساير پرندگان گوشت خوار خورده شوند. در حفاريهايي كه در سال 1354 در غرب مسجد جامع انجام شد حفرههايي نمايان گرديد كه پر بود از استخوانهاي انسانهايي كه قبلاً در اين محل ريخته شده بودند اين شواهد بهترين دليل بر وجود سردابههاي محل نگهداري مردگان در زمانهاي قديم است.
در شهر يزد هنوز نيز محلهايي وجود دارد كه از همه طرف محصور ولي بدون سقف ساخته شدهاند كه مردها را در اين محلها گذاشته و از دور براي آمرزش آنها دست به دعا بر ميدارند تا كلاغها جمع شده و آنها را بخورند. اگر يكي از كلاغها اول چشم راست را درآورد علامت آنست كه آنشخص از صلحا بوده و آمرزيده شد لذا اجماع مشغول عيش و شادي ميشوند. اما اگر كلاغ بطرف چشم چپ ميت برود علامت گناهكاري او است كه همه محزون و غميگن شده و خيرات و نذرها ميدهند كه مرده آمرزيده شود و گناهانش بخشيده شود. ( نقل قول از كتاب مسافرت به ايران يا خاطرات سفر به ايران تاليف محزونيه )
زیرنویس ها :
2 – مسجد جامع چهار ايواني ميمه در رديف مساجد قديمي استان بود كه سبك ساختمان آن از نظر معماران و باستانشناسان بسيار جالب و با ارزش توصيف گرديده است. با شروع قرن ششم هجري بطوريكه در مساجد سلجوقي اصفهان مشهود است مساجد نمونه ايراني بصورت مساجد چهار ايواني بوده است. يكي از مساجد چهار ايواني كه در حال حاضر پابرجاست مسجد نائين است كه در زمان سلجوقبان احداث گرديده و سبك معماري آن بسيار شبيه مسجد چهار ايواني قديمي شهر ميمه است.
1 - گچبريهاي اين ايوان شامل آيات قرآن، اشعار شعراي مسلمان بخصوص محتشم كاشاني و اشكال بته و گلي و اسليمي و ساير اشكال مرسوم در زمانهاي ياد شده در بالا بود.
مطالب اين وبسايت در وبلاگ نتيجه صدرالاسلام به آدرس
HTTP://ALIVATANK2004.PERSIANBLOG.COM
نيز منتشر مي شود.
خوانندگان عزیز سلام
سرانجام موعد گشودن صفحاتی از تاریخ غنی شهر باستانی مان میمه فرا رسید. از اين پس براي بار دوم تاريخ ميمه در اين وبلاگ منتشر مي شود.
البته این مهم به کمک استاد فرزانه و دوست گرامی آقای محمد تقی معینیان میسر شد. در حقیقت مطالب تاریخ میمه پژوهشی درخور توجه از استاد گرامی اقای محمد تقی معینیان است که امیدوارم به همین منوال راه خود را ادامه دهد. گفتنی است این مطالب در بخش های مختلف ارائه می گردد و شامل تاریخ اماکن مذهبی میمه ، قنات مزدآباد و..... می باشد. امید است که با بهر ه گیری از مطالب و بازگویی و باز خوانی آن به ژرف اندیشی در تاریخ و فرهنگ شهرمان میمه ،کمک کنیم و به زحمات فرزانه ارجمند و محقق عزیز این متون ، ارج نهیم .
همچنين جا دارد از
مرحومان
صدرالاسلام شهيدی
حاج ناصر گرانمايه
حاج عيسی گرانمايه
حمزه محمد صادق زارع
حاج محمد صادق معينيان
استاد حاج عباسعلي اسگری
استاد حاج نجف قلي اشتري
استاد حسن توكل
استادکاشی پز
و افرادی که به نوعی در عمرانی مسجد جامع ميمه نقش به سزايی داشتندبه نيکی ياد کنم و ازدرگاه ايزد باری تعالی برای انها طلب مغفرت و بخشش می کنم .
ونيز از بزرگان و اهالی ميمه که اکنون برای اين شهر مثمرثمر هستند و ساير افرادی که در عمرانی / حفظ و تعمير ات مسجد تلاش داشتند و دارند / متشکرم .
الف:آشنایی با اماکن مذهبی در منطقه میمه
امامزاده سید صالحه خاتون ( ع )
مردم ایران پس از گرایش به اسلام با توجه به فرهنگی که داشتند نسبت به ائمه اطهار علاقه وافری نشان می دادند. در خلال جنگ های مسلمین با ایرانیان شماری از صحابه و منسوبین به ائمه اطهار ( ع ) درایران شهید شدند و بعدها قبور این شهداء مامن و محل راز و نیاز مردم شد. پس از آن نیز با حضور علی ابن موسی الرضا ( ع ) که همراه خانواده خود از عربستان به ایران کوچ کردند کم کم طایفه بنی هاشم به لحاظ وضعیت خفقان آمیز خلفای عباسی و گرایش ایرانیان به تشیع به طرف ایران مهاجرت کردند. با شهادت امام رضا ( ع ) بنی عباس به دستور خلفای وقت برای از بین بردن کانونهای مبارزه دست به کشتار امامزاده ها و نوادگان منسوب به امامان زدند و به این ترتیب، جوانان بنی هاشم برای فرار از کشتار دسته جمعی و مبارزه علیه حکام ظلم و جور به اقصی نقاط ایران کوچ کردند ولی بعدها به کمک خائنان و بردگان زر و زور دستگیر و به شهادت رسیدند .( امروز به یقین کمتر امامزاده ای وجود دارد که به مرگ طبیعی فوت شده باشد اکثراً بر اثر جنگ و گریز به درجه شهادت نائل شده اند )
امامزاده سید صالحه خاتون یکی از این بزرگواران است که به این خطه حیات و به مردمش نور ایمان و امید به زندگی عطاء نموده است. شاهزاده جهان رخ ملقب به
( سید صالحه خاتون ) فرزند بلافصل
امام موسی بن جعفر ( ع ) و خواهر ناتنی
امام رضا ( ع ) و حضرت معصومه ( ع ) است كه از نسب مادری به یکی از نوادگان
امام حسن ( ع ) می رسد. این امامزاده عظیم الشأن در 22 رجب سال 207 هـ .ق در روستای اذان فوت نمودند و در مسجدی که اکنون امامزاده و مرقد این بزرگوار است به خاک سپرده شدند.
این امامزاده تنها زیارتگاه و امامزاده موجود درمنطقه میمه است که مورد احترام اهالی و مأمن و مأوای دردمندان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت است. بیشتر اهالی این منطقه را، رسم بر این است که نذرشان را در جوار خاک سید صالحه خاتون ادا نمایند و این اعتقاد رایج است در قلبهای مردم این خطه، این اعتقاد خود گواهی است بر اوج شناخت مردم پاک نهاد این ناحیه از آن بزرگوار و دلیلی است بر نفوذ این بزرگوار در دلها.
مردم این منطقه شبهای جمعه و ایام سوگواری سر از پا نشناخته به آستانش
می شتابند. با عشق به زیارتش می روند تا سر بر مزارش نهند و با گلاب اشک، سنگ مزارش را شستشو کنند. علاقه این مردم به این امامزاده بسیار عجیب است، خاک گورش توتیای چشمان شده. مردم عزیزانشان را پیرامون آن بزرگوار دفن میکنند و تصور کنید آن
دوره های ستم شاهی را که بس سخت بود حمایت از زیارتگاهها و چه بسا همین حمایت ها دلیلی بود بر ضد رژیم بودن و در اين حال و هوا، مردم بی اعتنا به رژیم یاد این بزرگوار را پاس میداشتند چون او نیز تبعیدی و گریخته از ستم ظالمان به این خاک تفتیده و طوفان زده بود. تا که در غربت غریبانه زجر بکشد و زجرکُش بشود ولی این مهربانان مردم منطقه میمه به خصوص اهالی روستای اذان، آن به ظاهر غریب را قریب جمع خود داشتند او را فرستاده بهشتی می دانند که از برای اهل اذان نازل شده است او در شب غبار آلوده تاریخ، شمع بدست شاهد همیشه زنده تاریخ گردید و اندر این وادی به ظاهر ناآشنا در آن عرصه تاخت و تاز ظلم و ستم، خیمه جاودانگی برافراشت و با وقار و سنگینی در هاله ای از نور و عزمت پرواز را آغازیدن گرفت. مرقدش زیارتگاه ماست همانطور که مردمان این منطقه صحه گذاشتن بر این مدعا ودر این ادعا را با مزار شهیدانشان بهشت و حرمتش را مصلای نماز کردند.
این دورافتاده مکانی که همه می پندارند مدفن و مزار سید صالحه خاتون است در اصل آرامگاه ابدی او نیست که اینجا مرز و نقطه ای است که او از آن گذشته و جهان ابدیت را با فتح و پیروزی به زیر بال و پر عشق و شهادت کشیده وکدام دلی است که او را خفته در خاک بداند و کدامین چشم تنگ و دنیا بین است که این عزمت را در زیر سنگ لوحه مزارش ببیند که در قلب ماست.
مزار این بزرگوار پذیرای دردمندان شهر و دیارمان است و انس مردم با او همچنان جاری است و ابعاد گسترده حضورش در این منطقه در هر دلي بهشتی آفریده و هر دیده بینایی به اندازه میدان دیدش او را محبوب و امامزادهای والا مقام می بیند و می پندارد ما او را مظهر و الگوی آرزو و آمال بیدار و خفته انسانها می دانیم و ما رهروان اويم، اویی که زندگی و مرگش پلی بود به استحکام فلک، از بیابان نینوا تا این دیار دل سوخته حاشیه کویر.
موقعیت جغرافیایی امامزاده سیده صالحه
خاتون ( ع )
بقعه امامزاده سیده صالحه خاتون در یک منطقه جلگه ای در بیابانهای لم یزرع در جنوب غربی روستای اذان در 1975 متر ارتفاع از سطح دریا در طول و عرض جغرافیایی( َ24 ، ْ33 )و ( َ 09 ، ْ51 ) از توابع بخش میمه، در کنار جاده ( قدیمی ) شهرستانهای فریدن، علویجه و دهق با گلپایگان و کاشان قرار گرفته است.
به لحاظ اهمیت، منطقه، درازمنه قدیم زمانی تابع شهر قم، زمانی تابع شهر اراك و زمانی نیز تابع شهرکاشان یا شهر اصفهان بوده است. راه دسترسی به امامزاده از اتوبان تهران - اصفهان از داخل شهر میمه و شهر وزوان میگذرد. فاصله امامزاده از اتوبان تهران - اصفهان گرچه بیش از دو کیلومتر نیست ولی خرابی راه و دشواریهای ناشی از آن این مسافت را برای زائران بیش ازچند فرسنگ می نماید.البته هم اکنون این معضل بر طرف گردیده است .
آشنایی با سرگذشت امامزاده سیده صالحه
خاتون ( ع )
در کتاب قراء خمسه کاشان شرحی از شجره نامه علیا جناب سیدالصالحه خاتون که اصل آن در نجف اشرف است آورده شده که مختصری از فصل چهارم این کتاب به محضر خوانندگان تقدیم می گردد.
« در شجره نامچه، جناب اسلاله الغالب کل غالب علی بی ابیطالب ذکر فرموده اند که بعد از وفات حضرت معصومه سلام الله علیها، سید صالحه خاتون ( ع ) فرزند امام موسی بن جعفر ( ع ) با تعدادی از یاران وبستگان از قم به جهت اذیت دشمنان عزیمت کرده به سمت « نراق » که فیمابین ملک عربستان جوشقان و کاشان و نطنز می باشد آمدند و معاندین از عقب به ایشان هجوم آورده محمل زرنگاری آن بزرگواران را با اسباب و چهارپایانشان برده و حضرات را زخمدار نموده آنان را تا تخت سرخ موته تعقیب می کنند. این بزرگواران پس از رهایی از معاندین شب را در کوه سرخ « تخت سرخ میمه » که برابر موته اعراب است بسر می برند و روز دیگر را هم تا غروب شمس مانده بی آب و نان بسر می برن
..........تا اینکه شاهزادگان اسماعیل و زین العابدین و محمد به سمت قریه « لوشاب » رفته و علیاجناب جهان رخ با شاهزاده محمد، شاهزاده ابراهیم و شاهزاده زبیده خاتون ( معصومه ) و شاهزادگان یوسف، جعفر و جمعی از اقارب با تنی زخمدار و بدن مجروح از کوه سرخ از راه و بیراه و پنهان آمده تا به حوالی قریه « اذان » در جبل کوه « کهرو » ساکن
می شوند تا اینکه خیر الجاج حاجی میرزا شفیع ابن حاجی میرزا علی با برادر خود محمد سعيد بکوه کهرو بشکار رفته به ایشان برخورد
می کنند و ایشان را شناخته. چونکه شب رسید ایشان را برداشته پنهان از مردم به منزل خود آوردند و آن بزرگواران از بس زخم و جراحت داشتند در منزل حاج سعید منزل نمودند تا مدت 3 ماه که معاندین هر یک به منزل خود رفتند و در 23 رجب سال 207 هـ . ق علیا جناب سیده الصالحه خاتون به دلیل بیماری ناشی از جراحات بدن وفات نمودند. مرحوم حاج سعید و برادرش جنازه این بزرگوار را شبانه و بصورت مخفیانه برای غسل و دفن به مسجد خرابه ای که در کنار جاده فریدن به کاشان بود می برند. همان شب از برکات و معجزات آن بزرگوار آب قنات ( قنات نزدیک مسجد ) كه سالها بود خشگ شده بود دوباره جاری شد و او را غسل دادند و در خرابه مسجدی که کنار جاده بود دفن نمودند »
گردون ز برای تو دلی نرم نداشت رخـسار تـو را حـرمـت و آزرم نـداشت
من در عجبم از ملک الموت که او از همچو تویی جان بستد و شرم نداشت
حک شدن این دو بیت شعر بر سنگ قدیمی مرقدشریف علیا جناب نشانه اوج مظلومیت و غریبی آن بزرگوار است.
پس از گذشت روزگاران و گزند حوادث و بلایای طبیعی بنای معمور این امامزاده رو به تخریب نهاد و به غربت گرایید تا دگر باره با همت آقا سید حسن ولد آسید مهدی اذانی و پدر مرحوم آسید محتشم حسینیان در سال 1280هـ . ق اين مكان، بازسازی و مرمت گردید که استشهادیه مربوط به این بازسازی با خطوط زیبای علما و بزرگان آن زمان ممهور و موجود است.
اهميت و ویژگیهای مذهبی امامزداه سیده صالحه خاتون
این امامزاده به لحاظ داشتن فضاهای روحانی - معنوی همیشه مامن مومنان در طول ایام اعیاد، رحلت ها و شهادت ائمه معصومین ( ع ) به شمار می آید. و در طول تاریخ، همواره نقشی ورای جریان روزمره زندگی داشته و عموماً نمایشگر بخشی از فرهنگ و هویت مردم منطقه و مکانی برای انتقال هویت های فرهنگی از دورهای به دوره دیگر و وسعت بخشیدن و بسط دادن به اعتقادات مردم مسلمان این منطقه بوده است این زیارتگاه در طول تاریخ تکیه گاه و نشان دهنده فرهنگ مردمی بوده که اندیشه، هنر و اعتقادشان بر تفکر و هنر زائیده از ایمانشان تداوم بخشیده است.
اهمیت و ارزش این زیارتگاه به عنوان محل عبادت بسیار بیش از آن است که تنها نیازهای دوره ای محدود را در مقطعی خاص برآورده سازد. بلکه این بنا محلی برای تجلی فرهنگ، سنت و اندیشه هایی پایدار و ماندگار نسلهای گذشته بوده است.
در فرهنگ اسلامی اهالی این منطقه، این زیارتگاه جایگاه ویژه ای دارد. این مکان به محل سجده و نیایش، پناهگاه نیازمندان - خاستگاه سنت و فرهنگ نماد ایمان به ماورالطبیه بوده است. این مکان مقدس در طول تاریخ مامن و ماوا و ملجاء دردمندان این خطه بوده است. مردم این منطقه از دوران طفولیت به لحاظ رفتوآمد خانواده به این مکان به آنجا وابسته شدهاند. علاوه بر آن آستان امامزاده به عنوان مرکز سیاحتی - زیارتی این شهرستان محسوب می شود. بنابراین مردمی که نیاز به گذراندن اوقات فراغت در محیط های سالم دارند با تمسک جستن به خاندان اهل بیت از فضای پاک و معنوی آن بهره می برند.
در تاریخ چند صدساله این امامزاده چه اشکها که بر ضریح پاک امامزاده نریخته و چه رازها و نیازها که در بند بند وجود این خلوتکده عشق و معنا نپیچیده است توسل در آخرین لحظات بیم و اندوه، سنگینی بار قلب را
می کاهد و بغض ها را به سرکشی بدل می کند که گویی واپسین نقطه های حزن و اندوه را
می شوید و بر خاک می ریزد. این امامزاده همواره آخرین منزل توسل داغدارانی بوده که گویی به پایان راه خود رسیده اند و حاشا که دل هیچ دردمندی تهی شده از بار اندوهی گزاف و سترگ از این امامزاده بیرون نرفته است.
دهها هزار نفر اهالی این خطه و نقاط همجوار در واپسین لحظات بیم و امید یا در اوقات فراغت خود به این زیارتگاه می روند و به امید گرهگشایی از مشکلات خود یا بستگان خود ضریح این مکان را بوسه باران میکنند. چه بسيار دردمندان که در فردای توسل حاجت خود را از امامزاده گرفته اند یا شفای عاجل یافته اند.
در شرایط کنونی در قرن بیست ویکم که در عصر مادیت و خود فراموشی است بهترین الگو برای اهالی این منطقه هدایت به سوی این کانون وحدت، زیر گنبدی است که خمیدگی و شکستگی دارد. این شکستگی خود، معنا و مفهومی خاص دارد باید خود را در مقابل خدا بشکنی و تواضع خود را با رکوع و سجده ابراز کنی. کسی که خود را در مقابل خدا
می شکند خود و هوای نفس خود را شناخته است. این مکان میتواند به عنوان بهترین محور و جایگاه زندگی مردم این منطقه از نظر مسائل اجتماعـی- فرهنگی- مذهبی و آموزشی باشد.
این زیارتگاه در زمانهاي قدیم دارای چنان جاذبه هائی بود که از روستاهای دور با پای پیاده یا سوار بر قاطر و الاغ حدود نصف روز تا یک روز پیمودن مسیر به این زیارتگاه می آمدند و بعضی از زائران اکثر شبها و روز های خود را در امامزاده سر می کردند ولی اکنون تا حدودی از زوار آن کاسته شده و نیاز به یک دگرگونی جدی و حمایت همه جانبه دارد تا کارائی اصلی و واقعی خود را بدست آورد و جاذبه های آن بر دافعه هایش بچربد.
این مکان اعتقادی و مذهبی با تغییر در فضاهای مطلوب و بازسازی اماکن آن می تواند در عین داشتن تأثیرات مطلوب معنوی نتایج قابل توجهی را به دنبال داشته باشد از قبیل:
1ـ به دلیل انتساب نزدیک امامزاده به اهل بیت((فرزند امام موسی بن جعفر(ع) این مرکز همیشه مورد توجه و علاقه مردم این منطقه بوده و قداست و احترام آن همیشه رعایت شده است لذا علاقه قلبی مردم به زیارت امامزاده و مشاهده کرامات آن سبب شده است علاقمندان این فیوضات معنوی و الهی گاه برای راز و نیاز فواصل طولانی را با تحمل مصائب و مشقات صرفاًبرای ارتباط روحی با واسطه به خدا طی کنند و با دخیل بستن در صحن و فضای متبرکه آن به دعا و زیارت بپردازند و روح پر آلام خود را تلطیف بخشند.
وارد شدن به این فضای روحانی و معنوی و آگاه شدن از فضائل برجسته اخلاقی آن
می تواند دست مایه خوبی برای پیگیری سیره اخلاقی و عملی برای مردم منطقه باشد.
2ـ این امامزاده به لحاظ داشتن فضاهای روحانی و معنوی در طول ایام رحلتها و شهادتهای ائمه معصومین(ع) مامن مؤمنان به شمار می آید دسته های دینی و عزاداری با تمسک جستن به قدرت و منزلت این امامزاده قصد دارند به گونه ای از بارگاه ایزد منان شفاعت جویند. لذا با فراهم ساختن امکانات رفاهی این مکان می تواند بهترین پناهگاه برای دردمندان و دوستداران اهلبیت باشد.
3ـ این بقعه متبرکه که از زمانهای قدیم با داشتن معماری و فضای سنتی مورد توجه علاقه مندان مواریث فرهنگی بوده و هرازگاهی آنان را به سوی خود جلب می کرد. به کمک هنرمندان و دل سوختگان هنرهای اسلامی محلی با نقاشی ـ گچ بری و خطاطی های بی بدیل که ریشه در معنویت و روح مذهبی دارد میتواند علاوه بر تقدیس مذهبی این مکان، بار میراث فرهنگی را نیز به دوش کشد.
درواقع داشتن زیارتگاه به قدمت دوازده قرن در این خطه خود افتخار بزرگی است که نصیب تمدن اسلامی مردم این خطه گردیده و خود نمایانگر ریشه داربودن فرهنگ و تمدن مذهبی در این نقطه از کشور اسلامی ایران است. بایستی با همیاری مردم و نظارت سازمان اوقاف و امور خیریه پس از بررسی و ارزیابی کارشناسی اقداماتی جهت احیاء و بازسازی صحن و حرم و فضای تابعه آن به عمل آورد.
د
...( از بناي دوره سلاجقه تنها صحن و گنبد بالاي صحن باقي مانده است رواقها و ايوانها تخريب و كتيبهها مفقود و آثاري از آنها ديگر بچشم نميخورد ).
بيتوجهي به اين مكان مقدس در زمان رژيم گذشته توسط مسئولين استان باعث تخريب شديد اين امامزاده شده بود. تا اينكه به يمن بركت انقلاب اسلامي و تلاش و كوشش هيئت امناي بومي ( از اهالي روستاي اذان ) كه از سال 71 تاكنون مسئوليت نظارت و بازسازي اين مكان مقدس را به عهده دارند فعاليتهاي عمراني مهمي بشرح ذيل براي بازسازي اين مكان مقدس انجام گرفته و اين مكان از خطر تخريب و انهدام نجات يافته است.
1 - مهار گنبد با ميلگرد و آهنالات جهت حفظ و حراست و جلوگيري از تخريب و از همپاشيدگي گنبد، همچنين تعمير و كاشي كاري گنبد به مبلغ پنج ميليون ريال
2 - تعمير و آسفالت پشت بام حرم و صحن به مساحت 1200 متر مربع در سه مرحله با هزينهاي بالغ بر دوازده ميليون ريال
3- احداث ساختمان با مساحت 100 متر مربع با كليه وسائل و امكانات رفاهي جهت سكونت متولي حرم با هزينه شش ميليون ريال
4 - سنگ فرش نمودن ايوانها و نمابندي قسمت خارجي حرم با هزينه بيست ميليون ريال
5 - احداث سر درب ورودي امامزاده با دو گلدسته بسيار زيبا و هنرمندانه به استادي استاد عباس عبدلي با هزينهاي بالغ بر دوازده ميليون ريال
6- اجراي اولين طرح لولهكشي آب و تكميل شبكه برقرساني حرم و محوطه، خريد و نصب چندين پنكه جهت خنك كردن محوطه سالنها و صحن حرم به مبلغ دو ميليون ريال
7- خريد و نصب دو دستگاه آب سردكن و سرويس دهي، بهداشتي و خدماتي به زائرين با هزينه نمودن يك ميليون ريال
مشكلات و نارساييها
گرچه اين مكان مقدس ساليان دور خيل مريدان را بسوي خويش ميخوانده است اما آثار مظلوميت و غريبي فرزندان امام موسي بن جعفر ( ع ) از همه جاي اين بارگاه مقدس ملكوتي پديدار است مظلوميتي آميخته با معنويتي مقدس، مظلوميتي كه گويي همزاد شيعيان است و تا عمق دل و جان انسان را ميسوزاند و يادآور روزهاي سختي است كه روزگار با دست حاكمان زور و تزوير ستمهاي جانكاهي را بر اولاد علي ( ع ) روا داشته است.
در فرهنگ اسلامي زيارتگاهها جايگاه ويژهاي دارند اين اماكن محل سجده و نيايش پناهگاه نيازمندان - خاستگاه سنت و فرهنگ، نماد ايمان به ماوراالطبيعه هستند بناي شكل ظاهري آنها، چگونگي معماري - شيوههاي خاص تزئينات ساختماني آنها بايد اين خصايص را به همراه داشته باشد.
اما با توجه به آنچه گفته شد متاسفانه در بقعه امامزاده سيد صالحه خاتون رواقهايي كه در سيسال گذشته به اين زيارتگاه اضافه شده از اين خصوصيات چندان بهرهمند نيست. بنابراين امامزاده بايد در معماري نقش ارزنده و مهمي را ايفا و از نمونههاي جالب و چشمگير در بافت معماري به حساب آيد.
در كشوري كه عنوان اسلامي با نام آن همراه است زيارتگاهها بايستي بازتاب هنر و فرهنگ غني اسلام نيز باشند اما شيوههاي طراحي و معماري در اين امامزاده مقدس و پر ارزش با معيارهاي شناخته و دقيق معماري اسلامي فاصله دارد.
واقعيت آن است كه اين امامزاده به عنوان كانون مردمي تبليغات اسلامي از حيث نمابندي و تسهيلات رفاهي داراي نارساييهاي جدي است و همين نقيصه بعنوان يك فاكتور فرعي در جذب قشر جوان و ساير گروههاي اجتماعي به اين مكان وقفه ايجاد ميكند و اين در حالي است كه پيروان ساير اديان و آيينهاي مذهبي اماكن ديني خود را به بهترين وجه ممكنه ميآرايند تا از طريق زيباييهاي صوري اين بناها، در پيروان خود كشش و علاقه ايجاد كنند.
لازم است اين محل از حالت نمازخانه بودن صرف درآيد و علاوه بر ايجاد فضاي كافي براي اداي فرايض ديني، به امكانات وسيعي از قبيل كتابخانه - سالن سخنراني و محل نمايش فيلمهاي آموزشي و مذهبي، موزه قرآن و كتب خطي، موزه وسائل عزاداري و سينهزني و آثار مذهبي تاريخي و جز آن مجهز شود.
در اين جمعبندي گوشههايي از نقايص و اشكالات موجود در اين مكان را به منظور بهينهسازي نماي فيزيكي و كاربري مطلوبتر به شرح ذيل بر ميشماريم.
نبودن امكانات رفاهي لازم براي مراجعان ( تاسيسات حرارتي، بهداشتي و رفاهي ) ناهمگون بودن بافت ساختمانهاي اين بنا با گنبد تاريخي بنا، نبودن ديد كافي براي نمود بيروني بنا و پنهان بودن آن در منطقهاي بياباني و دور افتاده، متروكه شدن بنا، نداشتن جاده آسفالته و تعريض، نداشتن مهمان سرا، مشكل برنامهريزي لازم براي بهرهبرداري اقتصادي از آن و جلب زوار، محفوظ نبودن بنا در برابر عوامل جوي و محيطي و تقويت نكردن سازه بنا، تخريب بنا به دست برخي از مردم و از جمله حك يادگاري، فقدان برنامهريزي منسجم تبليغي، نداشتن كتابخانه، نداشتن امكانات تفريحي، بيتوجهي مسئولين استان و شهرستان به امكانات و قابليتها و كاربردهاي پر دامنه اين مكان مذهبي.
واقعيت اين است كه اين مكان مقدس ميتواند با كاربريهاي هزارگانه خود بخش مهمي از اوقات فراغت مردم و بويژه جوانان را پر كند اما شرط اصلي تحقق اين هدف يكي گسترش فعاليتهاي متنوع هنري و فرهنگي و تجارتي در اين محل است. اگر بپذيريم كه شكل و محتوا مكمل يكديگرند، آنگاه به اين نتيجه خواهيم رسيد كه در بررسيهاي به عمل آمده، مجموعه مسائل محتوايي و فرهنگي مورد توجه قرا گرفتهاند. اما متاسفانه جاي تمام اينها بخصوص شكل و فرم و ساختار در دايره اين مباحث در اين مكان خالي مانده است. واقعيت امر اين است كه غنيترين و جذابترين مضامين چنانچه در لفافههاي نازيبا عرضه شوند مورد توجه قرار نميگيرند و يكسره قرباني ميشوند.
از مشكلات ديگر ابن بقعه زيربناي محدود و محوطهسازي غيبراصولي، بيتوجهي به هنر اصيل معماري، دور نما بنديها و جلوههاي تصويري اين محل است. در اين محل بايستي بيشترين فضا به محوطه سازي و حياط اختصاص يابد . محوطه بايستي پر درخت با حوض و آب نماي وسيع همراه با فوارههاي زيبا و گلكاري چشمنواز ساخته شود تا جاذبههايي ايجاد گردد براي بسياري از مردم خسته دل و سوخته،متاسفانه دراين مكان عليرغم تلاش چشمگير هيئت امنا، بدليل كمبود اعتبار و بي توجهي مسئولين استان و شهرستان به اين مكان مقدس و ارزشمند سنت ارزشمند محوطه سازي، كاشيكاري، آئينه كاري و غيره به دست فراموشي سپرده شده و اين خود بر دافعههاي اين مكان افزوده است.
بايستي با كمك و همياري مردم منطقه و مسئولان در بهسازي اين مكان مقدس همت گماشت در يك كلام ما بايد به فرم و محتواي چنين اماكني مقدس، بگونهاي اهميت قائل شويم تا از اصول صحيح علمي براي نيل به ارزشهاي غني موجود در معماري و فرهنگ حاكم بر چنين مراكزي بهرهمند شده تا اين محل مامن و مهد تفكر و تعقل و پرورش احكام الهي باشد.
در شرايط فعلي كار احياي زيارتگاه با بودجه محدود نذورات و موقوفات و كمكهاي مردمي قابل اجراء نيست و نياز به طرحهاي عمراني و امكانات ساختماني اساسي دارد و در صورتي كه از طرف مسئولين دولتي در استان اقداماتي صورت نگيرد. ابنيه زيارتگاه بزودي شروع به ريزش كرده و منهدم خواهد شد و آثار فرهنگي و مذهبي قابل توجهي در اين خطه از كشور اسلامي بر اثر كمبود بودجه با مشكلات جدي مواجه خواهد شد. بايد مفاخر ملي مذهبي خود را حفظ كنيم. بيتوجهي به اين مسئله و عدم احياي آن، بازخواست نسلهاي آينده را از ما در پي خواهد داشت. يكي از مشكلات دامنگير اين بقاع متبركه، سرقت اشياء قيمتي آن توسط خدا ناشناسترين سارقان است. قبلاً تقدس واعتبار اين بقعه بين مردم و اهالي مانع از سرقت اشياء آن ميشد ولي در برخي موارد بيتوجهي مسئولين استان و شهرستان و همچنين بيتوجهي اهالي و اعضاي هيئت امناهاي سابق اين بقعه منجر به سرقت اشياء معنوي و بعضاً قيمتي اين مكان شده كه در بيشتر موارد جهت پيگيري و عودت آن هيچ اقدام عملي صورت نگرفته است. علاوه برآن نبود يك شناسنامه دقيق از شجره و شرح حال امامزاده براي پژوهشگران و مردم عادي زمينه را براي بازسازي و تحكيم اين مكان كمرنگ ساخته است.
هنوز براي راهاندازي امكانات رفاهي و تاسيساتي در اين مكان مذهبي براي زوار و رفع نيازهاي خدماتي و اداري و برنامهريزي بر نظارت دقيق اين مكان راه درازي وجود دارد كه بايد سازمان اوقاف و امور خيريه به همراهي هيات امناي زيارتگاه و با همكاري مردم محل اين راه را طي كند
این مطلب همزمان در وبسایت
http://alivatank2004.persianblog.com
منتشر مي شود







