میلاد حضرت فاطمه زهرا سللام الله علیها مبارکباد
میلاد دخت پیامبر (ص) همسر علی (ََع) بر تمام دوستداران حق و حقیقت مبارک باد
میلاد حضرت فاطمه زهرا سللام الله علیها مبارکباد
میلاد دخت پیامبر (ص) همسر علی (ََع) بر تمام دوستداران حق و حقیقت مبارک باد
• صحراي نوادا در ميمه
«تخت سرخ» نام منطقه اي در حومه ميمه است كه يكي از زيباترين آثار زمين شناسي دنيا و كشور را در خود جاي داده است گر چه برداشت بي رويه سنگ مرمر از اين منطقه مي تواند به اين جنبه قضيه آسيب وارد سازد. در منطقه «تخت سرخ» يكي از زيباترين مناظر كويري قابل مشاهده است، منظره اي كه به گفته «جبل عاملي» تنها در صحراي«نوادا» دره «گريت كانيون» نظير آن وجود دارد و نه در هيچ كجاي دنيا.طاقديس هاي زمين شناسي با زيبايي منحصر به فرد خود هر گردشگر طبيعي را به سوي خود مي كشاند. اولين كاوش هاي منجر به كشف طلا در منطقه ميمه نيزدر همين منطقه انجام شده و در يك غار سطحي نيز كتيبه اي مربوط به يكصد سال قبل وجود دارد كه توسط دانش آموزان مدرسه دارالفنون نصب شده است.
خط مجنون _ اختراع ميمه اي ها
خط منحصر به فرد به نام خط مجنون كه ميرزاحسن صدرالاسلام خوشنويس اهل ميمه(جدمن) مخترع آنست ء شامل دو برگ خطاطي است در حالي كه هيچ يك از دو برگ به تنهايي معني خاصي ندارد، بلكه باقرارگرفتن روي يكديگر معني آن هويدا مي شود.
دومين قنات قديمي كشور و كومه هاي 1000 ساله ميمه داراي جاذبه هاي گردشگري زيادي است. به طور مثال مسجد قديمي و محراب و گنبد دو پوش آن كه مربوط به دوره سلجوقي است،قابليت زيادي براي جذب گردشگر دارد، كتيبه محراب اين مسجد در حال حاضر درموزه ايران باستان نگهداري مي شود.
مرحوم صدر الاسلام رضی الله عنه جد من با جهد و تلاش مداوم توانست توفيقاتی را در زمينه های علمی و فرهنگی کسب کند. نکته قابل عنايت در اين مورد کمک شايسته و در خور توجه همسر گرانقدر وی ننه آقا مي باشد .ننه آقا تيمارگري محبوب براي ميرزا حسن بود.البته صحبت هايي در اين خصوص زياد است كه ميرزا به علت روحاني بودن و تعدد زوجات ،توجهي ليلي مجنون وار به ننه نداشته است و تنها در فكر مطالعه و...بوده است كه مي توان اين موارد را كذب محض دانست .
ميرزا حسن فرزند ميرزا عبدالوهاب در زمينه هنري نيز يدي طولاني داشت.قلمدان هاي كنده كاري شده ،حجاري سنگ و مهمترين خصيصه هنري وي يعني خوشنويسي از آن جمله اند
تمول ميرزا حسن در حدی بود که بتواند روز گار خود و خانواده اش را سپری کند . از خصوصيات فردی و خانوادگی وی می گذريم اماانچه در ميان عوام در مورد ميرزا حسن وجود دارد چيزی جز احسان و نيكوئی نيست .وی عاقد منطقه نيز بوده است و صدها تن را در طول عمر پربرکت خود به وصلت نشاند.ميرزا حسن بيدادگر نيز بود اما نه يک انقلابی آنارشيست .شايد فلسفه مبارزه وی که بيشتر در انزوا و در افکار وی گذشت در نظر يک مخالف استبداد او را يک محافظه کار نشان دهد .
علی الحال درجه خلوص و ايمان وی زبانزد خاص و عام بود تا حدی که قدما می گويند نعلين وی (کفش ) در جلوی پايش جفت می شدند.
در اوان پيروزی انقلاب و درست زمانی که تب انقلاب همه را گرفته بود ،عده ای ناخواسته در صدد تخريب مزار ميرزا حسن بودند .اما آيت الله طاهري شديدا مخالفت کرد و حتی دستور به ساخت مقبره ای برای وی نيز داد.
شايدبپرسيد چراعده ای در صدد تخريب قبر وی بودند؟
ميرزا حسن فرزندی هنرمند داشت که هم اکنون نيز در قيد حيات است {عبدالوهاب شهيدی }.
![]()
چند ماه پیش در ميمه بودم، نسخه اي از ماهنامه (صبح ميمه) را خواندم. بي نهايت خوشحال شدم . اين روزنامه كه بيشتر حالت يك خبرنامه را دارد،به مسائل محلي و همچنين گزيده اي از تاريخ و پيشينه اين شهر پرداخته است. جالب اينكه دراين روزنامه به مرحوم صدرالسلام رضي الله عنه نيز اشاره شده است و از وي به نام گنج پنهان نام برده شده است .اميد است كه مردم ميمه از دست اندركاران اين روزنامه (ماهنامه )كه زير نظر شهرداري فعاليت مي كند، قدرداني كنند.
همچنين يك كافي نت مجهز با مديريت دو تن از دانش آموختگان رشته كامپيوتركه از قضا از بچه هاي بااستعداد ميمه هستند ،در اين شهر راه اندازي شده است
![]()
شهر ميمه را کوهستانی بديع با نمايه صخره اي در محاصره خود داردو البته اين شهر در يك دشت بياباني پاگرفته است .ميراث اجداد گذشته يعني كاريز آباداني را براي مردم اين خطه به ارمغان آورد.اگر گذري به طبيعت وحشي منطقه داشته باشيم انواع پرندگان و خزندگان معمول در صحاري ايران در اين منطقه يافت مي شود .البته بايد به اين گزينه ها زيستگاه طبيعي موته (زيستگاه آهو طلايي دشت ايران ) بايد به ان افزود.
مهمترين محصولات برداشتي كشاورزان ميمه نيز عبارتند از انگور گندم سيب زميني سنجد بادام و...مي باشد كه بيشترخود مصرفي است اما با اين وجود شيره انگور و كشمش آن به شهرهاي مجاور نيز فرستاده مي شود.
البته وجه تسميمه ميمه نيز به همين محصولات كشاورزي برمي گردد.به گفته قدما شهر ميمه در زمان شاه عباس با داشتن تاكستان هاي بزرگ، بهترين انگور منطقه را درآن پرورش مي يافت كه در نهايت از ميخانه هاي شاه عباسي (دربار) سر درمي آورد.
البته تاكنون مدرك مستند تاريخي در اين زمينه ارائه نشده است و اعتقاد بنده نيز غير اين مطلب مي باشد
![]()
تو را ای کهن بر و بوم دوست دارم
غربت عوالم خودش رادارد.از دلتنگی معمولی شروع می شود تا غم مهجوری ! و بيش از هرزمان ديگر،خاطرات هجوم مي آورند.اين خاطرات سراسر دل را پر مي كند.
اكنون ما نيز به اين درد مشترگ گرفتاريم .هرازچندگاهي به خود سر مي زنيم و از موضع عافيت افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم .راستي اين دور تسلسل باطلي كه انسان گرفتار انست تا كي ادامه دارد؟صحبت از سياست ،تاريخ باستان ،زندگي ،درد ،دوري ،نزديكي و....همه و همه به نوعي با روح انسان ارتباط دارد.روحي كه واقعا ميان ازل بودن و ابد بودن سرگردان است .
علي الحال مي توانيم نتيجه بگيريم كه چند صباحي به نوشتاري و گفتاري سرگرميم و سپس
![]()
باستان شناسان کاريز را دستاورد مهم ايرانيان برای ابادانی ايران می دانند. شهر ميمه نيز از اين دستاورد بی نصيب نبود و مردمان با غيرت و غيور ساکن اين منطقه از فرسنگ ها دورتر از ميمه قنات بزرگ (موزدووا) را از دل كوههاي كركس جاري ساختند و با گذشت دستكم هزار سال همچنان روان و سازنده است .اين قنات تا 40 درصد از آب مورد نياز براي ابياري باغات و زمين هاي كشاورزي منطقه را
تامين مي كند.
از ديگز مظاهر طبيعي ميمه مي توان به مزرعه هاو تاكستان هاي متعدد اين منطقه اشاره كر د كه عبارتند از چاه بهرام ، باسيا، رزتوتي ،آربالا، لتيون ، چاه ملي ، چاه حاج ناصر،سرموزدووا،غور،يخچال ،چاه انقلاب ،چاه طاغوت (اميد)،چاه برقي ،سرپيلار،سروبير،و...اشاره كرد.
كوهستان اين منطقه نيز بسيار ديدني است .طبيعتي خشك و سوزان اما در بهاران بسيار دل انگيز.از مهمترين آنها كوه كهرو، سنجه ، قل كريز، بمبار ،سياه ،چهل دختران ،تخته سرخ ،علامه ،كوزل ،كلنگ زرده ،و كوه پر صلابت كرچ
![]()
روزی روزگاری در دوران دانشجويی که در تهران بسر می بردم برای انجام يک کار تحقيقی دوستم اميد قرقانی را که در آن زمان دوران سربازی خود را طی می کرد به انجمن زرتشتيان بردم . وقتی نزد مرحوم موبد رستم شهزادی (موبد موبدان و نماينده زرتشتيان در مجلس )رفته بوديم هم وطنان زرتشتی به انجا می امدند و خلاصه با هم صحبت می کردند.در همين لحظه دوستم گفت:اين ها هم ميمه ای حرف می زنن؟البته با شرح اين خاطره می خواهم بگويم که اميد در اصل فارسی زبان است اما گويش زرتشتی برای وی بسيار آشنا امد.
بله گويش ميمه ای و زرتشتی بسيار نزديک به هم هستند البته اطراف نائين و کوهپايه خوروبيابانک و جرقويه نيز دارای گويشی نزديک به گويش ميمه ای هستند.
در همين راستا پسرعموی گرام ابراهيم وطن خواه نيز پايان نامه فوق ليسانس خود را در زمينه زبان شناسی زيرنظر استاد سپنتا در خصوص گويش ميمه ای نوشته است که کار بسيار جالب و کاملی است .
از فحوای اين پايان نامه می توانيم بيبنيم که تعداد لغات زبان دوران ساسانی و اشکانی درگويش ميمه ای چقدر است. در اين پايان نامه تقريبا به طور کامل و جامع به اين لغات اشاره شده است .
در مورد گويش ميمه ای اگر باز مطلب خواستيد در لينک اخبار ميمه در گروه من در ياهو هست که شما می توانيد ابتدا به ياهو گروپ برويد و بعد میمه وطن را به انگليسی جستجو کنيد .(توضيحات بيشتر در اين مورد را در نوشته های روز های گذشته خود در همين وبلاگ آورده ام .)
کلام آخراينکه گويش ميمه ای به خاطر اينكه ميمه در مرکز ايران واقع شده است از گزند لغات عربی ترکی و...... مصون مانده و به علت بافت سنتی فرهنگی مردم اين منطقه تا کنون اصالت خود را حفظ کرده است اما الان چندسالی است تب فارسی حرف زدن با بچه هادر بين خانواده های فرهنگي و بعضا كارگري اين منطقه رواج يافته که البته گريزی از اين نگرش مدرنتيه نيست اما من يکی حداقل خوشحالم از اينكه تا زمان مرگم اين گويش را از زبان قشر۲۵ ساله به بالا خواهم شنيد
![]()
:برای يک باستان شناس بدون شک ساروج و گورستان دو نشانه ارزشمند و مهم است.در منطقه ميمه گورستان های متعددی وجود داشته و يا دارد که عبارتند از مصلی ورزشگاه بهزيستی داخل آموزش و پرورش (چند سال پيش يک مقبره در ان کشف شد) پشت اداره کشاورزی و قبرستان فعلی .برای هرکس روشن است که شهری ده هزار نفری بر اسا س آمار ۱۳۸۳ نياز به اين همه گورستان نداشته است .پس بايد اين گونه فرض کنيم که يا لشکريانی خوانخوار از اين منطقه به دفعات گذشته اند و يا دستخوش قهر طبيعت شده اند.فرض دوم قوی تر است . تاکنون چندين بار اين منطقه راسيل بيرحمانه تخريب کرده است .
يک مساله : اگر به خاك منطقه منبع آب تا حدفاصل سرموزدووا sarmouzdowa نگاه كنيد سفالينه هاي زيادي را مشاهده خواهيد كرد.من اين توجيه راكه هر روز در اين مسير كوزه اي آب از دست كشاورزي مي افتاده را اصلا قبول ندارم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مي گويند قمصر کاشان پايتخت گل و گلاب کشور است .
اما من مي گويم اينگونه نيست .بهتر است يک سفر به قمصر برويد . فقط مغازه گلاب فروشي است و بس .سرسبزي شهر هم در مرکز شهر نمود دارد. در بدو ورود به اين شهر با منطقه بياباني کاشان روبرو مي شويم .اگر از سمت ميمه و کامو و قهرود برويد/ بعد از قهرود و در نزديکي قمصر بيابانی مي شود.
مي خواهم براين مساله تاکيد کنم که روستاي کامو به نظر من مهد گلاب و گل کشور است . هم گل دارد هم گلاب /هم مناطق بکر بياباني دارد هم چمن زار / هم کشتزار دارد هم تاکستان و باغ/ هم چشمه دارد و هم رودخانه و برکه /
طبيعت بي نظير روستاي کامو با مردم با صفایش که در 15کيلومتري شهر ميمه واقع است را می توانید در سريال تلويزيوني "تفنگ سرپر" و سريال" اين راهش نیست " ببينيد.( البته هر دو سریال قبلا پخش شده اند)
براي سفر به روستای کامو ابتدا بايد در مسير جاده ترانزيت اصفهان -تهران قراربگيريد .سپس به ميمه بيائيد و بعد از استراحت ده دقيقه اي به سمت دانشگاه ازاد ميمه حرکت کرده و بعد از گذر از دانشگاه (به سمت تهران) به اولين جاده اسفالته که رسيديد به سمت راست ببپيچيد.
جوشقان قالي با فرش هاي معروفش / کامو با عطريات و گلاب مرغوبش و قهرود با ا لوچه هاي خوشمزه اش پيش روي شماست .
مراسم محرم در میمه
روز نهم محرم :
مراسم تاسوعای حسینی . مخصوص ابوالفضل العباس (ع)
سردار سپاه امام حسین . کسی که امان نامه شمر رو جلوی رویش انداخت و پشت به مولایش نکرد . کسی که هیچ وسوسه ای , پول , مقام , امان , نسبت فامیلی , او را از جانبازی در راه دینش باز نداشت . سقایی که آب رو برخود حرام کرد . کسی که با دلاوریش دشمن رو از پا درآورد و تنها با تیر زدن به مشک او و حمله از پشتش او را محاصره کردند . علمداری که حتی با قطع شدن تمام اعضای بدنش دست از تلاش برای انجام وظیفه اش برنداشت....
(بخشهایی از تعزیه )
دو دستم افتاد و از پیکرم . دو دستی که می بود و بال و پرم .
دریغا که از جنگ و برگشته ام . چو شهبال و بی بال و پر گشته ام .
دریغا که حسین بی علم دار شد . دریغا که بی یار و غمخوار شد .
دریغا حسینم پشتش شکست . دریغا که مادر به مرگم نشست .
روز دهم محرم :
چی بگم ؟ از صبح تا ظهر عاشورا , ته دلت میلرزه و ظهر که اذان پخش میشه و همزمان صدای دسته هایی که همه یکی شده اند و نوای " عزا عزاست امروز " رو میشنوی , مطمئن باش یه لحظه میتونی خودت رو جای زینب بذاری . اشک امانت نخواهد داد . دره مسجد تمام علمهای حسینی رد میشن . صدای نی همزمان با ندای زینب رو میشنوی که فریاد میزند " یا رب این چه سرزمین است؟ " . فکر میکنی میشه آسمون تو چنین روزی گریه نکنه؟ ظهری که شاهد آخرین نماز حسین بود . ظهری که شاهد مثله شدن برگزیدگان خدا روی زمین بود . حتی اگه کسی بهشون ایمان نداشته باشه , هیچ کس نیست که بتونه خوبی و پاکی حسین و آلش رو انکار کنه و جنایت عظیمی که در حقشون شده رو تایید کنه . جنایتی که کودک 6 ماه تا پیرمرد 80 ساله رو یک جور میدید .
امسال ظهر راه افتادیم و نشد مراسم شام غریبان رو اونجا باشیم . خیلی بد بود . شماها هم دلگیری وحشتناک عصر عاشورا رو حس میکنین؟
مجلس روضه خواني همه ساله در تکاياو مساجد و بعضا منازل شخصي برپا مي شود و بيش از يك قرن از سابقه برگزاري آن مي گذرد . بنا بر سنت ديرينه هيات هاي عزاداري ميمه از ميدان تعزيه در ليالي و ايام عاشوراي حسيني عزاداري و زنجير زني را آغاز و بعد به اماکني که دران افراد نذر دارند مي روند.
ميمه نزديک به ده هيات عزاداري داردکه مراسم خود را باشکوه غير قابل وصفي برگزار مي کنند.
همچنین در ميمه از اول محرم هرروز تعزيه خواني برگزار مي شود که روزهاي تاسوعا و عاشورا بي نهايت ديدني است .يكي از عزاداري هاي سنتي ميمه ، برگزاري مراسم کفن پوشان و کوتل داران است که اين دو درقالب دو دسته عزاداري اوردگاه امام حسين ع را به تصوير مي کشند
شهرميمه ابتدا يك مزرعه كوچك بود كه در كنار چشمه آبي در شمال شهر فعلي قرار داشت .اين مزرعه به وسيله چند نفر از اهالي جوشقان اداره مي شدو در آن گندم ،جو وانگور كشت مي گرديد.در زمان ساسانيان ،خسروپرويز پادشاه ايران همراه با قشون خود از شمال ايران به طرف پارس(فارس)مي رود و در كنار مزرعه اطراق مي كند.پس از صرف انگور مزرعه به خاطر مرغوبيت و خوش طعمي آن پس از رسيدن به پارس دستور مي دهد كه تعدادي از اسراي رومي و يوناني رابراي حفر قنات و ايجاد باغات انگور به منطقه گسيل دارند.
اسرا بعد از رسيدن ببه منطقه قناتي را حفر مي نمايند و چون خسروپرويز زرتشتي بود قنات فوق را مزدآباد كه از اهورا مزدا ،خداي زرتشتيان،گرفته شده ناميدندو در كنار قنات باغات انگور به وجود آمد .
ابتدا نام مزرعه فوق را (( اهورامزد آباد ))ناميدند ولي پس از مدتي به خاطر مرغوبيت انگور حاصل از آن ،آن منطقه را ((مي مه))يعني مي خوب ناميدند.بعد از حفر قنات مزدآباد و ايجاد باغات انگور ،ساكنان اوليه محل كه شامل تعدادي كشاورز جوشقاني بودند همراه با مباشران پادشاه ساساني در
دهكده اهورا مزد آباد سكونت گزيدند.چون در قديم بين زرتشتيان رسم بوده كه كارگران وبردگان را در پايين
دست مالكان و بزرگان سكني دهند لذا بردگان رومي ويوناني را در پايين دهكده اهورامزدآباد سكني دادند كه حال شهر وزوان است.
با سلام
دیشب در حال وبگردی در اینترنت وب سایتی به نام زیاداباد دات کام به چشمم خورد .
(درلینک های سمت چپ سایت زیاداباد را ببینید)
نکته جالب اینکه برادران عزیز موسس سایت بسیار زیبا مطالب راجع به روستای خود (زیاداباد)را گرد اوری کرده و با تصویر در وب سایت قرارداده اند.
من اصل کار را تایید می کنم و به خاطر حفظ هویت محلی به آنها افتخار می کنم و اما اندک انتقادی نیز دارم .
برادران عزیر موسس سایت در تشریح برخی مطالب خود کمی افراط کرده اند.
دوستان عزیز / در توضیح و معرفی یک پدیده و خبر و .. اغراق گویی یکجانبه نباید کرد . مطلبی بود به نام فرهنگستان زیاد اباد که انصافا ابداع جالبی بود منتهی مراتب دران کلماتیکه تماما گویش اصلی مردم منطقه بوده و در زیر مجموعه زبان دری پهلوی است / به نام فرهنگ زیاد اباد نوشته شده است .
گفتنی است لهجه های میمه ای /وزوانی /اذانی / زیاد ابادی و ...همه از زبان مادری پهلوی دری مشتق شده اند و همه را به نام یکی نام بردن اشتباه است .
من دوباره می گویم ... کار این برادران بسیار مهم و تاثیر گذار در حفظ فرهنگ منطقه است اما...
باید پذیرفت مسجد جامع میمه سابقه ای هزارساله دارد.
باید پذیرفت امامزاده های اطراف میمه قدیمی اند.
باید پذیرفت وزوان و قلعه ان تاریخی است .
باید پذیرفت روستای زیاد اباد هم تاریخ دارد و هم احمدجو کارگردان معروف را..
اما همه اینها را نباید افراط گرایانه تفسیر کرد.
بعضا حتی به خود من هم انتقاد می کنند که مطالب شما چقدر سندیت دارد که من نیز به تحقیق علمی دوستان عزیز همکار در وب/ استناد می کنم.
دوستان عزیز زیادابادی ام
کار شما را بسیار محترمانه می نگرم و خواهش می کنم راه خود را با صلابت ادامه دهید.
پیشنهادی هم دارم .درباره امرالله احمدجو کارگردان هم بنویسید .ارزش دارد. اگر احمد جو نبود زیاد اباد /میمه و ... با تاریخ و فرهنگش تاحدی ناشناخته بود
در ضمن خوانندگان گرامی اگر پیشنهادی برای برادران زیاد ابادی دارند با ادرس زیر تماس بگیرند
والسلام / ارادتمند شما علی وطن خواه
قنات مزد آبا د شهر میمه (شگفت انگیزترین قنات جهان)
مقدمه
قنات کلمه ای است عربی كه مفهوم لغوی آن (نیزه) و جمع آن (قنوات و قنیّات) است که بعدها به معنی راه آب روان، در زیر زمین آمده است . این کلمه در زبان عبری ( قانو و قنا ) و در لاتین ( کانا ) و در زبان پهلوی ( کهس ) گفته می شود و معادل فارسی آن کاریز یا کهریز كه همان ریختن کاه برای امتحان جریان آب است .
قنات در ابتدا یک فن آبیاری نبود. معدنکاران كه در جستجو سرب و مس در کوههای زاگرس بودند در حین حفاری تونلهای معدن با سفره های آب زیر زمینی دچار مشکل می شدند. آنها با ایجاد کانال و زهکش در کف تونلهای معادن، مشکل آب تونلها را حل می کردند كه به طور تصادفی به تکنیک قنات دست یافتند و وسیلهای بنیادی در جهت بر آوردن نیازهای خود به آب بویژه در فعالیتهای کشاورزی ابداع نمودند.
قدیمی ترین آثار قنات در جهان در شمال ایران کشف شده كه قدمت 3000 ساله دارد.
اصولًا ایرانیان قبل از دوره هخامنشی با قنات آشنائی داشته اند. سارگون دوم پادشاه آشور در سال 714 پیش از میلاد قناتی را در ارومیه دیده و گزارش کرده است. پسر او سلطان سنا شریب به تقلید از ایرانیان در شهر (اربلا) قناتي را حفاری نموده است. در سال 550 قبل از میلاد در زمان پادشاهی دولت ماد، دشمن برای تسليم شهر اکباتان پایتخت دولت ماد، مسیر قناتی كه آب شهر را تأمین می کرده منحرف کرده تا شهر سقوط کند. پولیبیوس مورخ یونانی در قرن دوم قبل از میلاد از قناتی سخن گفته كه در کویر ایران در اوج تمدن فارسیان حفاری شده است.
در زمانهاي اشکانیان و ساسانیان استفاده از قنات برای آبیاری مزارع رایج بوده است. پس از اسلام اولین قنات برای تأمین آب شرب شهر مکه توسط همسرهارون الرشید حفاری شدكه با حمله مغول قنات و شبکه آبیاری آن ویران شد.
3 5
شواهد تاریخي نشان می دهد که ابداع قنات یک پدیده قدیمی در ایران بوده كه بعدها در تمامی سرزمین هایی که تحت نفوذ وسیطره فرهنگ فارسیان در آمده رواج پیدا کرده و سپس به شمال آفریقا، اسپانیا، قبرس، سیسیل و قاره آمریکا انتقال یافته است.
براساس اعلام سازمان یونسکو قناتهای جهان در ایران قرار دارد. بر اساس آمار حدود 37500 رشته قنات در ایران حفاری شده که 32164 رشته آن با آبدهی 6 10 × 9823 متر مکعب هنوز فعال است. قنوات ایران دارای ویژگیهای خاص خود می باشند و در بین آنها تعدادی از قنوات ویژگیهای منحصر بفرد دارند. از معروفترین و شگفت انگیزترین قنوات ایران و جهان می توان قنوات ذیل را نام برد.
قنوات معروف و شگفت انگیزایران
1ـ قنات گناباد: طول این قنات چهار فرسنگ (24 کیلو متر) و مادر چاه آن300 گز (300 متر ) است. این قنات 2500 سال قدمت دارد و طول رشته های هشتگانه آن 35 کیلومتر است.
2ـ قنات فیروز آباد مجو مرد یزد: این قنات بنام دختر یزدگرد ساسانی نامگذاری شده است. طول قنات 70 کیلومتر و دارای 1750 حلقه چاه با مادر چاهی به عمق 87 متر است.
3ـ قنات ارونه اردستان: این قنات بیش از دو هزار سال قدمت دارد و پر آب ترین قنات کویری ایران است. طول اين قنات 45 کیلومتر و مادر چاه آن 66 متر و میزان آبدهی آن 80 لیتر در ثانیه است.
4ـ قنات روستای ابراهیم اراک: این قنات بیش از هزار سال قدمت دارد. مادر چاه این قنات مخروطی شکل است. قطر دهانه میله چاه یک متر و قطر محل اتصال میله چاه به تونل حدود 11 متر است این قنات 20 کیلومتر طول و عمق مادر چاه آن 115 متر است.
5ـ قنات مون اردستان: این قنات دو طبقه است و هر طبقه آب مستقلی دارد. طبقه رو سه متر از طبقه زیر بالاتر است. مادر چاه قنات دو قلو است دو میله چاه در کنار یکدیگر قرار دارد. یکی از میله ها متعلق به قنات بالایی به عمق 27 متر و د یگری متعلق به قنات زیرین که 30 متر عمق دارد. از مادر چاه به بعد قنات دارای میله های مشترک است. مجرای قنات بالایی هنگامی كه به میله چاه می رسد خود را با قوسی نیم دایره از کنار میله دور زده مجدداً در طول مسیر مستقیم کوره و موازی با مسیر قنات زیرین جاری می گردد.
6ـ قنات مزد آباد شهر میمه: دشت جلگه ای میمه دشتی وسیع و هموار، با شیبی بسیار ملایم( بطور متوسط 5% ) است که مابین ارتفاعات حاصل از جنش های کوهزائی البرز مرکزی در شمال و شرق و ارتفاعات حاصل از جنشهای کوهزائی زاگرس در غرب قرار گرفته است.
این دشت با 1965 تا 2003 متر ارتفاع از سطح دریا، بلند ترین دشت جلگه ای در استان اصفهان است که دارای بارندگی بسیارکم و ذخیره آبهای زیرزمینی بسیار کم و فقیر است. بطوریکه از 56 رشته قنات حفاری شده در این دشت تنها در حال حاضر 23 رشته قنات آبدار است و مورد بهره برداری قرار می گیرد ما بقی تمامأ تخریب و نابود گردیده است.
معروفترین قنات در این دشت قنات مزد آباد میمه است که زمان حفاری آنرا به زمان حکومت بهمن ابن اسفندیار(هخامنشی)یا دوره حکومت انوشیروان(ساسانی) نسبت می دهند.
این قنات از نظر ساختمانی و سبک حفاری به سبک قنوات دوره ساسانیان حفاری گردیده است.(چاههای مستطیل شکل، تونلهای دو طبقه، بند و سد ذخیره آب زيرزميني )
براساس گزارش سازمان یو نسکو در سطح جهان قنوات بسیار زیادی(حدود چند صد هزار) وجود دارد بطوری که طول قنوات حفاری شده در سطح جهان چهار برابر نصف النهار گرینویچ است. اخیراً از طرف سازمان جهانی یونسکو در نظر است قنوات نمونه و با ارزش شناسائی و بعنوان آثار ملی جهانی مورد توجه و حمایت قرار گیرند.
1 5
کارشناسان سازمان یونسکو عقیده دارند بخاطر نقشی که قنوات در آبیاری زمینهای مزروعی و تامین آب آشامیدنی در گذشته و حال دارند. آنچنان دارای اهمیت و ارزش بوده و هستند که فن قنات سازی از ایران به تقریباً کشورهای جهان گسترش پیدا کرده است.
از طرف یونسکو قنات دو طبقه مون اردستان، قنات مزد آباد میمه و قنات بزرگ وزوان در مابین چند صد هزار قنات جهان به عنوان اعجاب انگیز ترین قنوات در سطح جهان معرفی شده است.کارشناسان یونسکو عقیده دارند ویژگیهای قنات مزدآباد(چاههای مستطیل شکل، سد و بند ذخیره آب زیر زمینی آن) باعث گردیده که این قنات به عنوان قناتی منحصر بفرد در سطح جهان مطرح گردد.
سازمان یونسکو بهترین راه و شیوه برای جلوگیری از هدر رفتن آب قنوات در فصل زمستان را ایجاد بند و سد در درون قنوات پیشنهاد می کند نمونه بارز و مؤثر در این شیوه را قنات مزد آباد میمه و قنات وزوان معرفی میکند.
همانطوریکه قبلاً ذکر شد در ایران حدود 32164 قنات دایر موجود است که از بین این قنوات، قنات ((مزد آباد میمه)) و قنات دو طبقه ((مون اردستان))مشخصاتی استثنائی دارند.
آقای دکتر بهنیا در کتاب قنوات ایران آورده است.
((تاآنجائیکه نگارنده، قنوات معروف ایران و بعضی از کشورهای جهان را مشاهده و بررسی نمودهام نظیر قنوات((مزد آباد میمه)) و((مون اردستان))، قنات بزرگ ((ابوزید آباد کاشان)) و قنات بزرگ((وزوان)) در هیچیک از کشورها یافت نمی شود و در متون تحقیقی نیز وجود قنواتی نظیراین قنوات گزارش نشده است)). در حال حاضر در شهر میمه سه رشته قنات دایر و آباد بنامهای
(مزد آباد، بیر ورویه) وجود دارد.
که هركدام بطور مجزا مزرعه ای و باغستانهائی دارند که با آب آنها آبیاری می گردد.
در زمانهای قدیم 23 رشته قنات میمه مزارع مستقل و جدا داشتند ولی بر اثر تخریب اکثر آنها، به مرور زمان مزارع به همدیگر متصل و تبدیل به یک واحد کشاورزی شده اند. حال زمینهای کشاورزی شهر میمه در کل در سه قسمت اطراف شهر قرار گرفته اند و اکثر این زمینها و باغات به وسیله سه رشته قنات مزدآباد، بیر، و رویه آبیاری می گردند.
وجه تسمیه قنات مزد آباد
در مورد وجه تسمیه این قنات نظرات مختلفی وجود دارد از جمله :
1ـ عده ای از صاحب نظران محلی عقیده دارند که این قنات در زمان ساسانیان بدستور انوشیروان حفاری وبنا گردیده است و نام اولیه قنات بنام خداي زردتشتیان (اهورامزدا آباد) نامگذاری شده است[1] (این قنات اولین قناتی است که در این محل حفاری شده وبنا ی اولیه شهر را هم منصوب به وجود آب وآبادانی این قنات می دانند)[2].
2ـ عده ای از صاحب نظران نیز عقیده دارند که این قنات توسط عمده مالکان بزرگ زردشتی با پرداختن اُجر ودستمزد به بردگان رومی و یونانی در زمان ساسانیان حفاری شده و به همین دلیل آنرا (مزدآباد) نام نهاده اند.
به هر صورت اگر نام اهورا مزدا (الهه زردشتیان ) را دلیل این وجه تسمیه بدانیم بایستی گفت به دلیل کثرت استعمال نام اهورا مزدا، وهمچنین بواسطه نفوذ اعراب در این خطه بعد از ظهور اسلام واز بین رفتن القاب زردشتی (اهورا مزدا ) از اول نام قنات حذف و(اهورامزدآباد) به ( مزدآباد) خلاصه گردیده است.
آقای پاسکال کارشناس سازمان یونسکو در بازدید خود از قنوات مزدآباد و بیر در میمه آورده است .
نگارنده در بازدید از قنوات زیبا و دیدنی
( مزدآباد و بیر ) در شهر میمه اصفهان، سیستم بسیار جالبی را كه برای مهار کردن آب بکار می رود مشاهده کردم. این سیستم در قنات مزدآباد خراب شده و آثاری از آن باقی مانده اما در قنات بیر و قنات بزرگ شهر وزوان همچنان فعال است. شرح مختصر این سیستم در قنات بیر چنین است كه یکی از میله های قنات را كه حدود 600 متر از مادر چاه فاصله دارد. به قطر حدود 3 متر گشاد کرده اند و دیواری به ضخامت 1 متر، عرض 3 متر و بلندی کل عمق چاه از سنگ و ساروج ساخته اند. بر روی این دیوار، به فاصله یک متر به یک متر، 7 سوراخ استوانه ای به قطر حدود 30 سانتی متر تعبیه کرده اند. کوره این قنات از انتهای این دیوار عبور می كند. هفتمین سوراخ 7 متر از لبه تاج کوره قنات فاصله دارد. اول آذرماه هر سال، هم دهانه کوره و هم دهانه 7 سوراخ را با سنگ و سیمان و گونیهای پر از کاه می گیرند. طبیعی است مقداری از آب در پشت این سد زیر زمینی ذخیره می شود. در اواخر فروردین اولین سوراخ را باز می کنند حدود
10 روز طول می کشد تا آب به زیر سوراخ اول افت کند. به همین ترتیب پس از حدود هر 10 روز سوراخهای دوم، سوم و الی آخر را باز می کنند.
احداث سد زیر زمینی یکی از بهترین روشهای حفظ آب در فصل زمستان در قنوات است كه از ابتکارات اهالی شهر میمه بوده و در هیچ نقطه ایران و جهان سابقه ندارد. این روش در سه قنات ( مزدآباد و بیر ) در شهر میمه و قنات بزرگ شهروزوان از توایع بخش میمه وجود دارد و از افتخارات و ابتکارات مردم این منطقه است.
ویژگیهای بستر قنات مزدآباد
بستر قنات مزدآباد دارای بهترین نوع خاک، خاکی با سختی و نرمی معتدل، چسبنده و شیرین طعم و خوشبو است و بدلیل مخلوط بودن خاک بستر با مقداری ریگ، بستر و دیواره قنات محکم و بادوام است. در این گونه خاکها رطوبت اصلی و طبیعی باعث می شود كه خاک از حل شدن در آب محفوظ بماند. هر خاکی كه در آن رطوبت اصلی وجود داشته باشد اگر در مجاورت هوا قرار گیرد به محض آن که رطوبت طبیعی اش خشک شود در آب حل می گردد و دیگر چسبندگی ندارد. پس کاريزها و نهرهایي كه در خشکی حفر می شوند اگر خاک بسترشان دارای رطوبت اصلی باشد مسلماً جریان آب در آنها اثری باقی نمی گذارد و بدین سبب هرگاه کاریز یا جوبی در این نوع خاک حفر شود به محض آنکه قسمت حفر شده در مجاورت هوا قرار گیرد رطوبتش زایل می شود و فرو می ریزد.
بیشتر مقنیان و مردم از این موضوع بیخبرند. بدین معنی كه اول، قسمتهای غیرآبده ( خشگه کار ) را لایروبی می کنند و سپس به لایروبی بخشهای آبده می پردازند. با فرو نشست سطح ایستیابی آب، قسمتی از دیواره از آب خارج شده و خاکهای آن می خشکد و رطوبت اصلی اش زایل می شود و چون آب به قسمتهای خشکیده نمی رسد اطراف آن واریزمی کند و فرو می ریزد. ( عملی كه در زمان آبیاری باغات سربره ) برای بخشهای نو کن قنات مزدآباد اتفاق می افتد. برای پیشگیری از این ریزش بایستی لایروبی در قسمتهای آبده و خشکه کار همزمان انجام شود. این روش لایروبی باعث می شود رطوبت اصلی دیوارها باقی بماند و پایین رفتن آب باعث ریزش دیوارها نگردد. آقای دكتر مکنون كه در سال 63 از قنوات منطقه میمه بازدید کرده اند عقیده دارد بهترین زمان برای لایروبی قنوات شهر میمه در مواقع کم آبی دو ماه ( شهریورو مهرماه ) است.
آب قنات مزدآباد كه بزرگترين و قديميترين قنات اين منطقه است در يك كيلومتري شمال شهر ميمه در ابتداي باغات شمالي شهر بر روي زمين ظاهر ميگردد. اين قنات پرآبترين قنات در ناحیه شمالی استان اصفهان است که ریشه د رتاریخ و هویت عمران و آبادانی این منطقه دارد. بنابر گزارش وزارت نیرو در سال 1362 میزان آبدهی این قنات 110 لیتر در ثانیه بوده اما در حال حاضر آبدهي اين قنات كمتر از 50 ليتر در ثانيه شده است.
طول قنات مزدآباد 18 کیلومتر و جهت آن جنوب غربی و شمال شرقی بطرف روستای جوشقان قالی امتداد دارد. تعداد حلقه چاههای این قنات 615 حلقه است که بعضی از حلقه چاهها به مرور زمان بر اثر عوامل نامساعد طبیعی صاف گردیده و فقط آثار کمی از آنها باقی مانده است که نشاندهنده قدمت تاریخی این قنات است.
آقای عیسی گرانمایه در سال 1341 در زمانی که این قنات بوسیله سیل تخریب گردیده بود برای بررسی هزینه لایروبی و مشخص نمودن تعداد چاههای تخریب شده از سیل تحقیقات وسیعی در مورد تعداد حلقه چاهها، فاصله حلقه چاهها از یکدیگر و عمق آنها انجام داده که خلاصه آن بشرح ذیل است.
ابتدای قنات مزدآباد از بالای باغات سربره شروع و انتهای آن از رودخانه جوشقان 12 پشته جلو می رود. دو حلقه نیز در کف رودخانه جوشقان قرار دارد که رویهم می شود 14 پشته[3] .
چاههای قنات مزدآباد از مظهر قنات در سر بره تا انتهای هر شاخه.[4]
الف - رشته مزدآباد
1- از ابتدای سربره تا یکصد و هشتاد حلقه هر کدام بفاصله بیست و پنج متر و عمق از 4 تا 13 متر.
2- پنجاه حلقه وسط قنات هر کدام بفاصله سی و پنج متر و عمق از 12 تا 45 متر.
3- پنجاه و چهار حلقه انتهای قنات هر کدام به فاصله چهل متر و عمق 45 تا 72 متر.
رویهم فاصله حلقه چاهها از ابتدا تا انتهای مزدآباد ( 8410 متر ) هشت هزار و چهارصد و ده متر( ضمناً از محل انشعاب سورله تا انتهای قنات مزدآباد 125 حلقه چاه است ).
ب- رشته سورله
از سر دوالج تا انتهای سورله تعداد 206 حلقه چاه وجود دارد به شرح زیر:
1 - از بند دوالج تا بند سورله 12 پشته چهل متری
2 - ازبند سورله تا انتهاي132 پشته 35 متری
3- از محل انشعاب سورله از رشته مزدآباد تا سربند دوالج62 پشته 40 متری رشته اصلی سورله
متر 2160 = متر30× 72 پشته
متر 2400 = متر 40× 60 پشته
ج - رشته های نجک
1 - رشته نجگ به سمت میانجی رز ( متر 1470 = متر35× 42 پشته )
2 - رشته زیرنجگ به سمت کوه بمبار ( متر 360 = متر 30 × 12 پشته )
3 - رشته بالای نجگ به سمت تپه های دو گوش ( متر 320 = متر 40 × 8 پشته )[5]
این قنات بنابر گفته مقنیهای سالخورده و با تجربه، دقیقاً به شکل قنوات گبری است[6] که تاریخ حفاری آنها به دوره های قبل از اسلام می رسد.
عمیق ترین چاه این قنات در حال حاضر ( ما در چاه یا چاه لنگی یه ) به 72 متر می رسد که
پشته های انتهایی تماماً پرشده و فقط آثاری از آنها وجود دارد که نشان می دهد سالهاست که پرشده و لایروبی نگردیده اند.
اگر دبی آب قنات مزدآباد را از بدو بنا تاکنون 110 لیتر در ثانیه ( آمار نامه سال 1362 ) و قدمت بنای این قنات را حداقل1500 سال پیش در نظر بگیریم می توان ادعا نمود که در این مدت از این قنات آبی در حد دریاچه ای به طول 230 کیلومتر و عرض 196 کیلومتر با عمق 300 متر، خارج شده است.
به راستی آنان که اندکی تعمق کرده باشند و حساب سرشان بشود می دانند که این لوله های باریک آب قنات که در دشتها جریان دارند، چه سرمایه بزرگی برای این مردم بوده و خواهد بود، مسئله آشکار است. این قنات علاوه بر اینکه طی صدها سال باعث تداوم حیات و دلبستگی مردم به این منطقه شده، در حال حاضر نیز حداقل 500 قطعه باغ و حدود سی هزار هکتار زمینهای کشاورزی این منطقه را آبیاری می کند. در قدیم آسیابهایی که از آب این قنات به گردش در می آمدند و برای اهالی آرد تهیه می کردند روزانه 500 من گندم را آرد می کردند.
واقعاً جای تعجب است که ما ساکنان این شهر حتی یک بار هم، شكر این نعمت رایگان را بر زبان نیاورده ایم. این قنات ارزشمند توجه می خواهد که در این سالها کمتر به این امر توجه شده، این قنات باید بیمه باشد این قنات باید بعنوان یکی از قنوات زیبا و شگفت انگیز کشور بعنوان یک اثر ملی ثبت و مورد حمایت قرار گیرد تا هر وقت آب آن بند آمد فوراً با پرداخت پول قنائي آب دوباره جاری گردد. ارزش این قنات زمانی مشخص می شود که با اندکی تعمیق باور کنیم که به یمن برکت این قنات این منطقه در زمانهای بسیار قدیم و در طول تاریخ عمران و آبادانی خود صاحب جمعیت، قلعه، بنا و بنگاه گردیده و جمعیتهایی را نان داده و خلقی را به خود متکی و امیدوار به آینده محفوظ داشته است.
متاسفانه در سالهای اخیر بخاطر بی توجهی و حفر چاههای عمیق در اطراف این قنات، نزدیک است که این قنات نیز مانند 19 رشته قنات دیگر این شهر، از آب خالی و اتکاء مردم به این قنات خالی شود و پیوندها بگسلند.
گمان نرود که حفر این گونه قناتها خیلی ساده و آسان صورت گرفته است. افرادي مثل گنجعلی خان که سی سال حکومت کرمان را داشت با آنهمه امکانات و ثروت تنها يك قنات کوچک کهنه را توانست حفر کند. اگر درتاریخ دوهزار و اندی ساله این شهر فقط هشتاد حاکم 30 ساله داشتیم تنها می توانستند 35 قنات را آباد و حفاری کنند. حال آنکه در منطقه ( بخش میمه ) حداقل 56 رشته قنات وجود داشته است. اگر هر قنات بطور متوسط 6 کیلومتر رایین داشته باشد بیش از 336 کیلومتر قنات در این منطقه حفر شده که یکی از آنها همین قنات مزدآباد است که عمر آن به پرستش اهورا مزدا می رسد و هنوز بعضی از ریش سفیدان عقیده دارند که ( ماهی با طوق سبز حافظ این قنات است و اگر کسی آن ماهی را ببیند کور می شود )
می گویند در زمان حفاری، قنات مزدآباد در قسمتی از مسیر خود به سنگ وکمر رسید حدادان را بر سر قنات برده، لحظه به لحظه کلنگها را جهت مقنیان آتشکاری و تیز می نمودند و چنان اهتمام می شد که در شبها نیز کارگران پوست می پوشیدند وکار می کردند تا از سنگ و کمر گذشت ( تا چه حد فداکاری ) باید دانست که قوام اقتصادی این منطقه طی صدها سال براساس پیوستگی این روستا به این قنات بوده است. اگر روزی این قنات از آب خالي و اتكا مردم به اين قنات خالي شود و پيوندها بگسلند و سفره آب اين قنات بر اثر حفر چاهای عمیق زه بر شود. بله ( چاه عمیق ) یک عامل پیشرفته کشاورزی که آب زیرزمینی را به راحتی بالا می کشد اما وقتی قرار باشد زیادتر از ذخایر یک منطقه آب بالا بکشد. نتیجه اش خشک شدن قنات یا چاه همسایه و در واقع یک نوع دزدی آب است منتهی د رقدیم آب سهم قنات مردم را در شب تاریک می دزدیدند حال در روز روشن از زیر زمین بالا می کشند. اگر خدای نکرده قنات مزدآباد روزی خشک شود در آن وقت اهمیت و قداست این قنات بر همگان آشکار خواهد شد.
متاسفانه در چند سال اخیر، بدلیل حفاری چاههای عمیق و نیم عمیق و برداشت بیش از ظرفیت آب از چاههای عمیق و نیمه عمیق بالا دست و پایین دست ( بخصوص دو حلقه چاه عمیق روستای جوشقان قالی در بالا دست قنات )، خشکسالیهای پی در پی و افت سطح ایستیابی آب و دستکاریهای غیر کارشناسی افراد مبتدی و ناآشنا به شرایط طبیعی و ساختار این قنات، علیرغم تلاشهای فراوان و قابل تقدیر چند تن از اهالی جهت لایروبی و بازسازی بخشهایی از این قنات، آب قنات کاهش قابل چشمگیری یافته و اهالی را شدیداً ناراحت و نگران کرده است.
بله: مرگ تدريجی قنات چند هزار ساله دیارمان فرا رسیده است، قناتی که مایه حیات و منشأ عمران و مدنیت شهرمان است، قناتی که شریان حیاتی شهرمان و یادگار پدران و گذشتگانمان است.
بالاخره قنات مزدآباد هم در حال احتضار قرار گرفت و می رود که به سرنوشت 19 قنات دیگر شهرمان دچار شود.
انصافاً: نسلهای آینده در مورد امانتداری ما چه خواهند گفت؟!
جواب ما به نسلهای آینده چیست؟!
آیا در سالهای آینده از دهانه این قنات، همچون هزاران سال گذشته، نسیم دل انگیز آب به مشام خواهد رسید؟
بعد از مرگ خسروپرويز حكومت دهكده اهورامزدآباد به ساكنان اوليه آن يعني همان اهالي جوشقان
واگذار گرديد. بعد از مدتي بر اثر سيل ،آن دهكده ويران شد و در يك كيلومتري شمال شهر فعلي در كنار
سرچشمه قنات مزدآباد در منطقه اي بلند و هموار (تخت سر مزد آباد )،دهكده جديد اهورامزدآباد بنا
نهاده مي شود.دهكده فوق در سمت غرب سرچشمه قنات مزدآبادبوده است. شغل اوليه مردمان دهكده باغداري و تهيه مي براي پادشاهان ساساني بوده است پس از گذشت زمان،تعدادي عشاير بيابانگرد دامدار
به خاطر وجود آب قنات و بيابانهاي آباد منطقه، سمت شرق قنات ساكن مي شوند و به دامداري
مي پردازند.
از زمان بهمن بن اسفنديار اين دهكده دو قسمت بوده ، قسمتي در غرب سرچشمه قنات مزدآباد كه
مردم ان از اهالي جوشقان و تعدادي از فرستادگان پادشاه ساساني بوده وقسمت ديگر در شرق
سرچشمه قنات كه اهالي آن از عشاير دامدار مهاجر بوده اند.
در زمان بهمن بن اسفنديار ، به دستور وي ، قنات ((بير))و قنات ((رويه)) حفر مي گردد و تمام منطقه
باغ انگور مي شود و دهكده اهورا مزدآباد به خاطر وجود ((مي مه))به دهكده ((مي مه)) يعني مي
خوب تغير نام مي دهد كه رفته رفته مي مه به ميمه مخفف و مبدل شده است.
علاوه بر نظر فوق در رابطه با نام ميمه ، دو نظر ديگر نيز وجود دارد بعضي افراد عقيده دارند در منطقه آهو
و بره آهو زياد وجود داشته و دارد و به زبان زرتشتي بره آهو را به خاطر توليد و ايجاد صداي ((مي مي ))
ميمه مي نامند، مي محل بره آهو
عدّه اي ديگر عقيده دارند كه اين محل قبلاً مزرعه اي بوده و به خاطر عمق زياد خاك آن بوته هاي هيزم
قوي در آن رشد مي كرده است كه اهالي جوشقان براي تهيّه هيزم به اين منطقه مي آمدند و اين
منطقه را هيمه (به زبان جوشقاني هيزم را هيمه گويند)مي گفته اندكه به مرور زمان هيمه به ميمه
تبديل شده است تا اينكه در زمان صفويان هنگامي كه علماي لبناني به ايران آمدند يكي از آنها به نام
محمّدتقي شهيد ثالث عاملي به اين دهكده مي آيد وي در نامه هاي خود به ديگر علماي بلاد
هيمه به زبان عربي ((ميمه)) مي نويسد و بعد كم كم اين نام بين مردم رايج مي شود.
اين شهرستان در 100 كيلومتري شمال اصفهان در كنار جادّه اصفهان –تهران در َ26/ْ33 عرض شمالي از خطّ استوا و َ9/ْ51 طول شرقي از نصف النّهار مبدأ قرار دارد و نزديك به 7000 هزار نفر جمعيّت دارد .مساحت آن حدوداً 17 كيلومتر مربّع مي باشد.
اين شهرستان از شمال به شهرستان دليجان از توابع استان مركزي –از جنوب به شهرستان برخوار از توابع استان اصفهان –از غرب به شهرستان گلپايگان و نجف آباد از توابع استان اصفهان و از شرق به شهرستان اردستان،نطنزو ده جوشقان از توابع كاشان محدود مي شود.
شهر ميمه در دشت جلگه اي ميمه قرار گرفته و از چهار طرف توسّط رشته كوههاي شيخيّه و كهرو و بلنديهاي جنوب دشت ميمه به نام كهرود و سياه محصور شده است.
ارتفاع دشت ميمه از سطح دريا به طور متوسّط 1960 متر است.
اين شهر از نظر آب و هوايي منطقه اي نيمه خشك است كه در تابستانها نسبتأ گرم و در زمستانها سرد ميباشد.متوسّط بارندگي سالانه آن حدود 250 تا 300 ميلي متر است.
بيشترين بارندگي آن در فصل زمستان و اوايل بهار است.اين اقليم قسمتي از سال يخبندان و ماههاي خشك سال و بدون بارندگي آن 6 تا 7 ماه است ودوره يخبندان نيز حدود 4 ماه مي باشد و دماي منطقه از 26- تا 40+درجّه سانتي گراد متغيّر است.
در دشت بادخيز ميمه دو نوع باد مي وزد:يكي بادهاي فصلي وديگري بادهاي محلّي.
الف -بادهاي محلّي :كه جريان آن از صبح تا ظهر به طرف جنوب مي باشد و بعد از ظهرها از سمت شرق به غرب است در شب نيز جريانهاي كوهستاني به وجود مي آيد و حركت باد از جانب كوهستان به سوي درّه است.
ب- بادهاي فصلي :اين نوع باد بيشتر در فصل تابستان مي وزد و جهت آن معمولاُ از جنوب غربي به طرف شمال شرقي مي باشد.
بارندگي يه صورت برف در زمستان كوهستانها را مي پوشاند ولي به زودي در اثر تابش نور خوشيد آب مي شود چنانچه بارندگي در كوههاي جوشقان ادامه يابد موجب جريانهاي جوي شده و سيل به وجود مي آيد جريان سيل از رودخانه جوشقان مي گذرد.
ماههاي آذر ،دي و بهمن بيشترين روزهاي يخبندان سال را دارا مي باشند .در ضمن عمل يخبندان باعث پوكي خاكهاي محل مي شود.
به علّت نزديكي ميمه به منطقه كويري و كافي نبودن آبهاي سطحي منطقه ،مقدار رطوبت نسبي كمتر از %80 مي باشد.
بنابراين كشاورزي با رطوبت كم خيلي عملي نيست. درصد در دي ماه بيشترين و در خرداد كمترين مقدار است.
محصولات اين شهرستان به چند دسته تقسيم مي شوند:
محصولات درختي شامل انواع محصولات درختي از قبيل انگور ،زردآلو،سيب، بادام، سنجد،توت،آلو زرد ،به و … ولي محصول عمده آن انگور است كه از حيث مرغوبيت كم نظير و از فروش مازاد آنسود زيادي مي برند.
انواع انگور در ميمه عبارتند از 1-مثقالي با دانه هاي گرد و درشت 2- لُركش درشت تر از مثقالي با پوست سبز تر 3- قليچي با دانه هاي دراز و پوست سفت( شبيه انگشت كوچك دست كه به همين نام خوانده مي شود ) 4- كشمشي با دانه هاي كرد و ريز 5- عسگري 6- انگور سياه 7- مجلسي
1. انگور چيني در اواخر شهريور شروع و تا اواسط مهرماه ادامه دارد.،انگورهاي چيده شده را چنا نچه به فروش نرسانند به بند آويزان كرده و كشمش مي كنند . انگور رَز (رَز به معني باغ انگور) كه تمام شد برگش نصيب كوسفندان مي شود سپس شاخه هاي زايد تاك بريده مي شود و گاه تمام شاخه ها بريده مي شود (مو بري ) و كنده ها و شاخه هاي مانده در زير خاك مدفون مي شود تا از آسيب سرما در امان باشد و سال ديگر شاخه و برگ بدهد و انگور هديه كند.
باغداران انگور را در باغ نشسته مي خورند و خاصّيت آن در قشر نازكي از غباري لطيف مي دانند كه روي دانه هاي نشسته است و همين انگورها است كه اگر در زمستان سري به پستويشان بزنيد در رشته هاي موازي بر سقف و ديوار آويزان مي بينيد.
2- غلات:شامل گندم،جوترشه،جو بهاره و جو وصاله
3-صيفي جات : اين نوع محصول اندك است و بيش از مصرف روزانه اهالي نيست و عبارتند از :خربزه،خيار ،طالبي، كدو،هندوانه و…
4-حبوبات :به غير از نخود و لوبيا آن هم به طور پراكنده حبوبات ديگري در اين ناحيه كاشته نمي شود.
5-علوفه:مانند شبدر،يونجه ،خسيل،و هفت چين زياد كاشته مي شود و به صورت تر و خشك به مصرف دامها مي رسد.
6- نباتات صنعتي :اين نوع گياهان منحصر است به كلوزه و درخت توت و گل محمّدي كه مقدار آن ناچيز است و كتيرا نيز از ديگر گياهان صنعتي است كه در بيابانهاي اطراف اين منطقه وجود دارد.
7-گياهان دارويي :زعفران ازجمله گياهان دارويي مهم اين منطقه است كه در زمينهاي روستاي ازان به صورت مرغوب به دست مي آيد و چند سالي است كه اين گياه ار ميمه نيز كشت مي شود همچنين گياه خاكشير نيز در اين منطقه به وفور يافت مي شود.
8- محصول سيب زميني : كشت اين نوع محصول در اين منطقه ارزش زيادي دارد و كشاورزان هر ساله به كشت آن مبادرت مي ورزند.كه اين نوع كشت به صورت سنتي مي باشد.
دامپروري ميمه اعتبار پيشين را ندارد.از آن همه هشم كه در گذشته ثروت عمدة اهالي را تشكيل مي داد و رزق آنها را تأمين مي كرد اينك نامي باقي مانده استآن سرشير و ماستي كه صادق هدايت در كتاب ((پروين))دختر ساسان از آن نام برده ديگر وجود خارجي ندارد و اگر باشد از كيفيّت عالي بهره ور نيست و دست بشر در آن دخالت مي كند با تمام اين اوصاف دامپروري هنوز عدّه اي را به خود مشغول كرده و به زندگيشان رونق مي بخشد
صرفنظر از آنان كه در تابستانها ييلاق نشين مي شوند ،اگر گذرتان صبح زود يا غروب آفتاب به ميمه بيفتد دسته هاي گوسفند را همراه با صاحبا نشان مي بينيد كه آنها را ((گلّه)) مي كنند يا به خانه مي برند و اين دامها علاوه بر ماست و پنير و كشك و روغن حيواني و قره قروت گوشت زمستان اهالي را تامين مي كنند . دامداري در اين منطقه منحصر به گوسفند،گاو و بز است.
خاكهاي زراعتي منطقه تشكيل شده است از خاكهاي جنگلها و درّه ها ،خاكهاي فلاتها ،خاكهاي كوهپايه ها ،خاكهاي تپه ها و كوهستاني.
از نظر تقسيمات كلّي گسترش گياهي،قسمت اعظم منطقةحفاظت شده به خصوص ،قسمتهاي جلگهاي و ارتفاعات پايين آن جزو جامعة استپي محسوب مي شود و در داخل اين جامعة به طور پراكنده اجتماع نباتي ،شور و نمكزار به چشم مي خورد.
پوشش نباتي منطقة به صورت زير مي باشد :
1- درخت و درختچه هاي گونه پهن برگ 2-بوته ها
3- كراسها 4- گندميان
محصولات كشاورزي منطقة نيز از نظرتان گذشت.
در منطقة ميمه ،سه گونه چهار پاي حلال گوشت وجود دارد كه عبارتند از :
كَل و بز وحشي در كوههاي صخرهاي
قوچ و ميش وحشي در تپه ماهورها
آهو در دشتها و جاگه ها ما بين كوهها
پستانداران منطقه عبارتند از : آهو ،قوچ، ميش ، كَل ، بز ، شغال ، روباه معمولي و قرمز ، كراز ، خرگوش وحشي، خار پوشت گوش بلند ،پلنگ ،يوزپلنگ ،گربة پالاس، گربه هاي دشتي ، تشي (جونده اي نسبتاُ بزرگ) ،سمور ، گوركن ، گربة پلنگي بزرگ، گربة خاكستري بزرگ، گربة بزرگ و سياه ، روباهسياه رنگ ، روباه زرد و سياه ،نوعي سنجاب سياه و نادر .
جوندگان منطقه عبارتند از :
خرگوشها ،تشي و انواع موشها
پرندگان عبارتند از :
كبك ، تيهو، كلاغ، سياه، بلدرچين ،گنجشك ،پرستو، سبز قِبا چكاوك، سار، كبوتر، جغد، عقاب ، هدهد، دم جنبانك و لاشخورها حواصيل، زنبور خورك ، سنگ چشم، سٍهره، قرقي ،ياكريم ،باز كوكو، خروس گلي
خزندگان عبارتنداز:
لاك پشت ، مار، انواع ما رمولك ، عقرب ، رتيل و و انواع اكاها
مارهاي منطقه:
الف: مارهاي غير سمّي مانند : ما پلنگي ،كورمار ، مار خالدار ، مار چليپر ، مار سياهسوجه (آتشي) ، مار شتري ، مار قيطاني ، مار درفشي ، مار گورخري ، توله مار ، مار كوتوله ، مار سير سياه ، مار كرمي شكل ، قمچه مار، تيرك مار
ب: مارهاي نيمه سمّي مانند: يُله مار ، تيرمار ، افعي سوسن ، افعي پلنگ
ج : مارهاي سمّي مانند : مار جعفري ، كرزمار يا افعي ، افعي شاخدار ،مار شاخدار ، افعي دماوند ، افعي زنجاني . افعي قفقازي
عقربها ي منطقه
عقرب سياه غير سمّي ، عقرب زرد ، عقرب زرد با خال سياه . عقرب زرد سمّي ، عقرب سياه سمّي
مارمولكهاي منطقه الف : خانواده جِكوها
جِكوه صخره اي ، جِكوه پهن صخره اي ، جِكوه عنكبوتي ايراني ، جِكوه دم كلفت ، جِكوه صخره اي فلس دار ، جِكوه خانگي
ب: خانواده آگاما
آگاماي سر زرد،آگاماي سياه صخره اي ،آگاماي سر قورباغه اي ،آگاماي سر قورباغه اي زرديچه ،پوست شني
ج : خانواده لاسٍرتا
لاسٍرتاي خالدار ،لاسٍرتاي دماغ كوتاه ، لاسٍرتاي مارمولك ، لاسٍرتاي دم دراز ، لاسٍرتاي دشتي
نژاد گوسفندان و بزهاي منطقه
1 )نژاد چهار لنگ 2)نژاد نائيني
رودها، كوهها و غارهاي منطقه
شهر ميمه داراي رود نمي باشد، امّا داراي رودخانه هاي فصلي است و آنها عبارتند از:
1-رودخانه بير كه قبلاُ در بيرون شهر بوده و هم اكنون در وسط قرار گرفته است . اين رودخانه در كنار جادّه اصفهان-تهران در قسمت شرقي شهر قرار دارد. اين رودخانه فصلي بوده و در فصل زمستان در آن باران و آب قناتهاي جوشقان و كلهرود باعث جاري شدن آب در آن مي شود؛ امّا هم اكنون اين رودخانه خشك است .
2-رودخانه زيادآباد در يك كيلومتري غرب ميمه واقع است كه اين رودخانه نيز فصلي بوده و در فصل زمستان آب باران وآبهاي هرزي قنات جوشقان و كلهرود و مزدآباد در آن جاري است .
3- رودخانه لاگُرًدَه(لا به معني سيل و گُرًدَه به معني بزرگ)يعني رودخانه اي كه سيل بزرگ در آن جاري مي شود . اين رودخانه در دو كيلومتري شرق ميمه قرار دارد. اين رودخانه فصلي است و در فصل زمستان آب باران و برف و آبهاي روستاهاي شمالي ميمه در آن جاري است.
4- رودخانه آب باريك موته
5- رودخانه جهارچوين
6- رودخانه كالًسياه و چند رودخانه ديگر كه مردم به زبان محلّي خود به آنها نامي داده اند به طور كلّي در بخش ميمه رودخانه دائمي و هميشگي وجود ندارد .
كوههاي منطقه ميمه عبارتند از :
كوه كهرو ، كوه سياه كرچ ،سنجيه ،كُلفته ،كوه دمه ،تخته سرخ ،چهل دختران . علامه ، گزرتو ،مَشده كوه و…
ادامه دارد-بسیار جالب
شما می توانید نسخه کامل این تحقیق را از طریق شماره تلفن ۰۹۱۳۱۰۹۹۲۹۴ سفارش دهید









هر هفته صفحاتی ازگذشته با شکوه شهر میمه ر ابرای شما در سایت مرور می کنم.البته این مهم به کمک استاد فرزانه و دوست گرامی آقای محمد تقی معینیان میسر شد. در حقیقت مطالب تاریخ میمه پژوهشی درخور توجه از استاد گرامی اقای محمد تقی معینیان است که امیدوارم به همین منوال راه خود را ادامه دهد. گفتنی است این مطالب در بخش های مختلف ارائه می گردد و شامل تاریخ اماکن مذهبی میمه ، قنات مزدآباد و..... می باشد. امید است که با بهر ه گیری از مطالب و بازگویی و باز خوانی آن به ژرف اندیشی در تاریخ و فرهنگ شهرمان میمه ،کمک کنیم و به زحمات فرزانه ارجمند و محقق عزیز این متون ، ارج نهیم .
همچنين جا دارد از
مرحومان
صدرالاسلام شهيدی
حاج ناصر گرانمايه
حمزه محمد صادق زارع
حاج محمد صادق معينيان
استاد حاج عباسعلي اسگری
استاد حاج نجف قلي اشتري
استاد حسن توكل
استادکاشی پز
و افرادی که به نوعی در عمرانی مسجد جامع ميمه نقش به سزايی داشتندبه نيکی ياد کنم و ازدرگاه ايزد باری تعالی برای انها طلب مغفرت و بخشش می کنم .
ونيز از بزرگان و اهالی ميمه که اکنون برای اين شهر مثمرثمر هستند و ساير افرادی که در عمرانی / حفظ و تعمير ات مسجد تلاش داشتند و دارند / متشکرم .
ارادتمند شما: علی وطن خواه
نمازخانههاي امامزاده
نمازخانهها، سه عنصر گنبددار
كه پايههاي طويل بدرازاي تقريباً 3 متر
با طاقچههاي عميق آنها را از يكديگر
جدا كردهاند. قسمتهاي اساسي بنا را
تشكيل ميدهند و با وجود اين يك رواق
دور تا دور ولي كوچك بر وسعت حجم
آن افزوده است به اين ترتيب كه قوسهاي جنبي را بگونهاي زدهاند كه طاقها تا ديوار
خارجي امتداد يافتهاند. منظره اين نمازخانهها
با سقف كوتاه اگر چه بر اثر قطعات كلفت
دور هزارهها زننده است ولي گير است. ( تالار زير زميني فقط حدود 85/2 متر بلندي
دارد ) و براي جمعيت خاطر و تمركز
حواس مناسب است. وصول به نماز خانه زيرين با دو پله خيلي تند كه قسمتي ا زآن در
حياط حفر شده انجام ميگيرد. بنظر ميرسد
كه در اصل جز اين محل جاي ديگري
وجود نداشته و موقع تجديد ساختمان
زمين حياط كه طي قرون از خاك آكنده و بالا آمده بود ايجاب كرد. كه يك سالن بر
روي اولي بسازند تا روشنتر و ورود به آن كم زحمتتر باشد.
در اين موقع رواق مقصوره دو ورودي متمم پيدا كرد كه يكي از آنها با شبستان تابستاني مشترك و ديگري به يك راهرو مسقف چهارم باز ميشود كه در گوشه قرار گرفته و در عين حال هم دهليز و هم محل وضو است. يك ديوار كوچك به بلندي 20/1 متر سطح اين راهرو را به دو قسمت مينمايد به طوري كه نزديك ورودي يك طوقه چاه و يك حوضچه ( كه در داخل ديوار كوچك جاي دارد ) قرار يافتهاند. از طرف ديگر كه تنگتر است دهانهاي جلوي يك سكو است كه پلههاي بام در آن قرار دارند.
نماي اصلي بدون پيرايه و فقط با يك سرپوشيده بريده شده كه صفوي و عريض است و طاق آن از بين رفته و اكنون به جاي آن يك سايهبان مسطح است كه با دو تير چوبي از زير نگاهداشته شده و همه اينها در زير يك كلاه فرنگي كوچك و نازيباي جديد واقع شدهاند.
ادامه دارد........... مطالب تاریخ میمه همزمان در وبلا گ دیگرم درپرشین بلاگ با نام نتیجه صدرالاسلام وبه ادرس :http://alivatank2004.persianblog.com منتشر می شود.
خوانندگان عزیز سلام
هر هفته صفحاتی ازگذشته با شکوه شهر میمه ر ابرای شما در سایت مرور می کنم.البته این مهم به کمک استاد فرزانه و دوست گرامی آقای محمد تقی معینیان میسر شد.درحقیقت مطالب تاریخ میمه پژوهشی درخور توجه از اقای معینیان است که امیدوارم به همین منوال راه خود را ادامه دهد. گفتنی است این مطالب در بخش های مختلف ارائه می گردد و شامل تاریخ اماکن مذهبی میمه ، قنات مزدآباد و..... می باشد. امید است که با بهر ه گیری از مطالب و بازگویی و باز خوانی آن به ژرف اندیشی در تاریخ و فرهنگ شهرمان میمه ،کمک کنیم و به زحمات فرزانه ارجمند و محقق عزیز این متون ، ارج نهیم .
همچنين جا دارد از
مرحومان
صدرالاسلام شهيدی
حاج ناصر گرانمايه
حمزه محمد صادق زارع
حاج محمد صادق معينيان
استاد حاج عباسعلي اسگری
استاد حاج نجف قلي اشتري
استاد حسن توكل
استادکاشی پز
و افرادی که به نوعی در عمرانی مسجد جامع ميمه نقش به سزايی داشتندبه نيکی ياد کنم و ازدرگاه ايزد باری تعالی برای انها طلب مغفرت و بخشش می کنم .
ونيز از بزرگان و اهالی ميمه که اکنون برای اين شهر مثمرثمر هستند و ساير افرادی که در عمرانی / حفظ و تعمير ات مسجد تلاش داشتند و دارند / متشکرم .
ارادتمند شما: علی وطن خواه
عقايد ديني و مذهبي اهالي در مورد مسجد جامع
همانطوريكه در شرح حال سيد صالحه خاتون ( ع ) آورده شد. سه تن از شاهزادگان همراه سيد صالحه خاتون ( ع ) پس از فوت وي مخفيانه به قريه ميمه ميآيند. بعضي از ريش سفيدان و بزرگان شهرميمه عقيده دارند كه اين سه بزرگوار از طايفه بنيهاشم بوده كه بعد از فوت سيد صالحه خاتون ( ع ) از روستاي اذان به ميمه آمده و مدتي بصورت ناشناس در اين منطقه زندگي تا اينكه توسط منافقين شناسايي و به سربازان مامون كه در پي دستگير ياران
امام رضا ( ع ) بودند اطلاع داده ميشود اين بزرگواران پس از شناسايي توسط مامورين، بناچار به مسجد جامع رفته و در اين محل معتكف ميشوند.
بعضي از پيران و سالخوردگان نيز عقيده دارند كه، زماني كه امام رضا ( ع ) امام هشتم شيعيان جهان به ولايتعهدي مامون برگزيده شدند تعدادي از خاندان بنيهاشم و امامزادگان از جمله شاهزاده جهانرخ و تعدادي از كودكان و زنان از مدينه به طوس شتافتند تا به خدمت علي ابن موسي الرضا ( ع ) رسيده و تبريك و تهنيت عرض كنند.
در مسير حركت اين كاروان تعداد زيادي از دوستداران اهلبيت نيز به خيل آنها پيوستند به نحوي كه بصورت لشگري 12هزار نفري در آمدند. موقعيكه كاروان به شيراز رسيدند بين آنها و سربازان مامون جنگي درگرفت كه به پيروزي ياران امام انجاميد. لذا طرفداران مامون با خدعه و نيرنگ اعلام نمودند كه حضرت رضا ( ع ) فوت نموده است.
بني هاشميان و همراهان با شنيدن اين خبر متفرق شدند تعدادي از آنها به منطقه قم و روستاهاي تابعه آن ( نراق، وركان و جوشقان ) آمدند. ماموران مامون در تعقيب آنها به منطقه آمدند و به آنها يورش بردند. اين بزرگواران بناچار آواره بيابانها و دهات شدند، تعدادي از زنان و كودكان اين كاروان به سمت كاشان وروستاهاي مجاور آن از جمله ( سه تن به منطقه ميمه ) آمدند.[1]
با وارد شدن اين عزيزان به قريه ميمه، مردم اين بزرگواران را عزيز داشتند و از آنها پذيرايي كردند، تا اينكه سربازان مامون در تعقيب آنها به قريه ميمه ميرسند. با وارد شدن سربازان مامون به قريه ميمه سه بزرگوار به مسجد جامع كه مكان مقدسي بود پناه برده و در آن معتكف ميشوند.
مسجد توسط معاندين محاصره و سربازان خدانشناس مامون حريم مقدس مسجد را شكسته و براي دستگيري اين عزيزان وارد مسجد ميشوند. به امر خداوند هر سه تن از ديد معاندين غايب ميگردند.[2]
مرحوم صدرالسلام شهيدي در حاشيه كتاب اسر از الشهاده نوشته است. زماني كه سربازان مامون براي دستگيري اين عزيزان وارد مسجد ميشوند يكي از اين بزرگواران كه از دو تن ديگر بزرگتر بود بنام محمد در نزديكي محراب مشغول عبادت بود و دو تن ديگر بنامهاي ابراهيم و زبيد خاتون در صحن مسجد 46 قدم به درب قلعه قديمي، 3 قدم به مظهر قنات رويه و 12 قدم به محراب مانده مشغول عبادت بودند كه به امر خداوند از ديد دشمنان مخفي و غايب ميگردند.
بعدها براي يادبود اين بزرگواران در محل اختفاء آنها درخت زبان گنجشكي بعنوان سمبلي كه در پناهگاه آن دو تن از بزرگواران بنيهاشم غايب شدهاند فرو نشانده شد تا معصوميت آنها را به نسلهاي آينده كشانده و از اين طريق محل دفن يا اختفاء آنها كم نشود و از روي سال درخت بتوان پي به زمان تقريب و غايب شدن اين عزيزان برد. عدهاي از اهالي بر اين باورند كه اين مكان محل اختفاء اين سه بزرگوار بنيهاشم است به همين دليل اين مكان را امامزاده ميدانند.[3]
شايد به همين دليل بعضي از اهالي عقيده دارند كه اين مسجد يكي از هزار عبادتگاهي است كه بدستور حضرت ابراهيم ( ع ) ساخته شده است. شايد هم به اين علت باشد كه اكثر اهالي هنگام سوگند خوردن با اشاره به مسجد ميگويند به اين حضرت ابراهيم سوگند.
به نظر ميرسد كه نام ابراهيم از نوادگان بنيهاشم با نام حضرت ابراهيم پيامبر ( ع ) يكسان گرفته شده است. زیرا
از نقطه نظر تاريخي و مذهبي گستره
نفوذ مذهبي و سياسي حضرت ابراهيم ( ع ) هيچگاه به نقاط مركزي ايران ( اصولاً
ايران فعلي ) كشانده نشد و تنها مذهبي كه توانست گستره خود را به ايران بكشاند.
مذهب اسلام بود. علاوه بر آن
دين حنيف ابراهيم ( ع ) آنچنان فراگير نبوده است و بعد از وي ( اخلاف وي ) دين
حنيف را به صور گوناگون منتشر
و گسترش دادهاند. البته زير ساخت قديمي مسجد فعلي مشابه ساختمانهاي قديمي
آتشكده زردشتيان است اين تشابه را سواي از گنبد ميتوان هم اكنون نيز در
مقايسه با آتشكدههاي موجود در يزد،
تبريز و آتشكدههاي متروكه در
دامنههاي جنوبي كوههاي البرز ( شمال تهران ) بدست آورد. ضمناً مصالح بكار رفته
در قسمتي از مسجد معروف به ( مسجد جرّه ) يا مسجد زير زميني قديمي كه در
جنوب مسجد فعلي بود را ميتوان هم اكنون با كاويدن در قسمت غربي مسجد فعلي
با مصالح بكار رفته در آتشكدههاي
مذكور مقايسه نمود. پس در صورتي كه دين زردشت را همان دين حنيف حضرت ابراهيم ( ع ) بدانيم كه بخاطر نسوزاندن
آتش آن حضرت را، آتش مورد تقدس
قرار گرفته و در طي زمان تغيير و تحولاتي
يافته تا اينكه با ظهور پيامبر زردشتيان
دوباره رونق مجدد يافته و از نو پويا
گرديده، ميتوان تا حدودي اين ادعا را كه
اين مسجد يكي از عبادتگاههايي بوده
كه در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) ساخته
شده پذيرفت. ولي بيشتر به نظر ميرسد
كه ابراهيم نامي است از يكي از بزرگان
طايفه بنيهاشم كه در زمان ولايتعهدي
علي ابن موسيالرضا ( ع ) يا در
زمان حكومتهاي غاصب خلفاي بنيعباس
از غرب به شرق مهاجرت نموده است و در
اين مكان دفن يا در اين مكان از ديد
معاندين غايب گرديده است و به همين دليل
اين مكان را حضرت ابراهيم خطاب ميكنند.
در دوران حكومت ستم شاهي پهلوي
مسجد جامع نيز مانند مردم اين شهر در
انزواء كامل قرار داشت و روز به روز بر
ويراني اين مكان مقدس افزوده ميشد
بطوري كه مردم مومن و دوستداران
اماكن مقدسه به اين موضوع توجه كرده
و در صدد علاج برآمدند و در سال
1348 تعدادي از اهالي نامهاي در
مورد رسيدگي به وضع مسجد جامع در
روزنامه اطلاعات ( روز سه شنبه 31 تيرماه
1348 شماره 3054 ) چاپ نمودهاند كه
بعنوان يك سند ذكر ميگردد.
عدهاي از اهالي شهر ميمه
بدفتر نمايندگي روزنامه اطلاعات
مراجعه كردند و اظهار داشتند مسجد جامع
كه يكي از آثار باستاني مقدس اين
شهر ميباشد رو به خرابي ميرود و
تاكنون اقدامي براي مرمت آن به عمل نيامده است.»
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به
يمن بركت انقلاب اسلامي اگر چه
درخت زيبا و تنها آثار و افتخار تاريخي اين شهر بريده شد ولي ساختمان مسجد بازسازي
و مرمت شده و از ويراني و تخريب
حفظ گرديده است. با توجه به قدمت و
اهميت اين مكان جا دارد كه مسئولين فرهنگي ذيربط بيش از پيش در حفظ و ترميم
آن بكوشند.
3 - امامزاده دوازده امام ونداده
تاريخچه و نوع معماري امامزاده
دوازده امام ونداده از زبان ماكسيم
سيرو، جهانگرد فرانسوي، ساختمان اين امامزاده بناي كوچكي است كه از طرف
داخل چليپائيست با بنايي ضخيم كه در ساخت اوليهاش يك مستطيل حدود 30/15 × 40/13 متر را گرفته. دو بازوي صليب بدون آنكه
پهن بشود يكديگر را قطع ميكنند به طوريكه صليب مركزي 70/3 × 70/3 متر است
كه از ايوانهاي راهرو مانند به وجود آمده
است. اين محل تقاطع را با گنبد كم خيزي پوشانيدهاند كه در زمان صفويه تزئين
شده اين تزئينات با سقفهاي
مضاعف نيز راهروها را زينت كرده است.
ضمن اين تزئينات يك راه از طرف
مغرب با سقفهاي مضاعف راهروها را هم زينت كرده است.
احتمالاً هسته اوليه اين بنا يك
معبد روستايي زردشتي بوده كه سابقاً
از چهار طرف در انتهاي راهروهاي چليپايي
باز بوده و در آن موقع اين راهروها قدري درازتر بودهاند و از اين راهروها به
محلهاي كوچك جنبي راه داشته. وقتي
اسلام آمد و محدوديتهاي سخت براي
انتشار آئين زردشتي ايجاد شد بنا را لااقل
از سه طرف با دالانهايي مسدود احاطه كردهاند كه يكي از آنها در طرف شمال باقيمانده
است.
رواق مقصود در سمت ديگر حياط
كه رواقي است كم عرضتر، با پهناي
50/3 متر به جاي 30/5 متر و پايههاي آن كه
رو به حياط قرار دارند مثل پايههاي مقصوره خيلي درازند. ( 50/2 × 09/1 متر و 75/2 متر ) در ضلع چهارم حياط دو نمازخانه است
كه بر روي هم بنا شده و دقيقاً مانند هم هستند. نمازخانه زيرين دو متر پايين و بالايي
تقريباً 10/1 متر بالاتر از كف است. اين
قسمت كاملاً يك بازسازي صفويست.
ولي اجزاء قائم سه قسمت ديگر همان عناصر قديمي هستند كه عبارتند از دو رواق و
ايوانهاي مجاور ورودي كه در آنها
فقط گچكاري تمام قوسهاي داخلي و
گنبدها ( به استثناي محراب ) در آغاز
دوره صفوي تجديد شده است.
1- اسامي اين سه تن را اهالي ابراهيم، محمد، معصومه يا زبيده خاتون ميدانند.
2 - بعضي از اهالي عقيده دارند كه اين سه بزرگوار توسط سربازان مامون در اين مكان شهيد ميشوند و جنازههاي آنها توسط اهالي در اين مكان دفن ميگردند.
3 - عدهاي از اهالي عقيده دارند كه كودكي كه به نام ابراهيم ما بين اين سه تن بوده از نوادگان امام موسي كاظم ( ع ) بوده و نسبت خويشاوندي با امام رضا ( ع ) داشته است.
ادامه دارد........... مطالب تاریخ میمه همزمان در وبلا گ دیگرم درپرشین بلاگ با نام نتیجه صدرالاسلام وبه ادرس :http://alivatank2004.persianblog.com
منتشر می شود