ميمه اي ها

غربت عوالم خودش را دارد. از دلتنگي معمولي شروع مي شود تا  هجوم خاطراتي كه سراسر دل را پر مي كند. اكنون به اين درد گرفتاريم. هر ازچندگاهي به خود سرمي زنيم و از موضع عافيت، افكاري رنگارنگ را از خود بر جا مي گذاريم. شروع کردم این نوشتار را در پرشين بلاگ در تابستان سال 83 و ادامه آن در همین جا.
علی وطن خواه
گرامي باد ياد شهیدان احمد و محمودنیکونام، مصطفی و هوشنگ شبان، اصغر، محمود، رضا،حمید، علیرضا ایراندوست، بیکی حسن، بیکیان،محمدرضازمانی،خادم ،اصغریان ،رامین شهیدی، جعفری،خوبان، حسین،مهدی و محمدرضا اسماعیلی، کاشي پز، بیژن ظهرابی، معینیان، پهلوان،مسافری، متقی، توکل، اسد،رمضانزاده، ابرام، شهیدان هاشمی و هاشمیان،سراجی، محمودی ، واحدی ، نادیان، دستبرد، بیگلری و زاهدی

 

خبر کوتاه بود. شيخ بلال ، خادم مسجد جامع ميمه درگذشت.

 

مرحوم بلال خادم

 

خبر رسید که از دیر پیر را بردند
خبر رسید که ان بی نظیر را بردند

خبر چو پتک گران بود و خورد بر سر ما
چو بشنوی که زمسجد بلال پیر را بردند

                                             (شعر از دکتر اسکندریان)

شيخ بلال از خدمتگزاران صديق  مسجد جامع ميمه ديروز دعوت حق را لبيک گفت . بدين وسيله مراتب تاسف و تالم خويش را ابراز داشته و رحلت اين مومن بزرگوار و خدوم را به همشهريان تسليت مي گويم و از خداوند رحمان، مغفرت و علو درجات براي ايشان و صبر و اجر براي بازماندگان ايشان مسئلت دارم.

روحش شاد..... الفاتحه....

 

 

+  نوشته شده در  ۱۳۸۶/۰۶/۲۶ساعت   توسط علی وطن خواه   | 
با سلام

چند روزی قرار است درخدمت دوستان نباشم.  البته چند روز گذشته  هم به علت برخی دلایل تکراری از جمله حالم نبود ، مریض بودم ، کار داشتم، مطلب دارم اما نمی دانم چرا دستم به کار نمی رود و صیغه تکراری تر  دوستان همکاری نمی کنند ، آنچنان اکتیو نبودم.                                                             خلاصه به پاس چندین روز فعالیت کاری مداوم مرخصی گرفته ام و قرار است برای سیرو سیاحت و انگورخوری و هواخوری به  بلاد وطنی برم. آخه بنزین تا آنجا را فقط دارم !!!                                         ولی خداوکیلی مطلب و تصویر از قبل دارم و جناب آقای معینیان هم مطالب جدیدی برایم فرستاده انداما کوتاهی از من بوده است. ماجرا این است که تصاویر مقبره صدرالاسلام ، چاه ملی و باغات رادرلپ تابم آپلود کردم اما به علت خرابی پورت اینترنت تاکنون نتوانسته ام انها را به وبلاگ منتقل کنم.درصدد حل مشکل هستم.

خلاصه  دوستان درنبود ما ،  کمافی السابق در دکان را بازنگه دارند و روشنایی کلمه میمه و میمه ای ها را درصفحات وب به دیگران نشان دهند

فعلا خداحافظ.......

 

 

+  نوشته شده در  ۱۳۸۶/۰۶/۲۰ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

مشاور استاندار و مدير روابط عمومي استاندار اصفهان گفت : فقدان باور مديران و ضعف نيروي انساني كارآمد در روابط عمومي ها، اطلاع رساني دستگاههاي دولتي را به چالش كشيده است .

"عبدالرضا شيباني " روزدوشنبه درگفت وگو با ایرنا افزود: موانع موجود باعث شده است تا فعاليت هاي صورت گرفته از سوي دولت بويژه اقدامات انجام شده در استان ها به نحوه شايسته به اطلاع مردم نرسد .

وي تصریح كرد: در جامعه مبتني بر آرای مردم جايي براي مديران رسانه گريز نيست بنابراين يكي از مولفه هايي كه براي انتخاب مديران بايد مورد توجه قرار گيرد، توان برقراري ارتباط آنان بارسانه هاست  تا امكان استفاده از افكار عمومي براي هدايت برنامه ها فراهم شود.

شيباني تصريح كرد: نگرش مديران به روابط عمومي ها نگاهي پيشرو نيست و با توجه به اين كه ميزان رضايت ارباب رجوع در ارتقاي مديران اهميتي ندارد، آنان براي تقويت روابط عمومي خود گامي پيش نگذاشته اند .

وي علت استقبال نكردن از اخبار روابط عمومي ها را ضعف اثرگذاري و باور پذيري اخبار عنوان كرد و گفت :در توليد اخبار برخي سازمانها به اصول جامعه شناسانه و روان شناسانه توجهي نمي شود و همين امر مانع جذب مخاطب مي شود .

شيباني همچنین  تبديل نقش برخي از روابط عمومي ها به "مشاطه گر"سازمان را از ديگر مشكلات موجود در عرصه اطلاع رساني دستگاههاي دولتي عنوان كرد و گفت : روابط عمومي ها بايد به دور از نگاه ابزاري - با رسانه ها تعاملي هم افزايانه داشته باشند .

+  نوشته شده در  ۱۳۸۶/۰۶/۱۹ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

گردشگراني كه از شمال و غرب كشور به قصداصفهان سفر مي كنند، قريب به اتفاقشان از جاده تهران _ اصفهان عبور مي كنندو هدف آنها هم رسيدن به اصفهان و بازديد از جاذبه هاي گردشگري وتاريخي اين شهر است در حالي كه هيچ زماني فكرش را نمي كنند كه در طول جاده تهران_اصفهان هم مناطقي باجاذبه هاي بالفعل و بالقوه گردشگري وجودداشته باشد كه ديدن آنها حداقل به اندازه يكي دو ساعت استراحت و توقف كوتاه ارزش دارد. شهرستان ميمه يكي از آنهاست.

هفتم شهريور 1384ساعت 14:25 توسط علي وطن خواه

روزي که شروع به نوشتن دروبلاگ وطن خواه کردم هفتم شهريور ۱۳۸۴بود.  درآن لحظه فکر مي کردم همه چيز تکراري خواهد بود و بعد از مدتي واپس زده خواهم شد و وبلاگ و وبلاگ نويسي را به خداخواهم سپرد اما گويي نيرويي غريب مرا به نوشتن  تشويق مي کرد و همچنان مي کند. در شهريور 84 چند پست براي وبلاگ وطن خواه نوشتم ( اينجا 

ابتدا درصدد بودم از هرچيزي بنويسم اما بعد به اين نتيجه رسيدم که هر چيزي به جاي خود!! هم از ميمه و هم از خودم. البته من وبلاگ نويسي را از مرداد سال 1383 شروع کردم .دوست داشتم تريبوني براي ابراز عقايد وجود داشته باشد چون هميشه کوته نظراني هستند و بودند که به واسطه شرايط و ويژگي هاي خاصي که دارند!!! خود را برتر از ديگران دانسته و اجازه نشر افکار را  به ديگران نمي دهند. خلاصه وبلاگ نتيجه صدرالاسلام  در مرداد سال 1383با اين عبارات آغاز شد:

از امروز با هدف ايجاد يک رابطه فرهنگي مستحكم با شما عزيزان ارتباطي دائمي خواهم داشت .آرزو دارم كه بتوانم آمال و انديشه هاي خود را بدور از هرگونه تصنع و انشاي ادبي و با زباني ساده و شيوا (خودماني )با شما در ميان بگذارم و به اهداف خود دراين زمينه جامه عمل بپوشانم .

دوستان گرامي ، ازآنجا كه از دوران كودكي علاقه مند به فضاي تاريخي ،سنتي و فرهنگي موطن خود ميمه بوده ام ،هميشه دوست داشتم از اين شهر به نام نيك ياد شود كه تاكنون اين گونه بوده است .يكي از اهداف من در نوشتن اين سطور نيز شناساندن ويژگي هاي منحصر به فرد تاريخي و زيست محيطي اين شهر از جمله ساختار زباني ،مناظر طبيعي و همچنين مفاخر علمي و فرهنگي آن مي باشد كه در اين راه شما عزيزان مي بايست با ارسال مطلب و...........مرا ياري دهيد.

در پايان اين نكته را نيز متذكر شوم كه به علت مشغله كاري ،در ابتداي امر بي نظمي محدودي ممكن است وجود داشته باشد كه سعي مي كنم چنين اتفاقي حادث نشود.

پيروز و سربلند باشيد

علي .و تهران مرداد83

 البته برخي مواقع غرولند هم مي کردم :

خيلي ها د مون اوجندا ويشتردرمورد ميمه بنويس امااين امکان نداره چون وقت کمه ومطلب جي کم .

ازقديم جي بشون واته يه دست صدا نداره . بارها بمواته اين وبلاگ مختص ميمه و ميمه نويسي نهه اما چون دلبستگي به ميمه دارن وظيفه ي خوم زونن بنويسم . پس شماجي کمک کرده .

دستتون دردنکره

 بعد از گذشت اين چند سال مي بينم با مساعدت برخي دوستان از جمله جناب آقاي معينيان به اکثر اهداف مدنظرم درباره وبلاگ نتيجه صدرالاسلام که دوست داشتم خاص ميمه نويسي باشد،  رسيده ام که اميدوارم اين روال ادامه يابد. دروبلاگ وطن خواه هم همين طور .الحمدالله کانتر دارد!!

در اين مدت دوستان زيادي به حلقه اينترنتي ميمه و وزوان و...پيوستند که از اکثر آنها در وبلاگ نتيجه صدرالاسلام و در بخش بلاگرها ياد شده است .

 به راستي زمان مانند باد مي گذرد و ما همچنان برزخ وار، به فکر اين هستيم که سرانجام چه مي شود . چرا چنين شد و چگونه بهتر مي شود؟ اصلا چرا نمي شود؟ و الخ .....

اميداست  در اين راه همه ثابت قدم باشند و از ميمه و از خودشان بنويسند و بنويسند که اين صفحات درآينده نزديک به تاريخ خواهد پيوست و سال هاي بعد با حسرت آنها را مرور خواهيم کرد.  فقط اميدوارم از صفحات نوشته شده به عنوان يک منبع تحقيقاتي و پژوهشي استفاده شود و قابل توجه باشد.

به اميد بهروزي ... وطن خواه

+  نوشته شده در  ۱۳۸۶/۰۶/۱۴ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

ميلاد خجسته ي يگانه منجي عالم بشريت ، چشمه ي جوشان كوثر ، قائم آل محمد حضرت حجت ابن الحسن مهدي موعود ، عج الله تعالي فرجه الشريف ، بر همه ي دلباختگان و شيفتگان حضرتش به خصوص میمه ای ها  مبارك باد  



                        

+  نوشته شده در  ۱۳۸۶/۰۶/۰۶ساعت   توسط علی وطن خواه   | 

بدون شک يکي از مراسم هاي بديع و شورانگيز ميمه اي ها و مردم منطقه ميمه (وزوان ،ازان و..) مراسم عيد نيمه شعبان است. 

 درگذشته هم ولايتي ها در موعد ميلاد حضرت امام زمان( عج ) با شور وصف ناپذيري به آذين بندي منازل ، خیابان ها، اماکن عمومي و تجاري همت مي گماشتند و بسيار دراين امر کوشا بودند. 

به ياد دارم در سنين نوجواني با دوستان درعصر نيمه شعبان با نو نوارکردن خود در خيابان ها قدم مي زديم. البته من کمي مغرور بودم و بعضا شيريني و شربت خوردن را به نوعي به قول ميمه اي ها   "  چم دل وشه گي "    cham del vashgi مي دانستم و با کمي  ُپز  از کنار آنها رد مي شدم و     مي گفتم ممنون اما همينکه به چايي حاج مصطفي (بالايي ) مي رسيدم به قول نظيرشنبه ايسته کرده و هورت هورت چاي دارچين را بالا مي کشیدم.

در شب عيد نیمه شعبان  هم البته دربيست سال پيش که من 13 سالم بود خيلي مراسم ساده و محدود به چند مداحي که بيشتر به روضه مي زد ، بود اما همان هم صفايي داشت و مسجد جامع پراز شور و شعف  بود.

آذين بندي ها از سه راه " چه کنم" آغاز مي شد. دکان آقا رضاخدايي و حسن فخاري آذين بندي ساده اي داشت و کمي تنقلات و گاها شربت .  کمي در خيابان شريعتي پايين تر مي رفتي به مغازه مرحوم لطف الله مي رسيدي و پذيرايي گرم تر جايي که واقعا مي فهميدي عيد نيمه شعبان است ، گاز فروشي ناديان ها بود. آنجا هم شربت مي دادند اما راسته خيابان مطهري را که بالامي رفتي چندين مغازه بود و همه به نوعي سهيم در پذيرايي. حسين متقي ، علي جمالي ، حاجي ظهرابي ،حيدري ، مرحوم اليکي، قربان، مامايي ، مرحومان مقصودي، فرج زاده ، مرحوم آقامظفر از صميم قلب از مردم پذيرايي مي کردند.

بعد از گذشتن  از باغ ملي و خیابان مطهري ، به ضلع غربی مسجد جامع مي رسيدي و ديگر شکوه عيد پديدار مي شد. گنبد نيلگون مسجد که نورانی شده بود و سردرآن هم با فرش هاي زيباي ميمه اي تزئين شده بود و این منظره  در زير نور مهتابي هاي رنگارنگ شکوهي به يادماندني را در ذهن ها تداعي مي کرد.

بساط پذيرايي در مسجد فوق العاده بود. بچه ها و بزرگترها درکنار هم باخنده و خوشحالي زايد الوصفي درپذيرايي از هم و ديگران پيشي مي گرفتند. شيخ بلال هم وظيفه خود را انجام مي داد و به بچه هايي که براي بارپنجم به پاي ميز پذيرايي مي آمدند هشدار مي داد!!

روبروي مسجد که مي ايستادي در سمت راست دکان فرش فروشي مرحوم حاج مصطفي بهبهاني خودنمايي مي کرد و در سمت چپ عمراني ها و حسين اسد به رسم هرسال خود مراسم عيد را با آداب خاص خود برگزار مي کردند. یاد آن دوران به خير. ياد درگذشتگان هم به خير(الفاتحه).                            

اما درچند سال اخير وضعيت خيلي زياد تغيير يافته است. مي دانيد خيلي چيزها اضافه شده است . از انواع جلوه هاي ويژه صوت و تصوير، ماشين نشيني وخودداري از پياده روي ،پخش الحان ابي ،اندي گرفته تا سامي يوسف (حتما امسال از وجود سامي استفاده خواهندکرد)                    درضمن در برخي نقاط کور مراسم فشن fashionو رقص بندري هم برپاست البته در اين گيرودار بساط بلوتوث بازي و مسيج هم رونقي دارد.              سال گذشته که عيد نيمه شعبان ميمه بودم، به اتفاق خانواده درخيابان به راه افتاديم . در مسير آنقدر ترقه بازي و آهنگ هاي درخواستي بود که نگو. نتيجه آن شد که خيلي زود به خانه برگشتم و به ياد دوراني افتادم که من و علي عباسي و رضا شهيدي خيابان شريعتي را بارها سروته مي کرديم و وقتي علي عباسي بلند مي خنديد، با نگاهي حاکي از اينکه ما اينگونه نيستيم و حتما کسي ديگري بلند خنديده است، به ديگران نگاه مي کرديم. گويي کسر شان مان مي شد !!!   البته اکنون مقتضيات زمان اينست.

شايد من کمي لوس شده ام . يکي از دوستان مي گفت تو هم يخ حوض نمي شکستي براي نماز. دوست عزيزم راست مي گفت اما من تارک واجبات هم نبودم و اکنون نيز معتقدم مقتضيات اينگونه است اما در این باره ، اماها و اگرهايي حتما وجود دارد.              

به هرحال امسال درميمه نيستم اما دلم در خيابان شريعتي است . جاي ما را پرکنيد.

 

+  نوشته شده در  ۱۳۸۶/۰۶/۰۳ساعت   توسط علی وطن خواه   |